ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

فرهمند و لذت روزنامه خوانی

شهروندان – اسماعیل عباسی:
شاکله اصلی روزنامه نگاری در ایران پس از آزمون و خطاهای طولانی دوران انقلاب مشروطه، در سال های 1320 تا آستانه کودتای 28مرداد 32 پدید آمد؛

اسماعیل عباسیدر شرایطی که ۱۶سال از انتشار روزنامه اطلاعات که آغازگر عصر تازه ای از روزنامه نگاری در ایران بود سپری می شد و روزنامه کیهان تازه گام به عرصه گذاشته بود. در این روزگار و در تلاطم سیلابی که از مطالبات انباشته شده جامعه به راه افتاده بود، از هجونامه های جاهلانه ای مثل نقاب سیاه با تولیت محمد کریم ارباب تا روزنامه های روشنگر و مردمی مجال انتشار داشتند و مشرب های سیاسی از چپ سنتی، میانه روها تا راست افراطی متمایل به موج فاشیسم برآمده از قاره اروپا در دیگ جوشان سیاست غل می زدند، اما تمایل روبه رشد مردم، روزنامه هایی بودند که با خردورزی و بر پایه منافع ملی، خبر رسانی می کردند و راه ورسم تشخیص سره از ناسره سیاست را در آن روزگار پرغوغا به جامعه می آموختند.

در فردای برچیده شدن این دهه تاریخی با زور کودتا، تنها برهوتی در عرصه های خبر رسانی و روزنامه نگاری باقی مانده بود، اما نسلی از روزنامه نگاران باتجربه که در کوره تفتیده این دوران آبدیده شده بودند، با صبوری و استقامتی کم نظیر شالوده های روزنامه نگاری نوین ایران را زیر سایه سرنیزه و بگیر و ببند های دامنه دار پی افکندند.

روزنامه نگاران همه فن حریف که با عشقی بی پایان همه تجربه های گرانقدر این حرفه را در آستین داشتند، با نثری شیوا و خواندنی در همان باریکه های مجاز و زیرتیغ سانسور لذت روزنامه خوانی را همراه با آگاهی به جامعه می بخشیدند. علیرضا فرهمند از نوآموزانی بود که با میراث آموزه های همین نسل، قدم به عرصه روزنامه نگاری گذاشت.

فرهمند و جوانانی چون او روزنامه نگارانی جامع و خودساخته با مطالعات غنی و برخودار از دانش جامعه شناسی، فلسفه و تجربه های کم نظیر در شناخت افکار عمومی و مردمداری بودند.

ویژگی برجسته این نسل، برخورداری از نثر و نگارش جذاب و مردم پسند بود، در عین حال با تنوع در نوشته ها که سبک های متفاوتی را نیز به ارمغان آورده بود. این ویژگی حتی در شاخه های تخصصی ژورنالیسم هم جلوه گر بود. از این رو برای جامعه در کنار کسب خبر، لذت روزنامه خوانی هم وجود داشت. این ویژگی امروز و در سایه یکسان شدن نوشته ها در عصر ارتباطات الکترونیک رنگ باخته است.

فرهمند که سال های طولانی در حرفه روزنامه نگاری فعالیت داشت صاحب آن دانش و تجربه ای بود که داده های این حرفه را با توجه به نبود تجهیزات فنی امروز، برای طیف وسیعی از مردم جذاب و خواندنی کند. اشراف بر تمام حوزه های خبری حتی برای روزنامه نگارانی که عهده دار حوزه های بسیار تخصصی بودند، از ویژگی این دوران کار در تحریریه روزنامه ها بود.

حاصل این خصلت مشترک با داده ها و ستاده های مفید درون تحریریه ها به صورت گزارش های جامع خبری و تحلیلی انتشار می یافت و برای دستگاه های اجرایی کمتر فرصت بخشی نگری که از آفات یک جامعه در حال توسعه است، باقی می گذاشت. از نظر نگارنده امثال علیرضا فرهمند نه در قامت یک فرد بلکه ذخیره ای ارزشمند از دانش و تجربه و از سرمایه های ملی محسوب می شوند؛ آن هم در عصری که همزمان با شیوع زیانبار آفت بخشی نگری در دستگاه های اجرایی ایران به دلیل نگرش افراطی به حوزه های تخصصی، روزنامه نگاری و تحریریه روزنامه ها نیز دچار واگرایی شده اند.

وقتی در بخشی از خاطرات مربوط به زنده یاد فرهمند از قول او می خوانیم که یک روزنامه نگار با هر حوزه تخصصی به عنوان مثال اگر نداند بهترین گلزن تیم ملی فوتبال کشورش کدام فوتبالیست است از مردم فاصله دارد و این شکاف در تمامی کارکردهایش تاثیر گذار خواهد بود، مفهوم روزنامه نگاری جامع بیشتر قابل درک است.

شرق

برچسب‌ها : ,