ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
گفت‌و گو با حسن محمد‌زاده، نخستين برنده سيمرغ بهترين فيلم جشنواره

همه راه‌های سینما به تهران ختم می‌شود

شهروندان:
حسن محمد‌زاده نخستین فیلمسازی است که جایزه بهترین فیلم را به خاطر فیلم مترسک در دوره سوم جشنواره فجر در سال 63 دریافت کرده است. فیلمساز ارومیه‌یی که فارغ‌التحصیل سینما از دانشگاه شیکاگو است و تا ابتدای دهه هفتاد هم در متن سینمای ایران فعالیت داشته است.

حسن محمد‌زاده، نخستین برنده سیمرغ بهترین فیلم جشنواره او در دو دهه اخیر فعالیت‌های خود را در حوزه تدریس و ساختن سریال و تله فیلم برای شبکه‌های استانی ادامه داده است.

فیلمسازی که به گواهی فیلم واسطه‌ها نشان داده که فن فیلمسازی را بلد است و همچنان دور از سینمای ایران به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. این فیلمساز بسیار خوش صحبت خاطرات و حرف‌های جالبی درباره فیلم‌ها و سینمای ایران در این گفت‌وگو زده است که در زیر خواهید خواند.

  •  شما در دوره سوم جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلم را برای فیلم مترسک دریافت کردید. چرا در تمام این سال‌ها دیگر خبری از شما نیست؟

بعد از انقلاب در سال ۵۸ من خودم را به ارومیه منتقل کردم. آن موقع مرکز فیلمسازی نبود و هیچ‌گونه حمایتی از کسانی که می‌خواستند فیلم بسازند، نمی‌شد. من مجبور شدم که با سرمایه خصوصی فیلم بسازم. بعد از آن اداره نظارت و ارزشیابی بیشتر فیلمنامه‌هایم را رد کرد و همه راه‌ها به تهران ختم شد.

فیلم مترسک در سال ۶۳ با بودجه‌یی بسیار محدود ساخته شد وجایزه بهترین فیلم را هم دریافت کرد. من در سال ۶۶ دو فیلم گل و مریم و شکوه زندگی و در سال ۶۹ ملک خاتون را ساختم که هر کدام از این فیلم‌ها هم جوایزی دریافت کردند. برای شکوه زندگی خانم معصومی جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره فجر گرفت و خانم هما روستا هم برای ملک خاتون تقدیر شد و بنده هم جایزه ویژه کارگردانی را برای همین فیلم دریافت کردم. بعد از ساختن زندان دیو در سال ۶۹ و حسرت در سال ۷۳ به تلویزیون رفتم و سریال‌ها و تله‌فیلم‌های زیادی ساختم که از شبکه‌های سراسری و مراکز استانی مختلف پخش شد و جوایز مختلفی هم دریافت کرد. سریال تعقیب سری بنده برنده ده جایزه از جشنواره صدا و سیما شد.

  •  چطور شد که با حضور فیلم‌هایی چون کمال‌الملک زنده‌یاد حاتمی و تاتوره پوراحمد و گل‌های داودی صدرعاملی فیلم شما جایزه بهترین فیلم را گرفت؟

بنده فوق‌لیسانس سینما از دانشگاه شیکاگوی امریکا دارم و تا به حال نزدیک ۲۰۰ مستند هم ساخته‌ام. فیلم‌های آن زمان من با حداقل امکانات و بودجه ساخته و در بدترین شرایط اکران شد. من هیچ‌وقت برای جشنواره‌ها فیلم نساخته‌ام و نمی‌سازم. برای من تماشاگرها اهمیت خیلی زیادی دارند، اگر آنها از فیلم‌هایم استقبال کنند برایم کفایت می‌کند. مترسک و فیلم‌های دیگرم از نظر تکنیکی چیزی از فیلم‌های شرکت داده شده در جشنواره سوم فجر کم نداشتند. بنده سابقه ۴۴ سال تدریس سینما را دارم: از دانشگاه هنر شیکاگو گرفته و دانشکده هنرهای دراماتیک تا انجمن سینمای جوان ارومیه و دانشگاه تبریز.

  •  کمی درباره فیلم واسطه‌ها توضیح می‌دهید؟

درباره فیلم واسطه‌ها باید بگویم که هدف اصلی فیلم این بود که نشان دهد علاوه بر زن‌های خود‌فروش مرد خود‌فروش هم وجود دارد. بازیگرانی چون بیک ایمانوردی و بهروز به‌نژاد در این فیلم بازی می‌کردند. فیلمبرداری این فیلم دو ماه طول کشید و در اواسط کار متوقف شد و باز ادامه پیدا کرد. فکر می‌کنم آن فیلم در حد خود و با توجه به زمان خود حرف داشت و از منظر تکنیکی هم کار بدی نبود.

  •  خاطره‌یی از دوران فیلمسازی و به‌ویژه جشنواره سوم فجر که جایزه بهترین فیلم را دریافت کردید، دارید؟

برای ساخت نخستین فیلم‌ام «حصار» به ارومیه آمدم و مشکل اصلی‌ام این بود که بازیگر زن نداشتم. گروه تولید را به میدان کارگرها فرستادیم و یک کارگر زن را برای فیلم انتخاب کردند. ابتدا این خانم از دوربین واهمه داشت و مشکلات زیادی را برای ما رقم زد. جالب اینکه بعد از چند ساعت این خانم ادای ستاره‌ها را در می‌آورد و به ما امر و نهی هم می‌کرد. جالب اینکه این خانم ساعت چهاربعد از ظهر فیلمبرداری را به خاطر کارش ترک کرد!برای فیلم مترسک خانم جیران شریف جایزه گرفت. یادم می‌آید که آقای انوار با من تماس گرفت و گفت که این خانم را با خودم به جشنواره بیاورم تا جایزه را دریافت کند. تا آن موقع هیچ خانم بازیگری روی سن جشنواره فجر برای دریافت جایزه نرفته بود و آقای انوار به من گفت که حتما این خانم چادر بپوشد. برای من اصلا جایزه مهم نبود. فقط از این ناراحت بودم که چرا کارگردانی فیلم جایزه نگرفت و تهیه‌کننده‌یی جایزه گرفت که تقریبا نقش مهمی در این فیلم نداشت. چرا که این فیلم تماما مدیون من بود نه تهیه‌کننده‌یی که کمترین امکانات را در اختیار من قرار داد.

  •  چرا فیلمسازی را ادامه ندادید و آیا در آینده امکانش هست که دوباره به سینمای ایران برگردید؟

در حال حاضر من پنج، شش فیلمنامه آماده دارم. اما تهیه‌کننده پیدا نمی‌کنم. من شخصیتی ندارم که دنبال تهیه‌کننده‌ها بدوم. متاسفانه در سینمای ایران همه راه‌ها به تهران ختم می‌شود و تعدادی نام مشخص در عرصه فیلمسازی و تهیه‌کنندگی وجود دارند و همه فیلم‌ها با این نام‌ها ساخته می‌شوند. فیلمسازان شهرستانی در این عرصه جایی ندارند و باید با مصایب و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنند تا بتوانند فیلم‌های خود را بسازند. حالا با توجه به دولت و شرایط جدید باید ببینم که آیا امثال من هم سهمی در این سینما دارند یا خیر؟ در غیر این صورت همچنان فعالیت‌های خود در عرصه تدریس را ادامه خواهم داد.

  •  سیمرغ بلورین خودتان را هنوز نگه داشته‌اید؟

در سال ۶۳ خبری از سیمرغ نبود. یک تندیس طلاکاری شده بود که آرم ‌الله در میان آن وجود داشت. در ضمن این تندیس برای تهیه‌کننده مترسک بود که بعدا آن را به من اهدا کرد. خاطره خیلی جالبی از این جایزه دارم. بعد از اینکه من این تندیس را گرفتم، دزد به خانه من زد. این تندیس همراه با یک گوشی موبایل و چیزهایی دیگر از من دزیده شد. بعدتر این خط به کسی فروخته شد و از این طریق آگاهی ارومیه رد دزد را زد و معلوم شد که این تندیس تا کرمانشاه رفته است! این نخستین تندیس سینمایی بود که به ارومیه آمده بود و چنین بلایی سرش آمد و در آخر بعد از این ماجراها به دست من رسید.

  •  فکر نمی‌کنید فیلم‌های شما به برهه ویژه‌یی از سینمای ایران که موسوم به سینمای گلخانه‌یی بوده است، تعلق دارد؟ آیا فیلم‌های شما الان هم با مخاطب ارتباط برقرارمی کنند؟

همین الان هم فیلم‌هایی شبیه فیلم‌های من تولید می‌شوند و مورد اقبال مخاطبان قرار می‌گیرند. نمونه‌اش فیلم آخر خانم درخشنده « هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» که نگاه اجتماعی درستی داشت و فروش خوبی هم کرد. متاسفانه فرهنگ سینمای ما در چهار خانه بالای شهر تهران خلاصه می‌شود. وقتی چنین وضعیتی وجود دارد، مسلما از فیلم‌های شهرستان‌های دیگر استقبال نمی‌شود و فیلمنامه‌های بنده هم مورد تایید قرار نمی‌گیرند. زمانی در شهر ارومیه ۲۸ سینما وجود داشت. در حال حاضر سه چهار سینمای فرسوده در شهر ما وجود دارد. باید از موضوعات بومی حمایت شود و فیلمسازان شهرستانی هم وارد حلقه تنگ سینمای ایران شوند.

  •  سینمای ایران را در این سال‌ها سینمایی موفقی می‌دانید؟

به عقیده من سینمای ما موفق عمل نکرده است. سینما مقوله‌یی بسیار جدی است. با دو سه کارگردان که به مصیبت فیلم‌شان را به فستیوال‌های جهانی می‌رسانند، نمی‌توانیم سینمایی جهانی داشته باشیم. اگر می‌خواهیم که سینمایی جهانی داشته باشیم، باید موضوعات بین‌المللی را در فیلم‌هایمان داشته باشیم. در هالیوود با ظرافت هر‌چه تمام‌تر حتی تبلیغ دین‌شان را هم می‌کنند. ما می‌توانیم با حفظ فرهنگ خودی و حفظ شعایر مذهبی‌مان، با نگاهی انسانی و موضوعاتی جهانی، در عرصه سینمای جهان موفق ظاهر شویم. سینمای ایران در عرصه داخلی هم موفق نبوده است. ملاک فروش یک فیلم را نباید تنها در فروش تهران ببینیم. عموما سالن‌های ما خالی است و در هر سانس چند نفر بیشتر در سالن‌ها حضور ندارند‌! متاسفانه سینماهای ارومیه هنوز از امکانات ۷۰سال پیش استفاده می‌کنند و طبیعی هم هست که تماشاگر پایش را در این سالن‌ها نگذارد.

 بهنام شریفی

اعتماد

برچسب‌ها : , ,