ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
«رضا عطاران» کارگردان «رد کارپت»:

اگر «اسپیلبرگ» می‌آمد، فیلمم سرانجام دیگری می‌یافت

شهروندان:
«رضا عطاران» در ذهن اغلب ما به‌عنوان یک بازیگر جا گرفته اما در چند سال اخیر کارگردانی را هم تجربه کرده است. در جشنواره امسال فیلم «رد کارپت» که ماجرای هنروری ایرانی در حاشیه جشنواره کن را روایت می‌کند به نمایش در آمد. البته این تنها حضور او در جشنواره نبود.

رضا عطاراناو با فیلم‌های «طبقه حساس» کمال تبریزی و «کلاشینکف» سعید سهیلی هم در جایگاه بازیگر ، بر پرده سینماهای جشنواره دیده شد که برای بازی در «طبقه حساس» در فهرست نامزدهای دریافت سیمرغ «بهترین بازیگر مرد» قرار گرفت.

  •  ‌بعد از «خوابم میاد» چه شد که به «رد کارپت» رسیدید؟ ایده این فیلم از کجا آمد؟

نمی‌توانم بگویم چه مراحلی طی شد تا از «خوابم میاد» به «رد کارپت» رسیدم. طرحی در ذهنم بود که دوستش داشتم و گسترش پیدا کرد و حاصلش شد «خوابم میاد». درباره «رد کارپت» ماجرا از این قرار بود که من با آقای «احمد احمدی» دوستی چندساله داشتم. او می‌گفت چند سفر به فرانسه و جشنواره «کن» داشت و می‌گفت خیلی خوب است ماجرای کسی را روایت کنیم که برای عبور از روی رد کارپت به جشنواره‌ای مثل کن می‌رود.

به‌نظرم ایده جالبی آمد و همین‌جور شوخی‌شوخی در نشست‌های بعدی ایده را پرورش دادیم و من فکر کردم و به یک چیزهایی رسیدم و بعد دیدم نشان دادن شرایطی که شخصیت این فیلم دارد، مرا راضی می‌کند که این فیلم را بسازم چون خودم زمانی این شرایط و احساس را تجربه کرده بودم و ماجرای این شخصیت را درک می‌کردم. بالاخره نشستم و پرورشش دادم و با طرح کلی، ما عازم سفر «کن» شدیم. بخش‌های مربوط به «کن» را فیلمبرداری کردیم و برگشتیم و اینجا فیلم را تمام کردیم و حاصل، فیلم «رد کارپت»ی شد که دیدید.

  • ‌وقتی به «کن» رفتید، چقدر بر اساس اتفاقات و چیزهایی که دیدید، فیلمنامه شکل گرفت و چقدر با پیش زمینه ذهنی شما جلو رفت و شما آن را دراماتیزه کردید؟

بخش‌های اصلی بر اساس اتفاقاتی که آنجا افتاد شکل گرفت. یعنی خودم حتی یک سری چیزها را پیش‌بینی هم نمی‌کردم، چون بار اول بود که به آنجا می‌رفتم. یکسری چیزها را به صورت مستند گرفتیم که ۷۰درصد فیلم همان صحنه‌های مستندی است که شما در فیلم دیدید. اما من شب‌ها بر اساس فیلم‌هایی که در روز گرفته بودیم، قبل و بعد داستان را می‌نوشتم و این صحنه‌ها طی این پروسه به هم وصل شدند و نهایتا فیلم به نتیجه نهایی رسید. مثلا صحنه مربوط به حضور «جیم جارموش» را اول گرفتیم، بعد صحنه قبل و بعدش را گرفتیم. یا در صحنه‌های دیگر بر اساس اتفاقات لحظه، فیلمنامه شکل می‌گرفت.

  • ‌مشکل‌ترین بخش روند کاری‌تان چه بود؟

مشکل‌ترین بخشی که در این روند کار وجود داشت، این بود که کار طوری شکل بگیرد که مخاطب نداند کجاها نوشته شده و کجاها در لحظه اتفاق افتاده. این یک‌دست کردن بازی‌ها، فیلمبرداری، دکوپاژ و… مرحله سخت کار بود.

  • ‌اگر «اسپیلبرگ» هم روی فرش قرمز می‌آمد و با او ملاقات می‌کردید، داستان طور دیگری رقم می‌خورد؟

قطعا این طور است. داستان نهایی من همانی بود که در فیلم دیدید؛ روایت آدم‌هایی که این طرف فرش قرمز ایستاده‌اند و چشم به راهند تا این هنرمندان را ببینند و اگر کاراکتر فیلم واقعا «اسپیلبرگ» را می‌دید، فیلم من خراب می‌شد. چون همه با خودشان می‌گفتند که پس می‌شود «اسپیلبرگ» را هم دید، پس بریم ببینیم چطور می‌شود. واقعیت این است که این امکان هم پیش نمی‌آمد. یعنی اتفاقی که برای شخصیت این فیلم می‌افتد عینا برای همه کسانی که به آنجا می‌آیند، پیش می‌آید.

  • ‌«رد کارپت» قصه زندگی خودتان بود؟

نه، اما نکته این است که حس و حال شخصیت این فیلم را کاملا حس و فکر می‌کنم همه ما دوست داریم به «کن» برویم و این شخصیت‌های بزرگ سینما را از نزدیک ببینیم. اگر من با هویت حقیقی «رضا عطاران» به جشنواره می‌رفتم قطعا می‌توانستم این بزرگان را ببینم اما هدفم این بود که این فیلم، این‌طور رقم بخورد.

  • ‌واکنش افرادی که در کنارتان حاضر بودند تا آنها هم این کارگردان‌ها را ببینند، چه بود؟ در صحنه‌هایی از فیلم تعجبشان از نگاه‌هایشان پیدا بود. به‌راحتی اجازه دادند دوربین به دست بگیرید و فیلمبرداری کنید؟

دوربین ما دوربین D5 Canon بود که یک دوربین عکاسی است بنابراین همه پروسه فیلمبرداری ما، شبیه عکاسی بود و راحت بودیم. حتی توی هواپیما فیلمبرداری کردیم و کسی نفهمید که ما در حال فیلمبرداری هستیم. فکر می‌کردند ما عکس می‌گیریم. به قول یکی از منتقدان که چنین اصطلاحی به کار برد که این یک فیلم کاملا پارتیزانی است. از همه ۴۰، ۵۰ نفری که در فیلم نشان داده می‌شوند شاید فقط شش یا هفت نفر در لحظه می‌دانستند که ما داریم فیلمبرداری می‌کنیم.

  • کسی‌عکس‌العملی نداشت؟ کاراکتر فیلم که خود شما آن را بازی کردید هوا‌داری بود که خودش را یک بازیگر ایرانی معرفی می‌کرد، کسی نسبت به این معرفی او واکنشی نداشت؟

واکنش‌هایی داشتند و بعضی از واکنش‌هایشان در فیلم هم معلوم است. با بعضی از افراد اتفاقا ارتباط هم برقرار می‌شد. خیلی جالب بود صحنه‌هایی که ابتدای لحظه حضور یک هنرمند روی فرش قرمز گرفته می‌شد، مثلا حضور «جیم جارموش»؛ و روز بعد واکنش من در آن صحنه از روبه‌رو تصویربرداری می‌شد و من در حالی که آن هنرمند آنجا نبود باید او را صدا می‌زدم و بعد مردم نگاه‌ها و واکنش‌های جالبی داشتند و حتما با خودشان فکر می‌کردند که من دیوانه‌ام. مثلا جاستینی در کار نبود و من داد می‌زدم جاستین جاستین (با خنده)، کمی واکنش نشان می‌دادند و وقتی می‌دیدند که نه، من انگار خلم و واکنشی به حرفهایشان نشان نمی‌دهم، دیگر بی‌خیال می‌شدند.

  • ‌چه چیز باعث شد «رضا عطاران» بازیگر، کارگردانی را تجربه کند. چه وسوسه یا احساس نیازی در شما وجود داشت برای تجربه کارگردانی؟ مگر بازیگری جایگاهی بود که برایتان چیزی کم بگذارد؟

نه، بازیگری را بیشتر هم دوست دارم اما بعضی چیزها را فکر می‌کنم خودم باید کار کنم. خیلی توضیح دادنی نیست ولی شاید دلیلش همان کنجکاوی برای کسب تجربه‌های تازه است.

  • ‌شما در مصاحبه دو سال پیش‌تان  در حضور آقای تبریزی گفته بودید که دوست دارید کارکردن با ایشان را تجربه کنید که این همکاری در جشنواره امسال با فیلم «طبقه حساس» میسر شد. درباره این تجربه بگویید.

چندسال پیش قرار بود در فیلمی از او بازی کنم که در ارمنستان فیلمبرداری شد با نام «خیابان‌های آرام» این موضوع، همزمان شد با فیلم آقای کاهانی «اسب حیوان نجیبی‌ است» که نهایتا همکاری با آقای تبریزی محقق نشد. بارها به ایشان گفته بودم که دوست دارم این همکاری شکل بگیرد تا این که در «طبقه حساس» این همکاری محقق شد. همیشه کارکردن با او را دوست داشتم و از وقتی این همکاری را تجربه کردم، این میل و اشتیاق در من بیشتر هم شد. با اینکه این همه سال است که کار می‌کنند اما هنوز بسیار پرانگیزه و پرانرژی هستند و خیلی مثبت و خوب.

 عسل عباسیان

شرق