ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
حسن نمکدوست:

روزنامه‌نگاری با دستمزد پایین، ‌حرفه‌ای نمی‌شود

شهروندان:
آموزش روزنامه‌نگاری در ایران همیشه مغفول بوده است. به ویژه در سال‌های اخیر که حتی صحبت از حذف رشته روزنامه‌نگاری در دانشگاه علامه بود. سیستم آموزش روزنامه‌نگاری در ایران تا کنون سیستمی نبوده است که بتواند روزنامه نگار حرفه ای تربیت کند و چشم‌اندازی روشن برای آینده روزنامه‌نگاری کشور ترسیم کند.

حسن نمکدوستحتی اغلب فارغ التحصیلان رشته روزنامه‌نگاری در ایران جذب مطبوعات نمی شوند. حرفه ای نبودن مطبوعات و نداشتن استقلال و عدم توانایی آنها در پرداخت حقوق مناسب به روزنامه نگاران از طرفی و ضعف مراکز آموزشی در تربیت روزنامه نگاران از مهم ترین عوامل عدم جذب این دانش آموختگان در موسسات مطبوعاتی بوده است.

همین مسئله سبب شده است روزنامه‌نگاری حرفه ای در ایران پا نگیرد. دکتر حسن نمکدوست مدیر مرکز آموزش موسسه همشهری و عضو سابق هیات علمی دانشکده ارتباطات علامه طباطبایی در این گفت و گو به بررسی ابعاد مختلف آموزش روزنامه‌نگاری در ایران پرداخته است.

  • وضعیت آموزش روزنامه‌نگاری در ایران را چگونه می‌دانید؟

آموزش روزنامه‌نگاری امروز چند ویژگی باید داشته باشد. اول این که تخصص محور باشد. ما دانشجوی رشته روزنامه‌نگاری را مانند دیگر رشته‌ها فرض می‌کنیم و مناسباتی مانند برگزاری کنکور و اخذ حد اقل نمره لازم برای ورود که برای گرفتن دانشجو دررشته‌های دیگروجود دارد بر آن‌ها هم اعمال می‌کنیم. در حالی که به نظر من این شیوه، شیوه مناسبی برای انتخاب دانشجوی رشته روزنامه‌نگاری نیست. چرا که درک دقیق و واقع بینانه ای راجع به رشته روزنامه‌نگاری تهیه و تدارک دیده نشده است. عموم داوطلبان کنکور سنی تقریبا بین ۱۸ تا ۲۰ سال دارند.

در سطح جامعه درک دقیقی از روزنامه نگار و شغل و مسائل و پیچیدگی‌ها و دستاورد‌های آن نداریم. مردم از کودکی و در زندگی روزمره پزشک و مهندس می‌بینند، پرستار می‌بینند، از هر بچه‌ای که بپرسید می‌خواهد چه شغلی داشته باشد می‌گوید می‌خواهد خلبان شود. اما درباره روزنامه‌نگاری اطلاعات لازمی که بتواند به آنها کمک کند سر بزنگاه تصمیم بگیرند که آیا آدم این کار هستند یا خیر در اختیارشان قرار نمی گیرد. بنا بر این درک مبهمی از اینکه وارد چه فضایی شوند، این کار چه مقتضیاتی دارد، چه محدودیت هایی دارد و چه فرصت هایی را می‌تواند برای آنها خلق کند، ندارد .

بنا بر این رشته را مانند ۹۹ رشته دیگری که می‌زنند انتخاب می‌کنند و بنا به قضا و قدر وارد آن می‌شوند و تازه در جریان دانشگاه متوجه می‌شوند می‌خواهند روزنامه نگار شوند یا خیر. این که ما افراد را تنها بر اساس نمره و رتبه برای روزنامه‌نگاری انتخاب کنیم از موضوعات جدی است که باید تغییر کند.

  • این نوع پذیرش افراد در رشته روزنامه‌نگاری چه مشکلاتی در پی دارد؟

فرض کنیدشخصی که وارد این رشته شده انتخاب درستی داشته است، این جا چه اتفاقی می‌افتد؟ ما این افراد را می‌خواهیم چهار سال آموزش دهیم، در هنگام آموزش این فرد با کلیاتی بسیار مقدماتی راجع به اینکه خبر چیست و اجزای خبر چیست؟ در خبر چیزی به اسم تیتر و لید و … است آشنا می‌شود بعد انتظار داریم که این فرد پس از یاد گرفتن این چیز‌های بسیار کلی وارد کار روزنامه‌نگاری شود. فرض کنید که دروس دانشگاهی را هم به خوبی یاد گرفت، و شانس هم آورد و کار هم پیدا کرد.

به او می‌گویند باید وارد یک سرویس خاص شود، اعم از هنری، علمی، شهری ، سیاسی، اجتماعی و غیره. وقتی به سرویس اقتصادی می‌رود اصلا چیزی از اقتصاد نمی داند، نمی داند مسائل اقتصادی چیست، از تعابیرو اصطلاحات اقتصادی چیزی نمی داند، یا می‌خواهد به سرویس علمی برود ولی از فیزیک و شیمی سر در نمی‌آورد، می‌خواهد به سرویس هنری برود اما نمی‌داند هنر و مختصات آن چیست و البته با فرض اینکه همه مسیر را درست آمده باشد به این مرحله که می‌رسد کارایی ندارد. چون وقتی کسی برای مصاحبه مطبوعاتی می‌رود باید بداند حرفی که طرف مصاحبه می‌زند چه معنایی دارد.

باید حرف‌ها را تشخیص بدهد که بداند کدام حرف‌ها مهم است و بتواند مثلا به سبک هرم وارونه تنظیم کند. کسی که تفاوت طرح و لایحه را نمی داند، وقتی که نمی‌داند مجلس اصلا حوزه فعالیت کیست، نمی داند چه پیشینه ای دارد و قرار است چه تاثیری داشته باشد چه طور می‌تواند در این حرفه فعالیت کند.

  • پس به نظر شما دانشگاه چگونه باید دانشجوی روزنامه‌نگاری را بپذیرد و آموزش دهد؟

من گفتم باور به روزنامه‌نگاری تخصصی دارم. من اعتقاد دارم دوره کارشناسی روزنامه‌نگاری در ایران کارایی ندارد. باور دارم که در دوره کارشناسی ، افراد باید تکنیک‌های روزنامه‌نگاری را یاد بگیرند. نه دوره‌های کارشناسی ارشد که مقاله ارائه کنند، به این معنا که تکنیک‌های روزنامه‌نگاری را در کارشناسی ارشد یاد بگیرند. به نظر من کسی که لیسانس را گرفته باشد به هر حال به دانشی نزدیک می‌شود، از این گذشته سنش بالا رفته تجربه هایی از محیط پیرامونش کسب کرده، شناخت بهتری از خود به دست آورده است. در چهار سال لیسانس می‌تواند اگر به این رشته علاقه دارد به کار روزنامه‌نگاری نزدیک شود و ببیند آیا آدم این کار هست یا خیر. مثلا کسی که فیزیک خوانده می‌تواند خبرنگار علمی شود.

ما باید روی افرادی سرمایه گذاری کنیم که حد اقل تخصصی را دارند. وقتی به من می‌گویند آموزش روزنامه‌نگاری مفید چیست، من نمی گویم آدم دیپلمه به من بدهید من این جا از او روزنامه نگار می‌سازم. مثلاوقتی وزارت راه از ما دعوت می‌کند که برای همکارانشان در روابط عمومی کلاس روزنامه‌نگاری بگذاریم، من عموما می‌گویم اگر ممکن است به جای اینکه این کار را انجام بدهند ده یا دوازده نفر از افراد جوان و علاقه مند که حتی فوق لیسانس دارند و نه حتی لیسانس و در ماموریت مشخص سازمان هستند، روی این افراد سرمایه گذاری کنند.

  • آموزش روزنامه‌نگاری در دانشگاه‌های ما در حال حاضر با چه چالش هایی رو به رو است؟

به صورت اختصاصی در حال حاضر نمی دانم در محیط دانشگاه چه می‌گذرد اما زمانی که من در دانشگاه بودم مشکلات اساسی داشتیم. یکی این بود که اساسا درک روزنامه‌نگاری در نظام دانشگاهی ما درک کارگاهی و معطوف به صنعت روزنامه‌نگاری نیست. یعنی دانشجویان رشته روزنامه‌نگاری ما در پیوند ارگانیک با نهاد‌های رسانه‌ای قرار نمی گیرند. با این نهاد‌ها هیچ گونه تعامل و بده بستانی ندارند. دانشکده هم به علت ضعف مالی، ضعف مدیریتی، ضعف دانشی و یا هر چیز دیگر که من متوجه نمی شوم فرصت تجربه کردن واقعی را برای دانشجو فراهم نمی کند تا دانشجو در محیط‌های واقعی کار روزنامه‌نگاری انجام دهد.

من با روزنامه‌نگاری در مقطع کارشناسی مخالف هستم اما اگر همان لیسانس بخواهد باقی بماند چنین مسائلی را دارد. درک واقع بینانه و عملی از محیط کار روزنامه‌نگاری در دوره دانشجویی در اختیار دانشجویان قرار نمی گیرد. یعنی دارای مناسبات ارگانیک با تحریریه‌ها نیستند. به مسائل آن‌ها جواب نمی‌دهند و تحریریه‌ها عموما از این افراد انتخاب نمی کنند و شکافی در این بین وجود دارد. نکته دیگری که وجود دارد تا زمانی که من بودم درک از روزنامه‌نگاری درک قبل از سال ۲۰۰۰ بود، در آن دهه جهان روزنامه‌نگاری کاغذی ، روزنامه‌نگاری رادیو و روزنامه‌نگاری تلویزیونی هر کدام برای خود مجزا بود. اگر در دانشگاه علامه خبر نویسی و مصاحبه کردن یاد داده می‌شد برای روزنامه یاد داده می‌شد، حتی برای مجله و مجلات تخصصی هم نبود.

بحث رادیو و تلویزیون در حد دو یا سه واحد بود به نام تجزیه و تحلیل برنامه رادیو و تلویزیون که هیچ ارتباطی با روزنامه‌نگاری رادیو-تلویزیونی نداشت. در حالی که در ۲۰ سال گذشته به ویژه با اتفاقاتی که در محیط وب رخ داد مرز بین انواع روزنامه‌نگاری از بین رفته است. این اتفاق در پرتو روزنامه‌نگاری است که به آن روزنامه‌نگاری سایبر، آنلاین و روزنامه‌نگاری چند رسانه ای گفته می‌شود. در این درک تازه یک روزنامه نگار باید همه مهارت هایی که یک روزنامه نگار در یک رسانه که دیگر از حد یک رسانه اختصاصی فراتر رفته است را دارا باشد. در حال حاضر عموم روزنامه‌های ما دارای وب سایت هستند.

یعنی وب سایت‌ها علاوه بر متن،پادکست، مالتی مدیا و… می‌گذارند. یعنی درک رادیو و تلویزیونی یا درک دیداری و شنیداری هم دارند. رادیو‌ها هم به همین سمت حرکت کرده اند. رادیو بی بی سی که سال‌ها رادیو بود دارای وب سایت و تلویزیون هم شده است. بنا بر این جهان تغییر کرده است. جهان روزنامه، رادیو و تلویزیون با هم ترکیب شده است و کل مهارت هایی که برای این رسانه‌ها لازم است را روزنامه نگار باید دارا باشد. در گذشته ما روزنامه‌نگار‌ها را تربیت می‌کردیم تا در یک سازمان کار کنند. در حال حاضر با توجه به اتفاقاتی که در حوزه فناوری افتاده است، و حتی شهروندان می‌توانند به تنهایی یک جهان را با تولید خبر و محتوای خبری خلق کنند،روزنامه نگار‌های حرفه ای هم بسیار متکی به خود شده اند و برای انتشار محتوای خود نیاز به سازمان‌های بزرگ و به صورت سنتی در همه زمینه‌ها ندارند.

مفهومی که به آن روزنامه‌نگاری آزاد یا روزنامه‌نگاری فری لنس گفته می‌شود که برای یک رسانه به تنهایی کار نمی کند. این مفهوم امروز بسیار منجسم تر و متبلور تر شده است. تا زمانی که من در دانشگاه بودم دانشگاه‌های ما هیچ نوع آمادگی برای این نوع کار نداشتند. هیچ نوع درکی از روزنامه نگاری یکپارچه و همگرا شامل کاغذ، رادیو، تلویزیون ، مجله و سایت ندارند. از نظر خود بسنده کردن روزنامه نگار‌ها هیچ آمادگی و مهارتی ندارند. از همه این‌ها مهم تر این است که نظام فکری حاکم بر تبادل اطلاعات و آرا و افکار در این جهان به هم خورده است. جهان دیگر مانند قبل نیست که رسانه‌های بزرگی وجود داشته باشند که آنها هر آن چه را که دوست دارند بگویند و آن چه را که نمی‌خواهند یا اجازه ندارند نگویند. این جهان به شدت دست خوش تغییر شده است.

در حال حاضر مردم خیلی راحت به مبادله افکار، اطلاعات، اخبار و آگاهی‌ها می‌پردازند. و آن چه که در گذشته به آن سانسور درون سازمانی یا خود سانسوری گفته می‌شد و یا فشار هایی که از بیرون اعمال می‌شد و به آن سانسور گفته می‌شد در این زمان همه دیوار‌های آن لق شده است. روزنامه‌نگاری در این زمان پر تکاپو تر، پر انرژی تر و با فرصت‌های بیشتر شده است و حتی زیر ذره بین نگاه‌های دیگر قرار گرفته است. در گذشته این روزنامه نگار بود که بر کار دیگران نظارت می‌کرد، در ادبیات حد اقل می‌گفتیم به لحاظ نظری روزنامه نگاران ناظر بر رفتار حکومت و کژ رفتاری‌های دیگران هستند. اما حالا سایت‌ها ، وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی بر کار روزنامه نگاران نظارت می‌کنند. اگر روز نامه‌ای به مطلبی نپردازند این افراد می‌گویند چرا این مطلب را پوشش نداده است.

آقای ظریف وقتی یک صفحه فیس بوک دارد ده‌ها هزار نفر مشارکت می‌کنند و مطالب آن را می‌خوانند. کسی که مطلب آقای ظریف را مستقیم می‌خواند با کسی که یک روزنامه به دستش می‌رسد و فکر می‌کند که بخشنامه وزارت اطلاعات را می‌خواند تفاوت بسیار دارد. بیست سال پیش ما از حق دسترسی به اطلاعات صحبت نمی کردیم، اما حالا این مسئله مطالبه بسیاری از مردم جهان است.

  • از دیدگاه شما آموزش روزنامه‌نگاری در ایران تا به حال چه دستاورد هایی داشته است؟

به نظر من آموزش روزنامه نگاری در ایران دستاورد بزرگی در چهل یا پنجاه سال گذشته نداشته است. جز اینکه بوده است و این البته خوب است. ما پیشرفتی نداشته‌ایم و دلیل آن هم استاد‌های ما نبوده اند. استاد‌های ما آنچه در توان داشته اند انجام داده اند. آقای دکتر معتمد نژاد، آقای دکتر بدیعی و آقای دکتر محسنیان راد با هر ملاکی که در نظر بگیرید فراتر از یک آدم معمولی و حتی سطح بالا در نظام روزنامه‌نگاری در دانشگاه زحمت کشیده اند. ولی مگر توان یک نفر چه قدر است؟ سال‌هاست که این سه نفر تنها بوده اند، دیگران هم بوده‌اند اما نه در این سطح. دوره دکتری ما اولین بار در دهه هفتاد تشکیل شد و در نیمه دوم دهه دکتر فرقانی و خانیکی هم بودند. تا قبل از آن این افراد نبودند.

  • آموزش روزنامه‌نگاری در ایران چه نقطه ضعف هایی داشته است و به چه علت نتوانسته است دستاورد چشمگیری داشته باشد و روزنامه نگار حرفه ای تربیت کند؟

آنچه که واضح است این است که ضعف از استاد‌ها نبوده است. نظام سیاسی اقتصادی اجتماعی ما قبل و بعد از انقلاب خود را به روزنامه نگار حرفه ای نیازمند نمی‌دانست. خود را به روز نامه نگاران حرفه ای متعهد نمی‌دانست. حکومت ما چه قبل و چه بعد از انقلاب همواره تلقی‌ای که از روزنامه نگار داشته است تبلیغات بوده است. می‌گفته است روزنامه نگار باید مجیز من را بگوید و از من تعریف کند. این که آقای احمدی نژاد می‌گفت من به روزنامه نگار منتقد جایزه می‌دهم شعار بود.

ایشان به آقای شریعتمداری در آخر جایزه می‌دادند. هیچ وقت اعتقادی به کارکرد اجتماعی ، آگاهی بخش و اطلاع رسان روزنامه نداشتند. روزنامه باید مستقل باشد و بتواند حرف صداهای خاموش را بازتاب دهد. به محض اینکه دستشان رسیده است خودشان روزنامه تاسیس کرده اند.هر کدام از این آقایان با برنامه یا بدون برنامه با پول و رانت روزنامه تاسیس کرده اند. همین رادیو و تلویزیون برای چه باید به این شکل باشد؟ رادیو و تلویزیون مظهر یک دستگاه پروپاگانداست.

مظهر یک دستگاه تبلیغات است. تلویزیون مظهر صدای ملت نیست. تنها خودش می‌گوید رسانه ملی است. کجا رادیو و تلویزیون صدای ملی است؟ همه هم می‌دانند نیست. خودشان هم می‌دانندکه نیستند. کی بازتاب صدای واقعی و زندگی مردم بوده است؟ در بین تمام افرادی که با آنها مصاحبه می‌شودهیچکس نیست که اعتراضی به وضع کشور داشته باشد. یعنی همه افراد که دوربین جلو آنها می‌رود همه می‌خواهند در تظاهرات بیست و دوی بهمن شرکت کنند؟یک نفر نیست که نخواهد شرکت کند؟ همه می‌خواهند رای بدهند؟ یک نفر نیست که نخواهد رای بدهد؟ یعنی این مملکت برای همه بهشت است و هیچ کس هیچ اعتراضی ندارد؟ این افراد از روزنامه‌نگاری مستقل درکی ندارند.

البته من اعتقاد دارم روزنامه نگار‌های ما از طرف دیگر خصوصا در چند سال گذشته در حد امکاناتی که داشته‌اند تلاش کرده اند. من اصلا فکر نمی کنم کاری که از دست شان بر می‌آمده است را انجام نداده اند. همین حد اقل هایی که در حال حاضر داریم حاصل خون دل‌های روزنامه نگاران و افراد زحمت کش در حوزه مطبوعات است که در تحریریه‌ها و صنعت روزنامه‌نگاری بوده اند. به نظر من روزنامه‌نگاری مستقل ما بسیار تلاش کرده است.

  • به نظر شما با توجه به شرایط فعلی آموزش روزنامه‌نگاری در ایران، درآینده ممکن است با چه مشکلاتی رو به رو شویم؟

نظام آموزشی که در زمینه روزنامه‌نگاری داریم هیچ تاثیری بر نظام تولید محتوای ما ندارد. بین این دو پیوندی وجود ندارد که بخواهیم نگران باشیم، یعنی بد تر از این امکان ندارد. پیوندی بین این دو نظام وجود ندارد که بود یا نبود یا کم و زیاد آن تاثیری داشته باشد. آن نظام روزنامه‌نگاری جای نگرانی دارد که در پیوند با صنعت و جامعه مطبوعاتی باشد. این پیوند در حال حاضر وجود ندارد. اگر هم وجود دارد خیلی ضعیف و تنک است. اگر این پیوند مستحکم می‌شد آن وقت می‌توانستیم نگرانی داشته باشیم که آینده روزنامه‌نگاری چه می‌شود.

آن زمانی هم که دانشکده با موسسه کیهان در ارتباط بود تنها چهار روزنامه بزرگ داشتیم. خبری نبود. من اصلا جزو افرادی نیستم که سر سوزنی اعتقاد داشته باشم روزنامه‌نگاری قبل از انقلاب بهتر بوده است. قطعا روزنامه‌نگاری ما بعد از انقلاب بهتر از قبل از آن بوده است. یک روزنامه‌نگاری تو سری خورده سانسور شده مگر در مواقعی خاص و مگر نزد یک تعداد روزنامه‌نگار خاص. عموم جامعه مطبوعاتی ما یک جامعه سطح پایین به لحاظ حرفه ای بوده است.

البته روزنامه‌نگارانی هم بوده اند که انصافا سطح شان بالا بوده است. اما این دست روزنامه نگاران در مجموع در آن زمان کم بودند. دلیل هم این است که نظام مطبوعاتی سانسور زده زمان شاه به کل امکان اینکه روزنامه نگار حرفه ای پرورش دهد را نداشته است. چهار روزنامه وجود داشت که یکی متعلق به حزب رستاخیز بود، یکی متعلق به یک سناتور بود، آن یکی مال سناتوری دیگر و یکی هم مال یک وزیری بود. در آن زمان تکثر بسیار کم تر از زمان حاضر بود.

  • از نظر شما مهم‌ترین آسیب و چالش در فضای روزنامه‌نگاری در کشور را چگونه توصیف می‌کنید؟

یکی از اشتباهاتی که به نظر من رخ داده است این است که همکاران ما بنا بر حسن نیت تمام و این که فکر کرده اند یک وظیفه اجتماعی را به عهده دارند، بدون بحث بر سر دستمزد‌ها کار کرده اند. واقعا سطح دستمزد روزنامه نگار‌ها در ایران پایین است. ما باید تلاش کنیم این دستمزد‌ها را بالا ببریم. همکاران ما با دستمزد‌های نازل کار می‌کنند و این انصاف نیست. گفتن این مسئله به معنای گرفتن تقدس از روزنامه‌نگاری نیست. روزنامه‌نگاری برای این که مقدس هم بماند باید سطح دستمزد‌های آن بالا برود. همکاران ما با بزرگ منشی و مناعت طبع به این خاطر که برای دل خود و برای جامعه خود کار کنند برای دستمزد‌های خود حرفی نزده اند.

دستمزد روزنامه‌نگاری نسبت به خیلی از حرفه‌های دیگر بسیار پایین است در حالی که سطح کاری که ما انجام می‌دهیم خیلی بالا است. به نظر من یکی از کارهایی که باید دست به دست هم دهیم این است که قیمت‌ها را پایین نگه نداریم. اگر قیمت‌ها را پایین نگه داریم این حرفه است که ضرر می‌بیند. مانع از این می‌شود که من بتوانم در زمینه آموزش هزینه کنم. من فراغت خاطر داشته باشم و صرف مطالعه و اینکه در دنیا چه می‌گذرد کنم.

به نظر من دستمزد‌های پایین یکی از مهم ترین موانع حرفه‌ای شدن روزنامه‌نگاری است. این مسئله اینکه روزنامه‌نگار حرفه‌ای شودممانعت می‌کند. فرد مجبور است شغل دوم و سوم داشته باشد . از جای دیگری در آمد داشته باشی وصرفا روزنامه‌نگاری کند. این یکی از چالش‌های بسیار جدی است که ما با آن رو‌به‌رو هستیم. یکی از علت‌های عقب ماندگی این حرفه این است که با بزرگ منشی به دستمزد‌های پایین تن داده است. مثلا یک روزنامه بعد از این که تعطیل می‌شود سه ماه از حقوق روزنامه‌نگاران را نمی دهد و روزنامه‌نگاران هم پیگیری نمی کنند. این طور شده است که پول تحریریه را می‌شود نداد، اما پول کاغذ، لیتوگرافی و چاپخانه را باید بدهید.

بازخرید هم که می‌خواهند کنند با حد اقل زمان باز خرید می‌کنند در حالی که باید حد اکثر زمان باشد. حرفه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای اجتماعی و سطح بالاست. روزنامه بدون روزنامه‌نگار خود معنایی ندارد. روزنامه نگار با بیست سال سابقه کار تبدیل به اسمی محبوب می‌شود و وقتی این اسم توی روزنامه می‌آید تیراژ را تغییر می‌دهد. ولی وقتی می‌خواهند عذرش را بخواهند یا حقوقش رانمی‌دهند یا سنواتش را کم می‌دهند.

ویدا ربانی

قانون