ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

ایران و فهرست تشنگان

شهروندان- ناصر کرمی*:
ابتدا: تظاهرات 20هزارنفری در اعتراض به انتقال آب از چهارمحال‌‌وبختیاری به اصفهان، نشانه‌ای از چالشی‌ترشدن موضوع تقلیل منابع آب در ایران است. زاگرس مرتفع، شامل چهارمحال‌وبختیاری و کهگیلویه‌وبویراحمد و جنوب شرق استان لرستان منطقه‌ای است کوهستانی با متوسط بارش دوبرابر و تبخیر نصف متوسط معمول کشور.

قاعدتا اگر بنا به کم‌آبی باشد، چهارمحال‌وبختیاری باید در شمار چهار یا پنج استانی قرار بگیرد که دیرتر دچار شرایط بحرانی می‌شوند. مردمناصر کرمی ایران در زمینه آب هوش غریزی دارند. پی‌ریزی فنون بسیار پیچیده‌ای مثل قنات و آبخوان برای ذخیره‌سازی و بهره‌برداری از منابع آب نشانه همین نکته است. وقتی کوه‌نشینان چهارمحال اعتراض می‌کنند یعنی اوضاع به‌سرعت در حال دگرگون‌شدن است و بسیار باید نگران دشت‌نشین‌ها و گرمسیری‌ها بود. یعنی کسانی که در افزون بر دوسوم از مساحت کشور زندگی می‌کنند.

بعد: اکنون دقیقا یک‌سال از انتشار گزارش ناسا درباره آغاز دوران طولانی خشکسالی در خاورمیانه و محدوده کمربند پرفشار جنب حاره می‌گذرد. در آن گزارش دوبار به نام کشور ایران اشاره شده است؛ به‌عنوان یکی از چند کشوری که بسیار بیشتر از دیگرمناطق جهان از این خشکسالی آسیب خواهند دید. متاسفانه هنوز نهادهای مرتبط در ایران هیچ واکنش مسوولانه‌ای نسبت به این گزارش نشان نداده‌اند. فقط یکی از معاونان سازمان هواشناسی بدون هیچ اشاره‌ای به مفاد و نکات فنی گزارش به‌طور کلی اینگونه گزارش‌ها را برآمده از اهداف استکباری قدرت‌های بزرگ خوانده و آنها را بی‌اهمیت توصیف کرده بود.

جالب است که گزارش مذکور به‌طور مشترک توسط مرکز فضایی گودارد ناسا در گرین‌بلت آمریکا، دانشگاه کالیفرنیا – ارواین و همچنین مرکز تحقیقات جوی آمریکا انجام شده و نتایج آن در بسیاری از مراکز علمی جهان بازتابی گسترده داشته است. مبنای اعلام آغاز دوران طولانی خشکسالی در این گزارش، ۱۴نوع مدلسازی پیچیده اقلیمی بوده که بعضا فقط یکی از همین مدل‌ها هم می‌توانسته برای اقلیم‌شناسان مجاب‌کننده باشد. به‌هرحال، جای این امیدواری وجود دارد که اگر سازمان هواشناسی گزارش مذکور را توطئه استکبار جهانی می‌داند، (توطئه برای کدام هدف؟) دست‌کم اینکه به مبنای اعتراض ساکنان سرزمین پرآب چهارمحال‌وبختیاری توجه کند.

سرانجام: این قلم در همین روزنامه پیش از این هم هشدار داده بود که ایران در مسیر خشک‌‌شدن است. شواهد و قراین علمی در این‌باره بسیارند. اما به‌نظر می‌رسد دولت چاره‌ای ندارد جز بی‌توجهی به اینگونه هشدارها. برای مهار اثر خشکسالی باید برنامه‌های مختلفی اجرا شود. فقط دوتا از این برنامه‌ها عبارتند از: کاهش مصرف آب کشور به میزان توان اکولوژیک ایران و توقف استفاده از مصرف آب‌های زیرزمینی در جهت ذخیره‌سازی آنها برای سال‌های دشوارتر در پیش‌رو.

اینها فقط دوتا از شاید افزون بر ۵۰ برنامه‌ای باشند که دولت باید برای مهار خشکسالی، به‌صورت عاجل و اضطراری، اجرا کند. این یعنی رساندن مصرف آب به یک‌ششم میزان کنونی (حد توان اکولوژیک کشور) و البته یعنی ازدست‌رفتن کامل مزیت اقتصادی برای بخش عمده حوزه‌های کشاورزی و دامداری و همچنین بیشترین بخش از صنایع کشور. یعنی آماده‌شدن کشور برای تعطیلی صدهاهزار شغل. آیا دولت کنونی توان انجام چنین کاری را دارد؟ البته که نه.

پس همان بهتر که تصور شود خبر خشکسالی، توطئه استکبار جهانی است و عجالتا باید مورد فراموشی قرار گیرد. شاید برای دو، سه‌سال آینده این رویکرد برای دولت گره‌گشا باشد. اما وقتی کار به اعتراض دشت‌نشین‌ها بکشد، دیگر شرایط قابل برگشت نخواهد بود. توجه داشته باشیم که ۱۰ کشوری که با بیشترین ناپایداری اقتصادی و سیاسی و اجتماعی روبه‌رو هستند دقیقا ۱۰ کشوری هستند که بیشتر با کمبود منابع آب و خشکسالی روبه‌رو شده‌اند. سومالی و چاد و سودان و سوریه در فهرست همین کشورها هستند. این فهرست منتظر کشورهای دیگری است. شاید همین دو، سه‌سال آینده.

 *استاد دانشگاه برگن نروژ

شرق