ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

چرا عذرخواهی وارد فرهنگ ما نمی‌شود؟

شهروندان:
رخداد اخیر و جان سپردن دو تن ازهمشهریان‌مان در آتش‌سوزی کارگاه تولیدی خیابان جمهوری و حوادثی از این دست یادآور این پرسش قدیمی است که مقصر یا مقصران این گونه حوادث دلخراش چه کس یا کسانی هستند.

صرف نظر از این که قربانیان حوادثی از این دست حق مراجعه و تظلم خواهی بر اساس منشور حقوق اساسی را دارند، بایدآتش سوزی خیابان جمهوری دوباره فرهنگ پاسخگویی و حمایت اجتماعی را در این خصوص به داوری نشست و بر مسئولیت متولیان امور بار دیگر تاکید کنیم وفریب دور باطل واکنش برخی مسئولان، آن هم به نیشتر خبرنگاران و اصحاب رسانه را نخوریم.

مروری بر حادثه مذکورنشان می دهد که حتی قوی‌ترین نهادهای حقوقی و دولتی که به جهت قدرتشان سهم سنگینی در پاسخگویی و مسئولیت پذیری دارند، پس از افزایش اعتراض ها میدان را به هم سپرده‌اند و آنچه در دود این آتش هنوز پیدا نشده است، جعبه سیاه حقوق شهروندان است حال آن که همواره اسلام و آموزه های غنی آن بر حفظ و حمایت از نفوس و دماء افراد و پاسخگویی جدی مسئولان تاکید فراوان دارد و اندک نیستند دلایل و توجیهات حقوقی در نظام حقوقی کشورهای توسعه یافته که بر این موضوع صحه می نهند.

نظام و قرارداد اجتماعی حکم می کند کسانی که سهم‌شان از قدرت بیش از دیگران است تعهد و مسئولیت‌شان نیز به همان نسبت بیشتر باشد. روند رو به افزایش شهرنشینی و الزامات ضروری این مهم وهمچنین لزوم مشارکت همه نهادها و تقویت مناسبات دولت و شهروندان حقوق شهروندی را به مثابه دو روی یک سکه از حق و تکلیف بدل می کند. مدنیت شهری روبه رشد جوامع در حال توسعه و تبدیل افراد به شهروندان ملازمت وثیقی با حمایت و مشارکت گسترده اجتماعی دارد.

تصور از حقوق صرف دولت و نهادهای مسئول بدون پاسخگویی آنان و عدم اهتمام به عملکرد و تکالیف‌شان در عرصه حیات شهری امید را در دل شهروندان به یاس مبدل می‌سازد ومشروعیت و منزلت اجتماعی را کاهش می‌دهد. با این توضیح که الگوی روبه تکرار واکنش مسئولان و بررسی اخبار حادثه موصوف مبین آن است که شهروند گریزی و بی مسئولیتی در متن این گونه حوادث موج می‌زند.

گویی هرچه بر پرسش ها افزوده می شود پاسخ کمتری دریافت می‌شود و به شکلی گیج کننده قربانیان و متضرران به حاشیه رانده می شوند. این روایت زمانی دردناک‌تر و مایوس کننده تر می شود که ناوگان آتش نشانی، شورای شهر و سایر نهادهای مسئول، گوی مسئولیت را به جای عذرخواهی از شهروندان به سوی یکدیگر می‌غلتانند و هزاران دلیل عجیب وغریب را که بیشتر به داستان‌های علمی تخیلی شباهت دارد حواله پرسشگران می کنند.

فرهنگ عذر خواهی مسئولان که نوعی مسئولیت‌پذیری و شناسایی حقوق شهروندان تلقی می‌شود در کشور ما تاریخ بلندی ندارد و همواره با تکرار حوادث و بحران های اجتماعی و اقتصادی کم رنگ تر شده است تا جایی که حتی در برخی موارد با یادآوری وظایف و الزامات شهروندی از سوی مسئولان نه تنها زخم قربانیان درمان نمی شود؛ بلکه باید جوابگوی مطالبات دولتی نیز باشند.

روایاتی از این دست در گفتمان شهروندی آن قدر تلخ است که تکرارش هیچ گاه عادی نمی‌شود وهمواره توده ای به بازی گرفته شده وعده ای در بستر رهایی مسرورند. بررسی رخدادهایی نظیر این، در کشورهایی با تراز مدنیت و شهروندی بالا و درک روبه رشد از مسئولیت و نحوه عملکرد قدرت نشان می‌دهد که حمایت از شهروندان و حقوقشان و امکان دسترسی آنان به خدمات شهری صرفا رقص زیبای الفاظ بر کاغذ نیست و حضوری فعال را چه در عرصه عملکرد شفاف نهادها وچه در به رسمیت شناختن حق شهروندی نشان می دهد و در کف این اقدامات عذر خواهی و ندامت وهمچنین استعفای مسئولان هم شنیدنی است.

البته از دیدگاه برخی قیاس این کشورها با کشور ما قطعا ناموجه خواهد بود؛ چرا که عده ای پایه و مایه حقوق شهروندی وپاسخ گویی شفاف را همواره ازاصول بایسته دین رسمی ایران بر می شمرند و عطوفت و همدلی اجتماعی مردم را پیش از شکل گیری فرهنگ حق و تکلیف در کشورهای مذکورمی دانند؛ لیکن مشخص نیست که این میوه شیرین چرا امروز در ذایقه ایرانیان این قدر تلخ می زند. اشکال از حقوق شهروندان است یا از آستین کوتاه و پوسیده مسئولان.

 حامد داودآبادی

قانون