ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

تحقق نخستین شرط احیای دریاچه ارومیه

شهروندان – محمد درویش*:
جمله‌ای مشهور از آلبرت اینشتن وجود دارد که می‌گوید: «طرح درست صورت مساله، گاه مهم‌تر از حل آن است.» به نظر می‌رسد فرمان حسن روحانی در تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه و سپردن سکان این ستاد به دست متخصصان و پژوهشگران مستقل و کارآزموده و نیز نمایندگانی از جامعه مدنی و سمن‌های محیط‌ زیستی تحت هدایت عیسی کلانتری، بهترین مصداق در درستی این سخن نابغه قرن بیستم باشد.

دریاچه ارومیهاما چگونه؟ نگارنده سال‌هاست که وضعیت آبخیز ۲/۵میلیون هکتاری ارومیه را از نزدیک رصد کرده و بارها به منطقه مراجعه کرده است؛ هم‌اکنون نیز یک طرح پژوهشی روی بزرگ‌ترین زیرحوضه آن (زرینه‌رود) در دست اجرا دارد. بنابراین، وقتی در یازدهمین روز از فروردین ۱۳۹۳، شاهد برگزاری نخستین نشست تخصصی کارگروه احیای مرحله‌ای دریاچه ارومیه در محل تالار اجتماعات خانه کشاورز تهران بود؛ نشستی که برخلاف معمول جلسه‌هایی از این نوع، رییس جلسه (دکتر عیسی کلانتری) در تمام طول ۱۰ساعت برگزاری آن تقریبا در سالن باقی ماند و به تک‌تک سخنرانی‌ها و اظهارنظرها و انتقادها گوش فرا داد، دریافت که انگار تغییری مثبت رخ داده و قرار است واقعا به سمت احیای دریاچه نیم‌میلیون هکتاری ارومیه پیش رویم.

به‌ویژه وقتی سخنان پایانی و جمع‌بندی عیسی کلانتری را شنیدم که آشکارا و بدون هیچ ملاحظه‌کاری مرسومی، اعتراف کرد: «آنگاه که حق‌آبه بخش کشاورزی را از هزارو۸۰۰میلیون‌مترمکعب (۸/۱میلیاردمترمکعب) به حدود پنج‌میلیاردمترمکعب در طول سه‌دهه گذشته افزایش دادیم، دیگر اجازه نداریم تا از خشکسالی یا تغییرات آب‌وهوایی به‌عنوان مهم‌ترین عامل بروز بحران در دریاچه ارومیه نام برده و گناه نابخردی‌های مدیریتی و سکوت متخصصان هیدرولوژیست و سدساز کشور را به پای تغییر اقلیم بنویسیم و فرافکنی کنیم.»

به نظر من، این همان طرح درست صورت مساله است که سرانجام یک مسوول ارشد حکومتی، شهامت کاربست بجای آن را یافت و بی‌مهابا ناخشنودی احتمالی همتایان فعلی یا گذشته‌اش در دولت‌های پنجم تا یازدهم، واقعیت را بر زبان راند. کافی است دقت کنیم که تا پیش از این و به‌ویژه در دولت دهم از قول عالی‌ترین مقامات وزارت نیرو می‌شنیدیم که بین ۷۰ تا ۹۸‌درصد بحران پیش‌آمده در دریاچه ارومیه ریشه در تغییرات اقلیمی و خشکسالی و گرم‌شدن زمین دارد و بنابراین با چنین فرضی، معلوم است که نه‌تنها تفکر سازه‌ای در بخش مدیریت آب مقصر نخواهد بود، بلکه بهترین کار، چشم بر آسمان‌دوختن است تا خداوند بار دیگر باران رحمتش را بر سر پنج‌میلیون اهالی حوضه آبخیز ارومیه فرو ریزد.

عیسی کلانتری یک خبر خوش دیگر هم در این جلسه اعلام کرد و ضمن مخالفت شدیدش با نظریه افرادی چون دکتر پرویز کردوانی که دریاچه ارومیه را مرده می‌پندارند، از تفاهم بزرگی خبر داد که با وزیر جهاد کشاورزی برای خرید دست‌کم ۴۰‌درصد از حق‌آبه کشاورزی منطقه به انجام رسانده و همچنین افزود که پلمب چاه‌های غیرمجاز و آزادسازی نیاز غیرشرب مردم از پشت سدها در اولویت جدی حاکمیت قرار گرفته است.

باشد که در سال ۱۳۹۳ با درایت و امید شاهد نخستین نشانه‌های مهار بحران در دریاچه ارومیه و بازگشت تدریجی حیات به نگین فیروزه‌ای شمال باختری وطن باشیم؛ دستاوردی که در صورت تحقق، بی‌شک امید تشنگان در اطراف دیگر تالاب‌ها و دریاچه‌های داخلی ایران از جمله: بختگان، طشک، هامون، پریشان، گاوخونی، جازموریان، مهارلو، کافتر، ارژن، گمیشان، قوری‌گل و… را هم زنده خواهد کرد.

آمین.

*کارشناس محیط زیست

شرق