دفن گِلفشانها در تلی از زباله
شهروندان:
گِلفشانها یکی از بدیعترین جاذبههای گردشگری در استان گلستان در شرایطی در محاصره بیامان زبالهها و نخالههای غیر قابل جذب پلاستیکی قرار دارند که هیچ سازمان و نهاد دولتی مسوولیت حفظ و حراست از آن را به عهده نمیگیرد.
این دهانههای مخروطی شکل که گل سردی را از اعماق زمین به سطح آن منتقل میکنند یکی از منحصربهفردترین پدیدههای زمینشناسی در سراسر جهان به حساب میآیند.
بزرگترین نمونه از این گلفشانها که به نظر میرسد فعالیتی شبیه به آتشفشانها دارند و در اثر فشار لایههای سطحی زمین ایجاد میشوند در کشور پاکستان قرار دارد. اما بزرگترینگلفشان ایران در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد که از سه دهانه آن، امروز تنها یک دهانه فعال است.
گل فشان «اینچه» در استان گلستان در سال ۱۳۴۶ و بر اثر حفاریهایی برای کشف نفت در منطقه به وجود آمد و از این نظر یکی از خاصترینگل فشانها در سراسر جهان به حساب میآید که به روش مصنوعی تولید شد و به نوعی جوانترینگلفشان جهان به حساب میآید.
برخی زمین شناسان،گلفشانها را نمونههای زندهیی از تحولات زمینشناسی در طول حیات کره زمین میدانند و آنها را از این حیث بسیار قابل توجه میشمارند.
از سوی دیگر فرضیهیی وجود دارد که میگویدگلفشانها معمولا در اطراف گسلهای فعال و مناطق لرزهخیز ایجاد میشوند و به همین دلیل لرزهشناسان نیز آنها را مورد مطالعه جدی قرار میدهند.
بی شک تماشای منظره خارقالعاده خروج گل از قلب زمین یکی از دلانگیزترین منظرههایی میتواند باشد که گردشگران را به منطقه مورد نظر بکشاند. منظرهیی که تداعیکننده فوران آتشفشانهای بیرحمی است که کمتر کسی جرات تماشای از نزدیک آن را دارد.
استان گلستان جزو هشت استان محروم کشور به حساب میآید و در برنامههای چهارم و پنجم توسعه دومین محور توسعه پایدار در استان با عنوان گردشگری معرفی شده است. اما با وجود برنامههایی که بیشتر تبلیغاتی به نظر میرسد تا موثر، مسوولان این استان کمتر توجه حقیقی و برنامههای کارشناسی شده را برای رشد و توسعه صنعت گردشگری در استان دنبال میکنند.
جای تعجب نیست که در رشد اقتصادی کشور نیز، این استان سهم اندکی را بر عهده بگیرد تا جایی که سهم استان گلستان از تولید ارزش افزوده در کشور تنها به یک درصد میرسد. «احمد تجری» معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گلستان حفاظت از این پدیدههای زمینشناسی را در حوزه اختیار اداره کل منابع طبیعی استان میداند و این در حالی است که «سید هاشم موسوی» دبیر کمیته فنی اداره کل منابع طبیعی این پدیدهها را متعلق به منابع طبیعی نمیداند و از آنها به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری در گلستان یاد میکند که باید از طرف نهاد متولی امور گردشگری در استان مورد توجه و پیگیری قرار بگیرند.
در استان گلستان ۳ گلفشان با نامهای «قارنیاق»، «اینچه» وگلفشان «گوبکلجه» وجود دارد که هر سه با وجود ارزشهای بالای ریختشناسی و مطالعاتی و اقتصادی دارای وضعیت بسامانی نیستند.
دکتر «مزدک دربیگی» دکترای محیط زیست درباره شرایط فعلی گلفشانهای شمال کشور و چالشهای پیش رو برای حفاظت از آنها میگوید: «متاسفانه به دلیل شکل و موقعیت استقرارگلفشانها در سطح زمین امکان پاکسازی آنها توسط نهادهای مردمی حامی طبیعت میسر نیست. بهنظر من و از لحاظ قانونی متولی این پدیدهها باید سازمان زمینشناسی کشور باشد. سازمان محیط زیست و منابع طبیعی هیچگونه مسوولیت قانونی و حقوقی درباره نگهداری از اینگل فشانها ندارد. به این دلیل که این عرصهها جزو عرصههای ثبت شده به عنوان پدیدههای طبیعی ملی نیستند. اگر متولیان گردشگری هم این مناطق را جزو مناطق گردشگری ثبت کرده باشند موظف به برنامهریزی برای حفاظت از این مناطق هستند. اما در ایرانگلفشانها در بلاتکلیفی به سر میبرند و جزو مناطق ثبت شده در هیچ یک از سازمانهای نام برده نیستند و از لحاظ حقوقی هیچ سازمانی مسوول مستقیم نگهداری و حفاظت از آنها نیست. برای رهاییگلفشانها از بحران فعلی باید ساز و کار مناسب حقوقی برای آنها تعریف شود که متاسفانه در ایران هنوز وجود ندارد.» دربیگی چندان به بهبود وضعیت گلفشانها امیدوار نیست و میگوید:
«گلفشانها در لیست جاذبههای گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گلستان قرار دارد اما گردشگری هنوز اقدامی برای ثبت ملی آنها انجام نداده است. البته بسیاری از امور اینچنینی از توان اجرایی و کارشناسی گردشگری در گلستان خارج است. نمونه خوب این ناتوانی در طرح اجرایی روستاهای هدف گردشگری به چشم میخورد که بهطور عملی این طرح را بنیاد مسکن اداره میکند تا معاونت گردشگری در استان گلستان.»
«سیما حجتی» کارشناس ارشد مدیریت آی تی معتقد است که در صورت احساس مسوولیت نهادهای مختلف نسبت به ذخایر اقتصادی و ملی میتوان دست روی دست نگذاشت و در جهت حفظ منافع همه شهروندان گامهای موثری برداشت.
حجتی میگوید: «من فکر میکنم که مدیران استانی گلستان، با توجه به اصل مسوولیت اجتماعی به راحتی میتوانند مشکلاتی مانند بحرانی که امروز گریبانگیرگل فشانهای استان گلستان شده است را حل کنند. مسوولیت اجتماعی به این معناست که هر سازمانی در قبال جامعه و محیطش مسوول است. توجه به حوزههایی مانند محیط زیست، میراث فرهنگی، عدالت، امنیت، فقر و موارد مشابه، همگی در حیطه این مسوولیت اجتماعی قرار میگیرد. این موضوع درباره سازمانهای دولتی و غیردولتی صادق است. به عنوان نمونه بسیاری از سازمانها بخشی از درآمدها و فعالیتهای خود را با این وجود که در حوزه وظایف سازمانی آنها قرار ندارد، به امور خیریه اختصاص میدهند. این عملکرد بر اعتبار سازمان آنها و شکلگیری اعتماد عمومی به آن نهاد تاثیر مثبت میگذارد.»
حجتی معتقد است که مسوولیت اجتماعی اگرچه جزو وظایف سازمانی نیست اما قابل چشمپوشی هم نیست. او میگوید: «در دهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت استراتژیک» در تهران، در اوایل ماه آذر، دکتر «علی کرمانشاه» رییس سازمان مدیریت صنعت ایران، در ارائهیی درباره مسوولیت اجتماعی جمله بسیار قابل تاملی با این مضمون گفتند که: «مسوولیت اجتماعی امری داوطلبانه و فراتر از الزامات قانونی است. اما به صرف داوطلبانه بودن هیچ سازمانی نمیتواند از زیر بار آن شانه خالی کند و در نهایت این اصل جزیی از مسوولیتهای هر سازمانی تعریف میشود.»
آنچه در سالهای گذشته در گلستان اتفاق افتاد نه تنها توجه به مسوولیت اجتماعی سازمانهای مختلف نبود بلکه بیتوجهی کامل به وظایف سازمانی و تعریف شده هر نهادی بود. به نظر میرسد در این میان شهروندان نیز چندان به وظایف شهروندی خود عمل نکرده وگل فشانها را با تلی از زبالهها و بطریهای خالی نوشابه و آب معدنی، بستههای خالی چیپس و پفک پوشاندهاند. گلفشانهای گلستان این روزها در بلاتکلیفی و سرگردانی قرار دارند و در انتظار مشخص شدن شرایط حقوقی مالکیتشان هستند تا شاید از بار سنگین زبالهها رهایی پیدا کنند.
ستاره حجتی- اعتماد