ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

بی‌تفاوتی ملی نسبت به وقوع زلزله

شهروندان:
همه چیز حکایت از این واقعیت دارد که گریز از این فاجعه طبیعی غیرقابل اجتناب است، هرچند اگر نسبت به آینده‌ای که هر لحظه ما را تهدید می‌کند، بی‌تفاوت باشیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، آنچه روی خواهد داد، مستقل از اداره و خواست ما خواهد بود.

زلزلهزشهرهای کهن این سرزمین باوجود هشدارهای کارشناسان و نخبگان علم زلزله که معتقدند در میان گسل‌های ناایمن پراکنده‌ شده اند و هر روز آبستن زلزله و فاجعه‌ای خوفناکند، همچنان در حال گسترش و توسعه‌اند. شهرها مانند بادکنکی که در برابر فشار هوا، ناگزیر از ازدیاد حجم است، هر روز بر وسعت ابعادشان افزوده می‌شود و بار انسانی شهرها، سنگین‌تر از قبل می‌شود. گویا هیچکس نمی‌خواهد این تهدید ویرانگر که بر اعصاب صاحب‌نظران علم زلزله ناخن می‌کشد، جدی بگیرد.

ما هر روز باچنان اطمینانی از خواب برمی‌خیزیم و مشغول روزمرگی‌های خود می‌شویم که فراموش می‌کنیم چشم‌هایمان را در آغوش چه اژدهای هولناکی می‌گشاییم و در حالی شبانگاه به دامانش فرو می‌خزیم که نمی‌دانیم شاید این سقف، امشب سایه‌بان آخرین دقایق عمر ما باشد و در نیمه‌های شب سرمان آوار خواهد شد. آیا این رفتار نتیجه فرهنگی است که سال‌های دراز ما را با خوش‌بینی و امید به تقدیر فردا پیوند زده و به آن عادت داده است؟ آیا با نیندیشیدن به آینده‌ای که محصول سهل‌انگاری‌های ماست، می‌توان سرنوشت محتوم خود را به تعویق انداخت؟ کمی دقت کنید. شاید شما هم صدای خمیازه‌ هیولای زمین را بشنوید که به تدریج در حال بیدارشدن دوباره است. آن وقت احتمالا دیگر شما هم با چنین اطمینانی بر بام زمین قدم نمی‌زدید.

بلایایی به قدمت اسطوره‌ها

هزاران سال است که بشر بلایای طبیعی را به چشم تقدیر و سرنوشت می‌نگرد و با این توجیه فرازمینی و ماورایی، به خود تسلا می‌دهد. در حقیقت در آن دوران که امکانات، شرایط و جغرافیا دور از دسترس علم بود، آدمی با آویختن به اساطیر، خود را بخش انفکاک‌ناپذیری از طبیعت قلمداد می‌کرد که باید مانند سایر اجزای هستی به قوانین زمین احترام بگذارد. هرگاه انسان ناخواسته و سرزده با خشم زمین مواجه می‌شد، دلیل این ابتلا را در خود جست‌وجو می‌کرد. این تعادل فرهنگی گرچه از وقوع حوادث غیرمترقه نمی‌کاست، اما به صورت ناخودآگاه از بروز فجایع محیط زیستی می‌کاست و مانع نابودی انواع گونه‌های حیات می‌شد. زلزله یکی از رخدادهای نامیمونی است که سال گذشته تقریبا تمام خاک پهناور ایران را به لرزه واداشت. به تازگی نیز با ورود به غرب کشور، استان کرمانشاه و ایلام را لرزاند. صرف‌نظر از خطرناک بودن یا ختم به خیرشدن این حادثه، آیا برای رویارویی با چنین حوادثی آمادگی داریم؟ آنچه برای کشور‌های توسعه‌یافته مانند ژاپن موضوعی حل شده است آیا برای کشور ما نیز عاری از دغدغه است؟

ایمان عشایری دکترای مهندسی زلزله از پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه معتقد است: «پدیده زلزله به عنوان یک رخداد ناگوار طبیعی می‌تواند آسیب‌ها و لطمات اجتماعی و اقتصادی جبران‌ناپذیری بر جامعه تحمیل کند، بنابراین شناسایی علمی این پدیده و کشف راهکارهایی به منظور کنترل و کاهش آثار مخرب آن بر سازه‌های اصولی و غیراصولی، منابع انسانی و پایگاه‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، ضرورتی است که با ایجاد شاخه مهندسی زلزله و تربیت متخصصان حرفه‌ای در این زمینه سعی در جبران این خلا و مدیریت این حوادث شده است.» آیا ایجاد یک رشته تخصصی در دانشگاه و تربیت نیروی متخصص می‌تواند بر فرهنگ مقابله صحیح با این پدیده بیفزاید و نظام ساخت‌وساز فعلی را بهبود ببخشد؟ آیا دستاوردهای علمی این شاخه دانشگاهی، در صنعت ساختمان‌ کشور نهادینه شده است؟

تنها ابزاری که در اختیار ماست

مهنوش بیگلری، عضو هیات علمی دانشگاه و نایب رئیس هیات مشاوران جوان انجمن بین‌المللی مکانیک خاک و مهندسی ژئوتکنیک ایران با اشاره به اینکه زلزله پدیده‌ای تعینی – تصادفی است که پیش‌بینی تمام مولفه‌های آن اعم از بزرگی، زمان و مکان وقوع از رازهای نامکشوف است و هنوز در حیطه آگاهی و علم انسان قرار نگرفته است، تاکید می‌کند: «تنها ابزاری که در اختیار ماست، آمارهای گذشته و مطالعه دیرینه لرزه‌شناسی و برخی نظریات علمی است که می‌تواند به تحلیل عوامل و خطرات ناشی از وقوع این پدیده کمک کند و همه آیین‌نامه‌ها و ضوابط مرتبط نیز بر همین پایه تدوین شده است.» به گفته این استاد دانشگاه از دیدگاه مدیریت بحران، برخورد با پدیده‌ای مانند زلزله، نیازمند توجه به هر دو مرحله مجزاست: نخست مرحله شناسایی به منظور شناخت طبیعت و ماهیت فیزیکی زلزله در منطقه و ارزیابی آسیب‌پذیری سرمایه‌های فیزیکی و در مرحله دوم، پیاده‌سازی برنامه‌هایی که بتوان به نحو مطلوبی این بحران را مدیریت کرد. وی می‌افزاید: «دستیابی به نتایج نامطلوب فاز دوم، بدون در اختیار داشتن دانش مورد نیاز در مرحله نخست امکان‌پذیر نخواهد بود. به عنوان مثال اگر مراکز مدیریت مهم شهرها، خود براساس آیین‌نامه‌ها و دانش کافی مقاوم‌سازی نشده باشند، پس از وقوع یک زمین‌لرزه خطرناک، دیگر نمی‌توان انتظار داشت که خود این مراکز به عنوان امدادرسان توانایی بسیج امکانات و تجهیزات لازم را داشته باشند.»

ایران، ‌مهم‌ترین کشور زلزله‌خیز منطقه

درحالی که بسیاری از کلانشهرها نیز از حجم بالای بافت فرسوده برخوردارند و بناهای نوسازی هم از ضعف ساختاری و تکنیکی بسیاری رنج می‌برند، هر زلزله‌ای می‌تواند تبعاتی فراتر از ویرانی سقف‌ها یا مرگ هموطنان را در پی داشته باشد.

دکتر ایمان عشایری با اشاره به نقش دانش مهندسی زلزله در مدیریت توسعه شهری می‌گوید: «به طور کلی توسعه شهری یک مسئله چند وجهی است و برنامه‌ریزی در این راستا به حوزه‌های تخصصی مختلفی نیاز دارد.» به گفته این کارشناس، به عبارت دیگر، این امر یک موضوع بین‌رشته‌ای است و هرچه دانش بشر در حوزه‌های مختلف توسعه می‌‌یابد، جنبه‌های بیشتری به آن افزوده می‌شود.

اما از دیدگاه مهندسی زلزله، تولید منابع انسانی و منابع اقتصادی در یک منطقه شهری باید به گونه‌ای باشد که کمترین خطرپذیری را در برابر رویدادهای زلزله متحمل شود. وی می‌افزاید: «از نکات مهم مهندسی زلزله، میزان ساخت و‌سازها و حد مجاز آنها در محدوده گسل‌هاست و اینکه چه تمهیداتی را می‌توان برای مقاوم‌‌سازی سازه‌های این محدوده اندیشید. ایران به عنوان مهم‌ترین کشور زلزله‌خیزی که در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است، نیازمند برنامه‌ریزی‌های حرفه‌ای در کنار نقشه‌های ریزپهنه‌بندی لرزه‌ای برای مقاوم‌سازی سازه‌های شهری و روستایی است و گرچه فعالیت‌هایی در این عرصه صورت می‌گیرد، اما قطعا برای کاهش هزینه‌های ناشی از وقوع زلزله کافی نیست.»

رقابت با زمان

آیا می‌توان وقوع زلزله در ایران را به نوعی خوش‌اقبالی تصور کرد، از آن رو که هیچ کلانشهری تاکنون مبتلا به این حادثه ناگوار نشده است و فقط روستاییان بوده اند که بیشترین قربانی را تاوان خشم طبیعت داده‌اند؟ بروز نکردن چنین حادثه‌ای، تجربه ما را در برخورد با چنین فاجعه‌ای به شدت کم کرده است. با توجه به حجم بالای منابع انسانی و سرمایه‌ای در کلانشهرها، وقوع چنین رخداد ناگواری می‌تواند مدیریت بحران بی‌تجربه را دچار آشفتگی، سراسیمگی، بی‌برنامگی و در یک کلام «بحران» کند. آموزه مهم این هشدار لااقل این است که پرداختن به آینده، کمتر از بازسازی گذشته نیست و آنچه که امروز مدیریت بحران را به چالشی جدی می‌کشاند، بی‌گمان فقط مسابقه با زمان است. زمانی که در فشرده‌ترین لحظه‌ها به فاجعه منتهی می‌شود، و در آن زمان، دیگر فرصتی برای اظهارنظر مسئولان نخواهد بود و مانند گلوله‌ای که از تفنگ شلیک می‌شود، فقط می‌توان درباره عمق جراحت و آسیب آن سخن گفت. دکتر عشایری درباره وقوع زلزله در استان کرمانشاه، وضعیت این کلانشهر را از دیدگاه مهندسی زلزله مورد تحلیل قرار داده و می‌گوید: «این استان به دلیل وجود نواحی چین خورده سلسله جبال زاگرس، از جمله نواحی زلزله‌خیز کشور است و شواهد تاریخی بسیاری نیز گواه این ادعاست.»

وی می‌افزاید: «شواهدی مانند زلزله دینور در اردیبهشت سال ۲۹۱ هجری شمسی یا فروردین ۳۸۸ و زلزله سنقر در شهریور ۱۲۰۶ یا زلزله سیلاخور در سال ۱۲۸۹ و فارمینج ۱۳۳۶ و نهاوند در سال ۱۳۳۷ که همگی بالای ۶ ریشتر بودند، با مراجعه به نقشه‌ گسل‌های فعال در کشور می‌توان دید که گسل‌های فعالی مانند گسل دورود، نهاوند، صحنه و مروارید در این استان شناسایی شده است و بانک جهانی هم به تازگی طرح جامع ریزپهنه‌بندی لرزه‌ای را پیاده کرده است که هنوز کاربردی نشده است.»

بافت‌های فرسوده و نحیف

میان دنیای کارشناسان و مسئولان هنوز فاصله زیادی است که گویی باید قربانیان زیادی این شکایت را پر کنند. شدت ساخت‌وسازها و بی‌احتیاطی نظام‌های قانونی در این عرصه (نظیر شهرداری، سازمان نظام مهندسی ساختمان و دفاتر فنی استانداری‌ها) چنان به هم آمیخته است که انگار نه انگار گسل‌های زیرپای کلانشهرها سست و بی‌بنیاد است. در نهایت فقط این مردم از همه جا بی‌خبر هستند که به قیمت ثروتمند‌ترشدن گروهی بساز و بفروش و بی‌اعتنایی مسئولان خون‌بهای خود را می‌پردازند. از سوی دیگر، گرچه فناوری‌ سال‌هاست که به کمک کشورهای توسعه یافته آمده و بسیاری از بلایای طبیعی را مهار کرده است، اما در کشور ما هنوز باید به امدادهای ماورایی دل خوش داشت و به گذشت زمین در برابر این همه ناسپاسی و بی‌تعهدی، هنوز این تقدیر و سرنوشت است که بر خواست و اداره مردم ایران احاطه دارد.

محمدرضا مودودی – قانون