تالابها و نقش دولت و مردم
شهروندان – دکتر بهزاد سعیدپور*:
اخیرا آقای گری لوئیس مقام هماهنگ کننده مقیم سازمان ملل در جمهوری اسلامی، گزارشی را درخصوص وضعیت تالاب ارومیه ارایه کردند.
حقایق موجود در گزارش اگرچه تازگی ندارد و جسته گریخته تابهحال گزارشهای متفاوتی را از دریاچه ارومیه مطالعه کردهایم و در اخبار شنیدهایم یا شاید سالهاست که شاهد شنیدن چنین اخباری باشیم و بیتوجه از کنار آن گذشته باشیم. اما شنیدن این خبرها از زبان یک منبع بینالمللی غیر ایرانی حایز اهمیت است.
نکات ظریفی که ایشان در گزارش خود بیان داشتهاند جای تأمل دارد. واقعیت این است که عموم اقشار جامعه در حال حاضر نسبت به وضعیت تالابهای کشور احساس خطر و ابراز نارضایتی میکنند و دیدگاههای خود را به انحاء مختلف بیان میکنند؛ از سیاستمداران تا دولتمردان، از کارشناسان تا بهرهمندان، از NGها تا استادان و دانشجویان دانشگاهها، همه و همه نگران آینده تالابها که نه، بلکه نگران آینده حیاتزیستی مملکت یا بخشی از کره زمیناند. تا به حال تالابهای زیادی از کشور حیات خود را از دست دادهاند یا بهصورت تالابهای فصلی درآمدهاند و فرشته مرگ فقط در اطراف دریاچه ارومیه و ساحلنشینان آن نمیچرخد بلکه دریاچههای زیادی در حال نابودی هستند و بالطبع زیستمندان و ساحلنشینان آنها و افرادی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از وجود دریاچه ارتزاق میکنند، در خطر نابودی هستند.
آنچه که جهت احیای تالابهای کشور نیاز است صرفا دانش و آگاهی سیاستمداران و مجریان نیست. دانش فنی تکنوکراتها و کارشناسان در کنار برنامهریزی و عزم نیروهایاجرایی و سیاستمداران احتیاج است تا در کنار آنها مردم و بهرهمندان منطقهای با آموزشهای لازم به اهمیت موضوع پیبرده و همت خود را در کنار عزم مسئولان اجرایی کنند.
اگرچه سالهاست در مورد تالابها با مشکل مواجه هستیم و این مشکل روزبهروز بیشتر میشود، ولی اقدامی اجرایی و جدی از سوی بهرهمندان صورت نگرفته و روند پیگیری آنها کافی نیست، هنوز مردم منطقه آگاهی کافی را درخصوص نحوه مشارکت خود در کمک به حیات تالابها نمیدانند، هنوز نمیدانند که چه نقش عظیمی را در احیای تالابها دارند و هنوز دانش عمومی آنها درخصوص نقش تالابها در حیات اقتصادی و اجتماعی خودشان عملیاتی نشده است، به همین دلیل همواره شاهد حفر چاههای غیرمجاز، بهرهبرداری غیرمجاز و بیش از حدمتعارف، استفاده از آب رودخانهها و نصب پمپها در رودخانهها برای مکش بیشتر آب،کاشت محصولاتی که نیاز به آب زیادی دارند و همچنین آبیاری به روشهای سنتی که با پرت زیاد آب همراه میشود در بین بهرهمندان ساحلنشین رایج است.
چهکسانی باید این آموزشها را به مردم بدهند و انجام این امر مهم به عهده چه دستگاههایی است؟ اگر مردم از آگاهیهای لازم برخوردار نباشند، نمیتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند. همه میدانیم که برداشت بیرویه، تغییر اقلیم و توسعه بیابانزایی از جمله عوامل فهم نابودی تالابها هستند.
جمهوریاسلامی سالهاست که عضو کنوانسیون بیابانزدایی و همچنین کنوانسیون تغییر اقلیم است، در این سالها دراین خصوص چه کار کردهایم و چه توجیهی برای مردم داریم؟ چقدر نقش مردم را در این خصوص جدی گرفتهایم و به آن بها دادهایم؟ چقدر وضعیت وخیم تالابها در تعیین سیاستهای آبی و زراعی ما در مناطق نقش داشته است؟ و چقدر توانستهایم در عمل، مشارکت مردم را در اینکار مهم با خود داشته باشیم؟ همه اینها مواردی است که باید پله به پله و مرحله به مرحله در اقدامات اجرایی به آن پرداخت ، آن راجدی گرفت و روز به روز نقش مردم را در احیای تالابها بیشتر کرد. به امید احیای نقش مردم دراحیای تالابهای کشور.
*عضو هیأت علمی دانشگاه محیط زیست