چه کسی پاسخگوی آینده ایران است
شهروندان:
هنرمندان و به خصوص سینماگران در عرصه های اجتماعی این روزها فعالیت چشمگیری دارند. از حضور آن ها در اکران های خیریه گرفته تا ایفای نقش موثر در فعالیت های اجتماعی و ان.جی.اوها. البته نقش برخی از این هنرمندان در حفظ و احیای محیط زیست نیز غیر قابل انکار است.
موضوع این گفت و گو درباره نقش هنرمندان در زمینه حفظ محیط زیست است با این پرسش اساسی که چرا کمپین های مجازی برای مسائل محیط زیست آنچنان که باید و شاید جدی گرفته نشد. این روزها شبکه های اجتماعی و کمپین های شکل گرفته در این فضا بسیار مورد توجه اقشار مختلف جامعه اعم از اهالی فرهنگ، سیاستمداران و … قرار گرفته است و در بسیاری از موارد کارساز هم بوده است. نمونه اخیری که در شبکه های مجازی مورد توجه و البته انتقاد کاربران قرار گرفت و نتیجه موثری هم داشت، انعکاس و انتشار عکس هایی از یک باغ وحش در شمال کشور بود که حیوانات به شکل نامناسبی در آنجا نگهداری شده بودند.
بحث بر سر این عکس ها در شبکه های مجازی به دیگر رسانه ها نیز کشیده شد و دست آخر متولیان امور دستور تعطیلی این باغ وحش و رسیدگی به وضعیت حیوانات این باغ وحش را در دستور کار خود قرار دادند. رویا تیموریان معتقد است:
ما همین حالا درگیر مسائل مهم و مبهمی در جامعه هستیم که یکی از آنها معضل محیطزیست است که بسیار مهم تلقی میشود و با روح و روان مردم و جامعه درگیر است. ببینید کمپینی که در باب مسائل محیطزیست باشد، وجود دارد اما قبول دارم که آن جدیت و عملکرد لازم که منتج به نتایج روشن شود وجود ندارد.
- هنرمندان در تمام سالهای گذشته نقشی بیبدیل در انظار افکار عمومی درخصوص معضلات اجتماعی و زیستمحیطی داشتهاند. به نظرتان چرا هیچ کمپین جدیای در رابطه با مسأله محیطزیست و بحرانهای جدیای که کشور ما در این عرصه دارد، وجود ندارد؟
ما همین حالا درگیر مسائل مهم و مبهمی در جامعه هستیم که یکی از آنها معضل محیطزیست است که بسیار مهم تلقی میشود و با روح و روان مردم و جامعه درگیر است. ببینید کمپینی که در باب مسائل محیطزیست باشد، وجود دارد اما قبول دارم که آن جدیت و عملکرد لازم که منتج به نتایج روشن شود وجود ندارد. خانم ابتکار اکنون در سازمان محیطزیست خوب عمل کردهاند و پروژههای عظیمی را هم به ثمر رساندهاند اما معضل محیطزیست در ایران از دست افرادی چون خود خانم ابتکار هم خارج شده است.
به عقیده من ایشان فقط یک سازمان را اداره میکند و نمیتوانند نقش مهمی در تحقق بهبود شرایط زیستمحیطی ایفا کنند چرا که توان کنترل این بحث و مقوله مهم از دستشان خارج شده است. به نظر میرسد برای ایجاد کمپینهای جدی که بتواند همگان را ملزم به رعایت الگوهای محیطزیست در کشور کند تنها یک سازمان کافی نیست بلکه اصرار باید بر این باشد که چندین سازمان تاثیرگذار در کشور دور هم جمع شوند و برای مصالح و مسائل زیستی کشور همکاری کنند.
- یعنی معتقدید فقط باید از دیدگاهها و جریانهای تخصصی استفاده شود؟
برای به وجود آمدن کمپین تأثیرگذار در کشور احتیاج به تخصصگرایی است. منظورم این است که باید درباره محیطزیست یک متخصص این عرصه تصمیم بگیرد نه کسی که در گذراندن تحصیلات ابتدایی خود هم دچار مشکل بوده و فقط به دلیل روابط به او مسئولیت دادهاند. شاید بد نباشد که تأکید کنیم همین رویکردهای غیرتخصصی بود که باعث خرابی روز افزون محیطزیست در کشور ما شده است. با این شرایط است که نه کمپینی شکل گرفته و نه خواهد گرفت و بالطبع محیطزیست سالمی نخواهیم داشت.
- اما خود مردم هم زیاد معضلات عدیده زیستمحیطی که گریبانگیر کشور ما شده است را جدی نمیگیرند…
احساس میکنم مردم دلسرد شدهاند. نباید نادیده بگیریم که هر جا مردم حضور پیدا کردند و حساسیتهای خود را نسبت به وضع بد محیطزیست در کشور منتقل کردهاند جلوی آنها به طرق مختلف گرفته شده و آنها را از تحقق و دست یافتن به مطالباتشان محروم کردهاند. در آن سوی قضیه با متخلفان در حوزه محیطزیست و تخریبگران این عرصه نیز هرگز برخورد عبرتآموزی صورت نپذیرفته است. جالب آنکه انبوهسازان برای سود بیشتر و بیشتر هر اصلی را که مربوط به حفظ محیطزیست باشد زیر پا میگذارند.
من در تهران زندگی میکنم و مهمترین مشکلی که میبینم عدم مدیریت و تخصصگرایی است. مانند اینکه من که هنرپیشه هستم را ببرند در بحث انرژی اتمی درگیر کار کنند. خب قطعا کار من موجب اشتباه و خرابی خواهد بود. چرا کسانی که با محیطزیست غریبه هستند و فقط باعث ویرانی آن هستند باید برای این مقوله مهم تصمیم بگیرند. مگر غیر از این است که محیطزیست ما ارزشمندترین گوهر آفرینش است.
حرفم این نیست که این سرزمین ماست و تنها خود آسیب میبیند بلکه تخریب محیطزیست یک ضربه بزرگ به طبیعت و نسلهایی است که در آینده میخواهند روی این زمین زندگی کنند. جدی نگرفتن کمپینهای زیستمحیطی و توجه نداشتن به آن، ضربهای است که به آینده ما خواهد خورد. خاصه آنکه همین حالا بحث محیطزیست ارتباط مستقیم با تولید و صنعت و زندگی و حیات ما هم دارد. متاسفانه تمام گفتههایی که مسئولان درباره محیطزیست و اهمیت آن بازگو کردهاند جامه عمل نپوشیده است و تنها مد شده که مسئولان با استفاده از رسانهها سخنان خوش آب و رنگی را در رابطه با محیطزیست بگویند و وعدههایی بدهند.
همچنان که گفتم مردم با معضلات مختلفی درگیر هستند. مشکلات اجتماعی، اقتصادی و مسائل پیرامون خانوادهها تمام وقت و انرژی آنها را گرفته و یادشان رفته است که بیتوجهی به مسائل زیستمحیطی، مخاطراتی را در آینده برای آنها به وجود خواهد آورد. به نظر میرسد مردم به یک بیاعتمادی رسیدهاند که در سطح جامعه فراگیر شده است. من بیاهمیتی به مسائلی همچون محیطزیست را یک بیاعتمادی عمومی ارزیابی میکنم که همه را سرگرم زندگی خصوصی خود کرده است.
- به نظرتان چگونه میشود اهمیت معضلات وحشتناک زیستمحیطی که درگیرش هستیم را به مردم گوشزد کرد تا شاهد تأسیس کمپینهای فعال محیط زیستی باشیم؟ جای تعجب است که مردم ما مسأله زیستمحیطی را مثل یک معضل ملی نگاه نمیکنند…
متاسفانه باید بگویم مردم ما بهحدی درگیر معضلات و مشکلات شخصی و اجتماعیشان هستند که اولویتها از ایجاد کمپین در این زمینه به دور است. اما باز متاسفانه مردم نمیدانند که این به آینده من و شما و فرزندانمان بسته است و باید حساسیت زیادی دراینباره داشته باشیم. ملت ما ملت شریف و مهربانی است اما به شدت داریم به سمت ضعیف شدن قدم برمیداریم هرچند من نمیخواهم سخن از بیرمقی و ناامیدی بگویم.
باز بگذارید مثالی بزنم: شما به عملکرد راهنمایی و رانندگی دقت کنید. این سازمان به حد زیادی تبلیغ کرد و در مسائل رانندگی مانور داد تا به تکامل فعلی در رانندگی رسیدهایم. این درحالی است که یک زمانی بود اگر کمربند میبستیم میگفتند «خارجیبازی درمیاری!» اما اکنون تقریبا اکثرا این مسأله را رعایت میکنند. پس قطعا کار کردن اساسی در حوزه محیطزیست و ایجاد کمپین قوی، آمار تخلفات و خسارات به محیطزیست را هم کمتر میکند.
به عبارت بهتر باید مدام معضلات زیستمحیطی را تکرار کرد تا مردم از عمق فاجعهای که در حوزه محیطزیست کشور درحال وقوع است باخبر شوند. باید کاری کرد. باید مسئولان به مردم اهمیت بدهند. چرا در آب آشامیدنی ما نیترات وجود دارد؟ و…
ما وقتی کمپینهای کارآمد در راستای حفظ محیطزیست داشته باشیم دیگر هزینههای اضافی نخواهیم کرد و باغها و درختان را از بین نمیبریم.ما یک زنجیره هستیم مردم سرمایه خود را در دست مسئولان قرار دادهاند و آینده فرزندانشان را. این بار سنگینی است. جالب آنکه همین حالا که با شما حرف میزنم باید بگویم بالای خانه من باغی وجود داشت اما دیگر وجود ندارد. روزی عدهای آمدند و تمام درختان را سوزاندند و اکنون برجی در آنجا بالا رفته است و جای نفس کشیدن هم وجود ندارد.
در زمانهای خیلی قبل هم نه، اگر کمی به عقب برگردیم یادمان میآید حضور حیوانات در محیط شهری دیده میشد اما حالا ما وارد طبیعت حیوانات هم شدهایم.
- یکی از معضلات دیگر ما بیتوجهی به همین کمپینهای زیستمحیطی است که فعال هم هستند…
حرف من این است که بیتوجهی به «انجیاو»هایی که دغدغههای زیستمحیطی را فریاد میزنند، یک خیانت و تجاوز به حقوق مردم ایران است. مردم که قانونگذار نیستند حالا گیریم صدها کمپین هم داشته باشیم! چه کسی باید این فریادها را بشنود؟! بدبختانه هیچکس سر جای خودش نیست و ما در کارها ثبات نداریم.
مثلا در ۸سال گذشته چه بر سر محیطزیست ما آمده است؟ چرا هر ۴سال یکبار تمام سیاستها تغییر میکند و روندهای اجتماعی در کشور به هم میریزد؟ همین وضع یکی از مشکلات عدیده ما است.شما ببینید که تغییرات یکباره در همه سیاستگذاریها چه ضربههایی به ما زده است! من خودم به خاطر وضع هوا یک شب را در بیمارستان گذراندم.
اگر در کشور دیگری باشید، بابت این خسارت میتوانید شکایت کنید و پیگیری شود که چه کسی یا چه نهادی مسئول بیماری شماست؟ ژیلا مهرجویی چرا مریض شد؟ انسانها تکتک در کنار ما از بین میروند اما کسی به فکر محیطزیست ما نیست. ناراحتی از ارومیه تا تهران میآید. چرا باید ارومیه خشک شود؟ چرا عدهای در قلب منابع طبیعی ما ویلا میسازند؟
علی پاکزاد
شهروند