ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آنچه کمپین یک قطره آب باید بیاموزد

شهروندان:
تشکیل کمپین‌های ملی و بین‌المللی بر سر هر موضوعی، دیگر نقل و نبات روزمره این روزهای دهکده جهانی شده است. شبکه‌های اجتماعی هم به یاری این پدیده آمده‌اند تا گسترش هر چه بیشتر انواع و اقسام این کمپین‌ها را شاهد باشیم.

کم آبیدر هفته‌های اخیر «چالش سطل آب یخ» یکی از مشهورترین‌های این کمپین‌ها شد تا الگویی شود برای اجرای یک حرکت اجتماعی خلاقانه و موفق، آن هم در ابعادی جهانی.

در تمام مدتی که این کمپین اجرا می‌شد شاهد گسترش هر چه بیشتر آن در میان طبقات گوناگون مردم و انعکاس و نمایش وسیع آن در رسانه‌های جهان و شبکه‌های اجتماعی بودیم. این کمپین موفق شد، زیرا هدف‌گذاری مشخصی داشت؛ بیماری‌ ای‌ال‌اس را به مردم بشناساند و برای تحقیق علمی در مورد این بیماری و کنترل آن کمک مالی جمع‌آوری کند.

این کمپین موفق شد زیرا انجمن حمایت از بیماران ‌ای‌ال‌اس که به تمامی ماجرا را می‌شناخت متولی برگزاری این کمپین شده بود، نه نهادی غیرمرتبط. این کمپین موفق شد زیرا برنامه‌یی دقیق برای دستیابی به اهداف خود طراحی کرده بود که یکی از آنها استفاده از چهره‌های معروف حوزه‌های گوناگون از جمله مارک زاکربرگ و بیل گیتس برای آغاز این کمپین و تعمیم آن به سیاستمداران و هنرپیشه‌ها و خوانندگان تا فوتبالیست‌ها و سپس مشارکت مردم عادی در آن بود.

این کمپین موفق شد زیرا مجریان آن شیوه اجرای شبکه‌یی را برای کمپین طراحی کرده بودند، به این ترتیب که هر کس وارد این چالش می‌شد افراد دیگری را دعوت به چالش می‌کرد و در نتیجه توانست با استفاده از شیوه بازاریابی شبکه‌یی در امری اجتماعی مشارکت در آن را به صورت تصاعدی بالا ببرد. همچنین این کمپین موفق شد زیرا مجریان آن توانستند از تمام ظرفیت‌های ارتباطی از شبکه‌های اجتماعی گرفته تا رسانه‌های گوناگون استفاده کنند و به سرعت کمپین خود را فراگیر کنند و آن را در کل جهان گسترش دهند.

کمااینکه در تمام مدت اجرای این کمپین شاهد گزارش‌ها و مجله‌های خبری بودیم که علاوه بر انتشاراخبار مربوط به آن، درباره این بیماری و افراد درگیر با آن و مشکلات‌شان نیز اطلاع‌رسانی می‌کردند تا آگاهی نسبت به آن را بالا ببرند. و در آخر این کمپین موفق شد زیرا مجریان آن با هوشمندی تمام نیازها و خصوصیات مخاطبان خود را به خوبی شناخته بودند پس توانستند وجه سرگرمی‌خواهی مخاطب را هم اقناع کنند و امری بسیار ناراحت‌کننده را به گونه‌یی معرفی کنند که موجب دل‌ریشه مخاطب نشوند.

در همین زمان کمپین‌های دیگری هم شکل گرفتند، مانند «سونامی عشق» که پیام آن در شبکه وایبر دست به دست می‌شد و همه مردم جهان را دعوت می‌کرد تا پیام این کمپین را در همه گروه‌های وایبری که عضو هستند به اشتراک بگذارند. پیام کمپین«سونامی عشق» این بود: «دوستان عزیز، حرکتی جهانی براى شفاى زمین و صلح و آرامش آغاز شده، و حدود دو هفته است در سراسر زمین در حال انجام است.

نام این جریان «سونامی عشق» است و از تمام مردم زمین خواسته شده هر روز سر ساعت ۹ شب به وقت محلی خودشان با هر روشی، دست‌کم ۵ دقیقه تا نیم ساعت بر موضوع عشق براى همه‌ زمین متمرکز باشند تا سر ساعت ۹ به وقت محلی این موج انرژی دور تا دور زمین در حرکت باشد…» اما این کمپین با وجود پیام فراگیرتر جهانی و انسانی که داشت نه نمایش بیرونی یافت و نه میان رسانه‌ها انعکاس یافت، زیرا از هیچ‌یک از خصوصیات کمپین «چالش یک سطل آب یخ» برخوردار نبود؛ نه هدف‌گذاری مشخص با مقیاس‌های اندازه‌گیری معین داشت، نه متولی مشخص داشت، نه چهره‌های معروف جهانی برای معرفی آن قدم به میدان گذاشتند و نه شیوه اجرای دقیق و مشخصی برای آن تعریف شده بود.

در ایران هم ده‌ها دغدغه گوناگون وجود دارد که کمپین‌بردار هستند و در صورتی که به درستی در ارتباط با آنها عمل شود از مشکلات جامعه ایرانی می‌کاهد و زندگی را تنها و تنها کمی آسان‌تر و انسانی‌تر می‌کند؛ دغدغه‌هایی که در صورت اجرای درست کمپین‌هایی برای حل آنها از سویی بار بخش دولتی را می‌کاهد و از سویی شهروند ایرانی را در مشارکت برای حل مسائل روزمره خود تشویق می‌کند. و البته این روزها شاهد کمپین‌های ریز و درشتی هم هستیم که چه به صورت مجازی، چه واقعی از زمین و زمان بر سر مخاطب ایرانی ریخته است، تا حدی که گاه از شدت فراوانی از محتوای خود تهی شده و دیگر تقریبا کارکرد خود را از دست داده است، یا به قولی حتی از مبلغ کاسته‌ و بر تعارف افزوده‌‌اند و البته گاهی هم کاملا توانسته‌اند موفق و هدفمند به خواسته خود برسند.

طبیعتا بررسی و آسیب‌شناسی همه کمپین‌های موفق و ناموفق ملی که تاکنون در حوزه‌های گوناگون کودکان، محیط‌زیست، حقوق بشر، زنان و… برگزار شده، لازم و واجب است اما کاری است کارستان که از توان یک نفر خارج است و در این نوشته کوتاه نمی‌گنجد. اما خبر تشکیل «کمپین یک قطره آب» در این چند روز اخیر که در پی هشدارهای پایان یافتن ذخایر آبی تهران و چند کلانشهر دیگر در مرداد و شهریورماه امسال مطرح شده است، انگیزه مهمی برای نوشتن این مطلب شد تا مبادا که به روزمرگی و سرانجامی که اغلب کمپین‌های ایرانی این روزها دچار آن می‌شوند گرفتار بیاید. دو کمپین موفق و ناموفق جهانی در بالا دقیقا با همین دغدغه در این ستون کندوکاو شد تا شاید دست‌اندرکاران این کمپین را بر آن دارد که برای اجرای این ایده ضروری و عالی خود هدف‌گذاری و برنامه دقیق و کامل و جامعی را تدارک ببینند.

این کمپین طبیعتا آمده است تا دغدغه‌یی ملی را پاسخی درخور و شایسته دهد؛ دغدغه‌یی با عنوان کم‌آبی و خشکسالی که مشکل اکنون و آینده جامعه ایرانی است تا حدی که برخی کارشناسان ماندگاری یا از میان رفتن تمدن ایرانی را وابسته به آن می‌دانند، بنابراین جا دارد که همه ما آستین بالا بزنیم و به هر حرکت کوچک و بزرگی که برای حل این مشکل شکل می‌گیرد یاری رسانیم. متولیان این کمپین هم به سهم خود وارد گود شده‌اند و می‌خواهند مسوولیتی اجتماعی را برعهده بگیرند، اما خوب است که با هوشیاری برای آن هدفگذاری و برنامه‌ریزی کنند، همه نهادهایی که می‌توانند در این کار یاری برسانند را در انجام آن دخیل کنند و روش‌هایی موثر و کارآمد را برای انجام این مهم در پیش بگیرند تا بتوانند به بهترین شکل به هدف خود برسند و ظرفیت‌سوزی نکنند.

اقدامات آنها در روزها و هفته‌های پیش‌رو نشان خواهد داد که چقدر به این مهم اندیشیده‌اند و امکان نقد و بررسی حرکت مهم آنها را هم فراهم می‌کند تا بتوانند خود را تصحیح کنند و پیش بروند؛ شاید این زمین تفتیده را یاری رسانند.

 نسرین تخیری

اعتماد

برچسب‌ها : ,