جاده «شط علی»، دیوار برلینِ هورالعظیم
شهروندان:
خوزستان است و آبگیرهایش، تالابهایش، رودخانههای پرآبش، رودهایی که خوزستان را جلگه کرده و نسبت به استانهای جنوبی، سبز. برخی تالابها در این میان، مرزیاند و بخشی شان به خوزستان تعلق دارند و بخشی دیگر، کمتر یا بیشتر به کشور همسایه، عراق. سدهای غولپیکر هم هستند، بزرگ و عظیم که گلوگاه رودها را گرفتهاند و انبوه سبزی شهرها را کم پشت کرده، اما همه مشکلات به سدها بازنمیگردد، خوزستان روی دریاچهیی از نفت واقع شده، تعداد چاههای نفتش سربه فلک میکشد، چشم که میچرخانیم، مشعلهای سوزان به چشم میخورد، مشعلهایی زنده که حکایت از جریان داشتن نفت در زیر زمین دارد.
خوزستان تالابهای زیادی دارد، به گوشه گوشه شهرها هم که نگاه میکنیم، به خاطر بارش باران، آبگیرهای کوچک و بزرگ دیده میشود، آبگیرهایی که سد راه مردماند و به دریاچههایی کوچک تبدیل شدهاند. اما آبگیرهای اصلی که باید پرآب باشند، نم کشیدهاند. سطح آب پایین آمده و دیگر از آن پوشش گیاهی معروف نیزار که باید تالابها را پوشش دهند، خبری نیست.
تالاب هورالعظیم یا همان «هورالهویزه» که ایرانیها به نام اول میخوانندش و عراقیها به نام دوم، تالابی مرزی است و بخش زیادش در عراق واقع شده، نمونهیی از تالابهای مورد بیتوجهی واقع شده، است. تالابی که تنها یکسومش در ایران واقع شده و دو سوم باقیاش در عراق است، که هماندازه شادگان، بزرگترین تالاب خوزستانی است با وسعتی حدود ۴۰۰ هزار هکتار، اما به دلیل مرزی بودنش نمیتوان کل وسعت را از آن خوزستان دانست.
سایتهای نفتی، دردسرسازان پولساز
سایتهای نفتی، اما از دردسرهای تالاباند، دردسرهایی پولساز که ارگانی نمیتواند جلودارشان باشد، در خوزستان و استانهای دیگر جنوبی، شرکت نفتیها حرف اول و آخر را میزنند، تصمیماتی که جز منافع مالی درآن، خبر دیگری نیست و هرچه حفاظت و محیط زیست است، به باد میرود. در مسیر رسیدن به تالاب هورالعظیم، جادههای فرعی که به جادههای آنتنی معروفند، از جاده اصلی منشعب شدهاند، آنتنهایی که هر کدام لولهکشی خودش را دارد و در نهایت چشماندازی به اندازه یک ایستگاه حفاری دارد با مشعلی روشن رویش. بعضیهایشان هم که حفاری نتیجه نداده، پلمب شدهاند با مشعلی خاموش. ۹۸ حلقه چاه در جادههای آنتنی، نشان از فعالیت شرکت نفت در میانه تالاب دارد، تالاب چه خشک چه آبدار اهمیتی برای نفتیها ندارد، آنها طلای سیاه را میخواهند و بس. این بیاهمیتی باعث شده ۴۵ درصد تالاب به راحتی خشک شود.
هورالعظیم هم ترکیبی شده از صنعت نفت و تالاب. تالاب دو نیمه شده، نیمه شمالی و جنوبی. دونیمهیی که زمین تا آسمان باهم تفاوت دارند، جادهیی به نام «شط علی» از میانشان میگذرد، جادهیی که زمانی مالرو بوده و تنها مردم محلی از آن استفاده میکردند، جادهیی با عرض کم که بعدها خودرو هم به سختی از آن رد میشد. شط علی، امروز به جادهیی شبیه به اتوبان شده، جادهیی که ماشینآلات سنگین مربوط به شرکت نفت هم بتوانند به راحتی در آن تردد کنند.
آنقدر که به گفته یکی از پیمانکاران نفتی، ماشینهایشان برای دور زدن مجبور نشوند دور دو فرمان بزنند و به راحتی با یک فرمان راه رفته را بازگردند. از جاده که چند کیلومتری طول دارد رد میشویم، مناظر دوطرف جاده، تداعیکننده دیوار برلین آلمان است، دیواری که شهر را به دو نیم تقسیم کرد و بعد از برچیده شدنش، کسی نمیتوانست باور کند دوسوی دیوار، جزوی از یک شهرند. قسمت شمالی تالاب که به نام آزادگان شمالی نامیده شده، آبی لاجوردی است و آزادگان جنوبی قهوهیی به رنگ خاک و ریگ. جاده حکم سد را دارد، سدی که نمیگذارد آب به قسمت جنوبی برسد، آزادگان جنوبی که ایستگاههای نفتی در آن به وفور دیده میشود و پیمانکاران چینی راهی این قسمت شدهاند و از ابتدا با شرایط خشک تالاب مواجه بودند و دیگر نمیشود آب را وارد این قمست کرد که ممکن است به قهر چینیها دچار شویم. اینها را پیمانکاران و شرکتهای بهرهبردار نفتی میگویند، مسائلی که سدهای راه ورود آب به آزادگان جنوبی شده ست.
آزادگان جنوبی اما در فصلهای پرباران، آب را در خود نگه میدارد، آبی که چاله چاله است و در بعضی مناطق که عمیقتر است، آبگیرش بزرگتر. هورالعظیم، روزگاری، منبع تنوع زیستی پرندگانی بوده که به وفور درآن یافت میشدند، پرندگانی که کم و بیش هنوز در تالاب پرسه میزنند، در قسمت پرعمقترش.
تالاب رزق و روزی مردم را میدهد
خوزستان چهار تالاب بزرگ دارد، شادگان است و هورالعظیم که هم اندازهاند، «میانگران» در ایذه و «بام دژ». معاون محیط طبیعی محیط زیست استان خوزستان، معتقد است خوزستان همه نعمتهای طبیعی را یک جا دارد، هنوز جنگلهای بینالنهرین را در این استان میبینیم، شمال استان کوهستانی است و برفگیر و جنگل بلوط دارد و جنوبش دریا دارد و مردم در همان زمان، در دریا شنا میکنند و آفتاب میگیرند.
مولا میگوید: «بالای ۹۰ درصد نفت کشور و ۵۰ درصد پتروشیمی در این استان است، صنایع فولاد، کربن، طرح توسعه نیشکر، تولید گندم همه اینها در همین استان صورت میگیرد. کارون، کرخه و جراحی سه رود پرآب منطقه سرآمد رودهای کشورند. اما با همه اینها، مشکلات در استان آنقدر زیاد است که هیچ فرقی با منطقهیی که هیچ کدام از این امکانات را نداشته باشد، نداریم. تنوع زیستی بالا، صنایع زیرزمینی نفت و گاز غنی، موهبتهایی است که داریم. اما از سویی مشکلاتی که نفتیها برای تالابها و محیطهای طبیعیمان ایجاد کرده، به حدی است که دو منطقه جدا از هم درست شدهاند، پسابهای کشاورزی به آزادگان جنوبی میریزد و پوشش گیاهی منطقه هیچ شباهتی به منطقه شمالی ندارد.»
او از آخرین آمار صید ماهیگیران این منطقه میگوید: «آخرین آمار صید، ۵ هزار صید ماهی در تالاب است، هر صیادی اگر روزی ۵ کیلو صید کند و هر کیلو ماهی را ۱۸ هزار تومان درنظر بگیریم، نشان از این میدهد که تالاب محل رزق و روزی مردم است، از سوی دیگر نی بُری و شکار و صید با مجوز در تالاب از دیگر راههای درآمد مردم است، ۲۰ هزار مجوز شکار در منطقه صادر شده که شکارچیان مجوزدار از این راه امرار معاش میکنند.»
مولا، با اشاره به درآمد حاصل از شکار پرندههای مهاجر اضافه میکند: «با هر مجوز شکار میتوان هفتهیی دو روز شکار کرد، هر سری، شکارچیان حق شکار ۶ قطعه پرنده دارند، پرندگان مهاجر از قرار دانهیی ۳۰ هزار تومان هم که باشند، درآمد قابل توجهی میشود که بازهم از تالاب است، در واقع مردم اینجا هرچه دارند از تالاب دارند، اگر تالاب را از آنها بگیریم، زندگی فلج میشود. دامداران منطقه هم که اکثرا گاومیش دارند نیاز به تالاب دارند، گاومیش باید برای تعادل دمای بدنش، در طول روز وارد آب شود و آب تنی کند، دمای بدن گاومیشها بالاست، تالاب که خشک شود، گاومیشداری هم تعطیل میشود.»
نفتیها نمیگذارند کالورت بزنیم
تالابها که خشک میشوند، به هر دلیلی، چه سدسازی و چه تامین نشدن حقابهشان و چه حفاریهای نفتی، خاکشان بیپناه میشود، خاک تالابهای منطقه هوموسی است و ریزدانهیی، خشک که میشود تبدیل به ریزگرد میشود، ریزگردهایی که با نخستین باد، بلند میشوند از جای خود و به سوی خانههای مردم روان میشوند و راه نفس را میبندند.
اما مولا در ادامه از حقابه تالاب هم میگوید، حقابهیی که به گفته وی به زور توانستند در زمان خشکسالی ۵ مترمکعب بر ثانیه از کرخه برای تالابها بگیرند، در حالی که طبق قانون ۱۰ درصد آب رودخانههای به تالاب تعلق دارد، اما حقابه هورالعظیم هنوز محاسبه هم نشده است، چه رسد به تامین. در میانه راه، هم تنها بیش از یک کالورت مسدود به چشم نمیخورد، کالورتی که شبیه زیرگذر آبی است و قرار بود آب نیمه شمالی را به نیمه جنوبی به واسطه احداث جاده راه دهد، کالورتی که بخش کوچکی از بخش بتنیاش، ۶ ماه است توسط محیط زیستیها شکسته شده تا آب با فشار ۲۰ متر بر ثانیه وارد قسمت جنوبی شود و تالاب از مرگ حتمی نجات یابد.
محیط زیستیهای استان میگویند: «ما برای احداث کالورت با توجه به سطح شیب و زمین جانمایی هم کردهایم، اما اجازه احداث نداریم، در این خصوص شکایت هم نمیتوانیم بکنیم، چون قرار بر این شده است که مشکلات بین سازمانی را به استانداری ارجاع دهیم، شکایت کردهایم اما وقتی خود استاندار در خانههای شرکت نفت زندگی میکند فکر میکنید به این شکایت رسیدگی میشود؟»مشکلات حوضههای آبی خوزستان زیاد است، آنقدر زیاد که کسی را یارای حل آنها نیست، نه که نتوان حل کرد که سنگهای بزرگی بر سر راه متولیان است، آنقدر بزرگ که شاید میتوان تنها دست به دامان خانم معاون رییسجمهور شوند تا شاید بتواند سنگها را کمی جابهجا کند و آب باریکهیی باز شود که خشک نشود همهچیز از دم.
غزل حضرتی
اعتماد