بحران دریاچه ارومیه و الگوی زیست مسلمانی
شهروندان – سیدغلامحسین حسنتاش:
بعدازظهر جمعه (29 شهریور 92) شاهد مناظرهای از شبکه اول سیما بودم که در همان استودیوی مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری 92 برگزار شد و موضوع آن «نابودی دریاچه ارومیه بود».
اگر بخواهم دلایل به وجود آمدن بحران دریاچه ارومیه را از لابهلای آنچه در این مناظره مطرح شد، خلاصه کنم و کمی تعمیم بدهم موارد زیر را میتوان فهرست کرد:
۱- فقدان برنامههای جامع ملی مبتنی بر مطالعات آمایش سرزمینی. ۲- قانونگریزی و از جمله بیتوجهی به قوانین زیستمحیطی و قوانین مربوط به تدوین اسناد مورد نیاز برای طرحها و پروژهها. ۳- تصمیمگیریها و سیاستگذاریها و تعریف طرحها و پروژههای غیرمبتنی بر مطالعات جامع. ۴- ضعف در وظایف حاکمیتی دولت و خصوصا در هماهنگیها و سیاستگذاریهای بیندستگاهی و بینمنطقهای. ۵- ترجیح منافع دستگاهی و منافع منطقهای بر منافع ملی. ۶- ترجیح مسوولان به انجام کارها و اقدامات سختافزاری پرطمطراق مشمول نمایش و کلنگزنی و نوار سهرنگ پارهکردن نسبت به اقدامات نرمافزاری. ۷- ضعف و مشکل در شایستهسالاری و دادن کار به دست کاردان. ۸- بحران بهرهوری (که البته خود به نوعی محصول و نتیجه همه موارد فوق است).
اما میخواهم قدری در این آخری توقف و تامل کنیم.
در کشور مرتبا سد میسازیم و عملا آبی که پشت آن جمع میشود را تلف میکنیم. بهرهوری آب در کشاورزیمان حداکثر ۳۰ تا ۴۰درصد است یعنی بیش از نصف آن تلف میشود، با اینکه در همین کشور و مثلا در همان منطقه آذربایجان هم نمونه مطلوب بهرهوری آب را داریم. شاید هزینه بالا بردن بهرهوری آب که موجب رشد و توسعه فکری و فرهنگی جامعه هم میشود، برای آزادکردن همان میزان آب، بسیار کمتر از ساختن یک سد جدید باشد. تازه اگر آثار و تبعات و عدمالنفعهای زیستمحیطی و اکولوژیک سد زدن را هم در نظر بگیریم، ابعاد مساله بسیار فراتر میرود. اما سد زدن را ترجیح میدهیم.
مرتبا میادین نفت و گاز را توسعه میدهیم و چاه جدید میزنیم و نفت و گاز تولیدی آن را تلف میکنیم (البته بحث میادین مشترک مستثناست)، ۳۷میلیونمترمکعب گاز همراه نفت را که معادل یکونیم فاز پارسجنوبی است و بسیار بیش از گاز وارداتی از ترکمنستان است را بههمراه میعانات آن روزانه میسوزانیم و محیطزیست را آلوده میکنیم، اما قراردادهای جدید برای توسعه میادین مستقل را به جمع کردن این گازها ترجیح میدهیم. مرتبا پالایشگاه جدید میسازیم و فرآورده تولیدی آن را تلف میکنیم در صورتیکه هزینه بهینهکردن مصرف بسیار کمتر از ساخت پالایشگاه جدید است. شیوه و سیستم حملونقل و اتومبیلی را تحویل مردم میدهیم که چند برابر حملونقل دیگر مردم جهان، سوخت مصرف میکند. شاخص شدت انرژیمان بیشتر از دو برابر متوسط جهان است و بازهم نیروگاه جدید میسازیم که کمتر از ۴۰درصد انرژی اولیه را تبدیل به برق (ثانویه) کند. روزی یکمیلیون بشکه (معادل نفتخام) فقط حداقل تلفات سیستم تولید و عرضه انرژی کشور است (شامل همان گازهای سوزانده)، همین مطلب را اگر در رژیم کوددهی کشاورزی بررسی کنیم میبینیم که شاید از همه دنیا بیشتر کود شیمیایی (در واحد سطح) مصرف میکنیم اما رژیم کوددهی و نوع کود شیمیاییمان بهگونهای است که بهترین زمینهای کشاورزی کشور را نابود میکنیم و میزان محصول در واحد سطح را پایین میآوریم. وضعیت سیلوسازی و تولید و مصرف گندممان هم همین است. سیمان و فولاد و پول را صرف دو طبقه و سهطبقهکردن خیابانها و اتوبانها میکنیم که تابلو تبلیغاتیمان باشد و بنزین بیشتری مصرف شود و امنیت زیستمحیطی و آرامش صوتی را از مردم بگیرد و توسعه خطوط مترو به دلیل کمبود منابع مالی متوقف میماند در صورتی که تجربه بشری به این رسیده است که شهری مانند تهران هیچراهی بهتر از گسترش حملونقل زیرزمینی ندارد و بسیاری موارد دیگر. اینها در شرایطی است که با پیشرفتها و مطالعاتی که کشورهای پیشرفته در این زمینه داشتهاند تمام الگوها و روشها هم برای بهینهسازی و ارتقای بهرهوری آب و زمین و انرژی و گندم و حملونقل روشن و در اختیار است. بهراستی ما را چه شده است؟ آیا مصداق اسراف و تبذیر که در دین ما و قرآن ما آنقدر مذمت شده است همین شیوه و روش ما و لطمهای که به محیطزیست میزنیم نیست؟ آیا ما با این همه ادعاهای گوشکرکن دیانت که داریم، نباید بیش و پیش از همه در دنیا منادی حفظ محیطزیست و مصرف بهینه باشیم؟ آیا پدیدههای شومی مانند خشکشدن دریاچه ارومیه و نابودی محیطزیست، عذاب الهی و تحقق همان وعده و هشدار الهی نیست که فرمود اگر شاکر و سپاسگزار باشید نعمت را بر شما فزونی میبخشم و اگر کافر نعمت باشید عذاب من سخت خواهد بود (سوره ابراهیم آیه ۷) آیا استفاده نکردن از تجربه و کنار گذاشتن دانایان و از همه مهمتر استفاده نکردن از عقل بهعنوان بزرگترین نعمت خداوندی، مصداق ناشکری و ناسپاسی و کفران نعمت نیست؟ آیا بهراستی الگوی زیست اجتماعی ما الگوی زیست مسلمانی است؟