ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

تا به تهران نرسد…

شهروندان:
اخیراً خبرگزاری‌ها خبر دادند که سد لار و لتیان خشک شد. خبر بعدی اما کمی مهربانتر از قبل بود. سد لار فقط 18 میلیون مترمکعب آب دارد و مناطق شرقی تهران پائیز سختی را در پیش دارند. ظاهراً خبری از کمبود آب در غرب تهران نیست.

سد لار آنجا چند رودخانه از جمله فرحزاد و بویژه کن وجود دارند و نیز سد امیرکبیر یا سد کرج هم هست اما به زودی صدای آن طرف شهر هم درمی‌آید. اما چرا خشک شدن لار و لتیان و کمبود آب در تهران اینهمه مهم است؟ سالهاست که زاینده رود خشک شده است. دریاچه ارومیه هم دارد می‌میرد و اصولاً کل کشور در خطر خشکسالی قرار دارد اما چرا این دست خبرها این‌همه مهم هستند؟

علتش این است که از تعارف که بگذریم هر خبری وقتی به تهران می‌رسد بیش از همه جا و همه چیز مهم می‌شود چرا که اگر این شهر، مهم نبود اینهمه سرمایه در آن نبود و اگر این شهر مهم نبود اینهمه ثروت در آن وجود نداشت و اصولاً اینهمه پول به آن سرازیر نمی‌شد. اگر این شهر مهم نبود هر شرکت و کارخانه‌ای و دم و دستگاهی در هر جای این جغرافیا بیشترین دفتر و دستکش را در این شهر نداشت.

وزارت نیرو اما در برابر بحران فعلاً تنها به هشدار بسنده کرده است. در صدا و سیما و رسانه‌ها هم همه به صرفه‌جویی تشویق می‌شوند و همه چیز در حد نصیحت است، اما آیا صرفاً نصیحت راهگشا است و دردی را دوا می‌کند؟ آیا تنها باید به مردم فشار آورد و آنها را در بروز بحران آبی مقصر دانست؟ بنده گمان نمی‌کنم که همین مردم تهران حتی آنها که ناراضی و منتقد دولت و حتی حکومت به حساب می‌آیند بر سر این مسأله اتفاق نظر نداشته باشند که باید مراعات کرد.

الآن حتی برخوردارترین و پولدارترین افراد این شهر با اینکه استخر بزرگ و اختصاصی هم در منزل دارند آنرا خالی گذاشته‌اند و از آن استفاده نمی‌کنند. بیهوده شیر آب را باز نمی‌گذارند مگر عده‌ای از آنان که شهروند خوب به حساب نمی‌آیند و استثنا هستند اما اکثر شهروندان اهل همراهی هستند و مشکل تنها به آنها مربوط نمی‌شود. مسأله این است که خود مسئولان و متولیان هم باید آستین بالا بزنند. بگذارید به چند نکته در قالب سؤال اشاره کنم:

۱ـ مگر نمی‌‌دانیم که تهران مشکل آب دارد و مگر از سالها پیش نمی‌دانستیم که تأمین آب شهر نیازمند برنامه‌ریزی است؟ پس چرا اجازه می‌دهیم که همچنان مهاجرپذیری این شهر گسترش بیشتری پیدا کند؟ اینهمه مجوز ساخت و ساز در این شهر برای چیست؟ راستی تهران می‌تواند پذیرای چند میلیون نفر دیگر باشد؟ اصلاً حد و اندازه‌ای برای آن تعیین کرده‌ایم؟

۲ـ مگر نمی‌دانستیم که تأمین آب شهر بویژه در شرق کار سخت و مشکلی است پس با کدام منطق برنامه‌ریزی به فکر احداث شهرهای جدید در شرق افتاده‌ایم و هزاران واحد آپارتمانی در آنجا کلنگ زده‌ و احداث کرده‌ایم آنهم بدون نظر داشت مناسب به نحوة تأمین آب کافی برای آنها؟

۳ـ یکی از ابزارهای مؤثر کنترل مصرف در همه جای دنیا، ابزار قیمتی است. قیمت آب در ایران که کشور خشکی است چه تناسبی با شرایط جغرافیایی آن دارد؟ به جرأت می‌توان گفت از اکثر کشورهای دنیا (در مقایسه با درآمد سرانه) کمتر است. جدای از آن، انصاف و عدالت هم در تعیین آب‌بها مراعات نمی‌شود و به جای آن جریمه افزایش مصرف، بسیار غیرمنصفانه و ظالمانه است به نحوی که با اندکی افزایش به چند برابر می‌رسد که روال منطقی درست و منصفانه‌ای نیست. به عنوان مثال کسی که در یک خانه شخصی زندگی می‌کند و مصرف متعارفی هم دارد ممکن است چند برابر خانواده‌ای که در یک مجتمع زندگی می‌کند و بسیار هم بیش از آن خانواده مصرف آب دارد پول آب بپردازد. علتش هم این است که مصرف در یک مجتمع به تعداد واحدها سرشکن می‌شود.

چرا وزارت نیرو و شهرداری هنوز که هنوز است برای جداسازی کنتورهای آب در مجتمع‌های آپارتمانی که معیار مهمی برای تفکیک پرمصرف‌ها از کم مصرف‌هاست اقدام کارسازی صورت نداده‌اند؟

۴ـ چرا هنوز شهرداری در این کلانشهر مقرراتی همسو و متناسب برای کمک به حل بحران وضع نکرده است؟ از جمله محدودیت و یا جریمه برای احداث وان‌ها و جکوزی‌های شخصی در منازل، محدودیت برای احداث واحدهای بزرگ و تشویق احداث واحدهای کوچک و…

۵ـ یکی از مشکلات شهر تغییر شدید بافت زیست‌محیطی آن است. با وجود تمام تاکیدی که شهردار و شهرداری در امر محیط‌زیست اظهار می‌کنند چرا در عمل اهتمامی برای این مسأله دیده نمی‌شود؟ از یک طرف درختان سرسبز و کهنسال و پرشاخ و برگی که هرکدام چند مترمربع سایه دارند و سرمایه زیست محیطی شهر هستند برای ساخت و ساز و احداث برج و… قلع و قمع می‌شوند و باغ‌ها و فضاهای سبز و حتی پهنه‌های سبز شهری به خاطر پول از بین می‌روند و از طرف دیگر شهرداری برای ابراز ارادت و یا نمایش قدرت در عرصه محیط زیست و خلاصه برای اینکه بگوید طرفدار محیط‌زیست است و سرانه فضای سبز را افزایش داده است در مناطق دیگر درخت و نهال و چمن می‌کارد که آبیاری‌اش در هر روز برای حفظ آن لازم است و تامین آب آن هم خود یک معضل دیگر…

۶ـ آیا فکر می‌کنید مشکل آب تهران به زودی به غرب این کلان‌شهر نمی‌رسد؟ مگر آنکه خدا تفضلی کند و از این پس بی‌مضایقه باران بر این شهر و کوهستانهای اطراف ببارد. همین حالا در کلانشهر کرج مشکل آب وجود دارد و تا چند وقت دیگر وقتی صدها برجی که در انتهای همت غرب ساخته و یا در حال ساخت است و در این چند ساله عین قارچ در غرب تهران سر برآورده‌اند و وقتی از آن منطقه عبور می‌کنی تا بخواهی ارتفاع آنها را بسنجی کلاه از سرت می‌افتد، همه و همه تکمیل ‌شوند و هزاران خانواده دیگر را در خود جای ‌دهند، و آن وقت که صدها هزار نفر دیگر به جمعیت این منطقه اضافه ‌شود که قاعدتاً همه هم نیاز به آب خواهند داشت، در آن هنگام به روشنی می‌توان پیش‌بینی کرد که در غرب هم برای رهایی از خشکسالی و قطع آب خبری نخواهد بود…

اکثر ما مردم عجیبی هستیم و مسئولان ما از ما عجیب‌تر… حتماً باید در دل آتش قرار بگیریم تا خطر را حسّ کنیم و تکانی به خود بدهیم و به فکر نجات بیفتیم و حتماً باید وقتی شیر آب خانه را باز می‌کنیم ببینیم که آبی در آن نیست تا باور کنیم که آب چقدر ارزش دارد و چگونه باید حرمت آنرا نگه داریم. شاید بروز بحران آب در تهران هم، در کنار همه مصائب و مشکلات، یک حسن بزرگ داشته باشد و همراه با همه تهدیدها، یک فرصت را برای ما ایجاد کند، تا برای مقابله با بحران آب در کشور که در آینده‌ای نزدیک تهدیدمان خواهد کرد، با جدیت بیشتری اندیشه و برنامه‌ریزی و اقدام کنیم. چرا؟

چون هر بحرانی (خوشبختانه یا متاسفانه) تا به تهران نرسد انگار چندان جدی به حساب نمی‌آید!

 فتح الله آملی

اطلاعات

برچسب‌ها : ,