ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
«حسین جعفریان» فیلمبردار «چ»، «رستاخیز» و «پنجاه‌قدم آخر»:

سینمای ما در حال ‌گذار است

شهروندان:
«حسین جعفریان» امسال در جشنواره فجر حضوری پررنگ و قابل‌توجه داشت. مدیریت فیلمبرداری فیلم‌های بزرگ «رستاخیز»، «چ» و البته «پنجاه قدم آخر» کیومرث پوراحمد، از نشانه‌های همین پرکاری اوست.

حسین جعفریان فیلمبردارقاب‌های درخشان این فیلم‌ها، صحنه‌های دشوار اما واقعی و زنده و البته نماهای بزرگ و وسیع موجود در این سه فیلم، همگی شانس او را برای دریافت سیمرغ بهترین تصویر‌برداری جشنواره سی‌ودوم افزایش دادند. با او به بهانه تصویربرداری این سه فیلم گپی کوتاه داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

  •  طریقه شکل‌گیری همکاری با فیلم‌های «چ» آقای حاتمی‌کیا، «رستاخیز» آقای درویش و «پنجاه‌قدم آخر» آقای پوراحمد به چه صورت بود؟

اصولا روال کار اینطور است که کارگردان و تهیه‌کننده با توافق هم تصمیم می‌گیرند برای سوژه‌شان چه عواملی داشته باشند و به سراغ افرادی می‌روند و آن افراد هم بعد از مطالعه فیلمنامه و گفت‌وگو با کارگردان تصمیم می‌گیرند که همکاری بکنند یا نکنند. در این سه فیلم هم کارگردان‌ها به‌همین روال به‌سراغ من آمدند. فیلمنامه‌های آماده یا نیمه‌آماده‌ای داشتند که من خواندم و کارها را با توجه به محتوای فیلمنامه پذیرفتم.

  • خواست‌هایی که «پوراحمد»، «درویش» و «حاتمی‌کیا» از شما برای تصویربرداری فیلم‌هایشان داشتند و مطرح کردند چه بود؟

موضوع ساخت فیلم «رستاخیز» تقریبا بیش از سه‌سال پیش مطرح شد و بعد از گفت‌وگوهایی با آقای درویش برای ساختار بصری فیلم به توافق رسیدیم. این فیلم پیش‌تولید یک‌ساله داشت و بعد هم فیلمبرداری آغاز شد. فیلمبرداری «رستاخیز» طولانی‌تر از سایر فیلم‌ها بود. کاری تمام‌وقت و یک‌ساله را برایمان رقم زد. بیش از ۲۵۰جلسه فیلمبرداری داشتیم.

اصولا برای تصویربرداری همه فیلم‌ها پروسه طولانی گفت‌وگو وجود دارد و با تبادل‌نظر، خواست نهایی شکل می‌گیرد و با کارگردان به یک جمع‌بندی می‌رسیم. «رستاخیز» یک فیلم تاریخی -مذهبی بود که به‌هرحال آقای درویش برای طرح آن موضوعی که سال‌ها دغدغه‌اش بود، می‌خواست ساختار تصویری فیلم به‌گونه‌ای باشد که بتواند حال‌وهوای دقیق سناریو را به اجرا درآورد. آقای درویش مدت‌ها با این سوژه زندگی کرده بود و کمابیش می‌دانست که چه می‌خواهد و پیشاپیش فیلم را در ذهنش دکوپاژ کرده بود، بنابراین تکلیفش مشخص بود. با توجه به امکانات و شرایط موجود، این فیلم شکل گرفت.

فیلم «چ» هم تقریبا همین مسیر را طی کرد. آقای حاتمی‌کیا هم سه‌سال روی این فیلمنامه کار کرده بود که البته تا به مرحله فیلمبرداری برسیم تغییرات عمده‌ای هم در آن داد. بعد از مطالعه سناریو ‌نظراتشان را شنیدم و نظرات خودم را هم عنوان کردم که حاصل شد این چیزی که هست. مدت فیلمبرداری ۵/۵ ماه بود؛ بخشی در پاوه و بخش عظیمی در تهران. در فیلم آقای «حاتمی‌کیا» از جلوه‌های ویژه کامپیوتری بسیار استفاده شده که بخشی از این صحنه‌ها، قبلا فیلمبرداری‌شده بود و بعدا روی نماهای فیلمبرداری شده اقداماتی انجام شد که توسط جلوه‌های ویژه کامپیوتری به اجرا درآمد.

فیلم آقای «پوراحمد» برخلاف دو فیلم دیگر، همین امسال فیلمبرداری شد؛ در ۷۰روز در روستایی اطراف نجف‌آباد اصفهان. این فیلم چهارمین همکاری من با آقای پوراحمد بود. ایشان فیلمساز جنگ نیست اما گاهی مثل این‌بار سراغ این موضوعات می‌آید به خاطر اینکه فکر می‌کند در ارتباط با مساله جنگ و تبعات آن حرفی برای گفتن دارد که طبیعی است نوع نگاهش به این ماجرا با سایر کارگردان‌ها متفاوت باشد.

  • درباره تکنیک‌هایی که در هر یک از این فیلم‌ها به کار رفته، بگویید؟

برای تصویربرداری هر سه فیلم از امکانات معمول سینمای ایران استفاده شده است. تنها تفاوت این است که در «رستاخیز» و «چ» از نگاتیو استفاده کردم اما در فیلم «پنجاه قدم آخر» برای نخستین بار با دوربین دیجیتال فیلمبرداری کردم. سینمای ما در حال‌گذار از کار با دوربین‌های آنالوگ به دوربین‌های دیجیتال است و روزبه‌روز استفاده از وسایل جدید گسترده‌تر می‌شود و هم تهیه‌کنندگان و هم سایر عوامل ناگزیر هستند با آن کار کنند و البته این تکنولوژی جدید محاسنی هم دارد.

در زمان ساخت «رستاخیز» و «چ» هنوز دوربین‌های دیجیتالی به کیفیت کنونی نبودند و امکانات و وسایل و مواد مورداستفاده برای تصویربرداری آنالوگ هم در دسترس بود اما الان تقریبا مواد لازم در دسترس نیست و باتوجه به وضعیت تحریم‌ها تهیه‌کردن مواد لابراتوار و نگاتیو سخت‌تر شده برای همین در فیلم آخرم کارکردن با دوربین دیجیتال را ترجیح دادم. بعد از فیلمبرداری دوفیلم «رستاخیز» و «چ» برای انجام جلوه‌های ویژه کامپیوتری از تکنیکی استفاده کردیم که اصطلاحا «دی‌ای» نام دارد. در این تکنیک تصویر فیلمبرداری‌شده به‌وسیله نگاتیو با اسکن‌شدن به داده‌های دیجیتالی تبدیل می‌شود. بعدا هم می‌شود روی آن تصاویر دیجیتالی کارهایی انجام داد که در سیستم آنالوگ یا امکان‌پذیر نیست یا بسیار پرهزینه است.

  • درباره تجربه تصویربرداری «پنجاه قدم آخر» بگویید. استفاده از دوربین دیجیتال آن هم برای اولین بار، ضربه‌ای به کار شما نمی‌زد؟

گاهی این نگرانی وجود دارد که استفاده از دوربین دیجیتال به دلیل در دسترس قراردادن تصویر در همان لحظه برداشت تصویر، ضریب خطا و بی‌دقتی را بالا می‌برد اما به‌هرحال ما تربیت‌شده با دوربین آنالوگ هستیم بنابراین استفاده از دوربین دیجیتال از دقت و وسواسمان چیزی کم نکرد بنابراین ضربه‌ای هم از این بابت به کار وارد نشده.

  • از سختی‌های موجود در این سه کار بگویید؟

کلا فیلمبرداری کار سختی است و وقتی فیلمی یک تولید بزرگ است، فیلمبرداری‌اش سخت‌تر هم است. فیلمی مثل «رستاخیز» به خاطر تاریخی‌بودنش عوامل را با کارهای به‌مراتب سخت‌تری درگیر می‌کند. این سختی شامل حال همه گروه از جمله طراح صحنه و لباس، بازیگر و… می‌شود که فیلمبردار هم از این سختی مستثنا نیست. «چ» هم فیلم بسیار سختی بود به دلیل وجود صحنه‌های جنگی و کار زیاد در شب، دشواری‌های خاص خودش را داشت. فیلم «پنجاه قدم آخر» هم با اینکه فیلم ساده‌تری بود، اما صحنه‌های شب زیادی در مناطق کوهستانی داشت و خب واضح است که کارکردن در آن فضاها خیلی سخت‌تر است تا تصویربرداری در لوکیشنی بسته و آپارتمانی. بنابراین هر سه این پروژه‌ها، پروژه‌های دشواری بودند.

عسل عباسیان

شرق