ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

نبرد تن به تن NGOهای وطن من

شهروندان- اسمعیل کهرم*:
39 سال پیش به بلغارستان رفتم. شهر زیبای صوفیه، بسیار مهمان‌نواز بود. این شهر زیر چکمه کمونیزم هم می‌‌درخشید.

اسماعیل کهرمخیابان‌های فراخ ،مردم مهمان‌نواز که با کنجکاوی ما را نگاه می‌کردند و هتل‌هایی که ریشه در غرب داشتند و از شما دلار یا مارک و فرانک می‌‌خواستند، یادم می‌آید که در تمام خیابان‌ها و سالن عمومی هتل از شما دلار می‌خواستند تا در مغازه‌های خاص دولتی از اجناس خارجی مانند سیگار وینستون یا سشوار آلمانی خریداری کنند.

به ما گفته بودند که این کار جرم است. راننده تاکسی حاضر بود کرایه را نصف و ثلث حساب کند ولی با وجه رایج غربی!  دیدیم که آن سیستم پایدار نماند. خفقان را حس می‌کردی. همه مردم بیخ گوشت زمزمه می‌کردند. سکوت (از ترس) حاکم بود.

ما برای کنفرانس «میش مرغ» به صوفیه دعوت شده بودیم. محل کنفرانس هتل novotel بود. یکی از همان هتل‌های زنجیره‌یی غربی. بسیار مجلل بود ولی با سرویس بلغار! گاه دو ساعت وقت برای نهار کافی نبود زیرا فقط یک گارسون برای ۲۰۰ نفر سرویس می‌داد. یادم آمد که چندی قبل حدود ۶۰ نفر از دانشگاهیان از کشور انگلستان به ایران آمدند.

در برنامه گردش آنها نام شهرها و اماکن دیدنی و حتی غذایی که قرار بود صرف کنند ذکر شده بود. وقتی نام هتل‌ها را نوشته بودند مقابل آنها ذکر شده بود ۵ستاره ولی با خطی ریزتر نوشته بودند: (استاندارد ایرانی). یعنی مسافران عزیز توقع هتل ۵ستاره لندن و نیویورک را نداشته باشند و حق هم داشتند. مثلا در یک هتل به اصطلاح ۵ستاره در‌پوش وان را برداشته بودند تا آب زیاد مصرف نشود و مسافری که از رماتیسم رنج می‌برد و باید هر روز وان می‌گرفت، محروم ماند که ماند!

به راستی نمی‌شود استانداردهای ما هم روزی به حد استاندارد دیگران برسد؟

 N.G.O؟

در روز شروع کنفرانس وارد سالن بزرگ هتل شدیم. نام کشورها بر حسب الفبا نوشته شده بود. ایران در کنار عراق و هند قرار داشت. در بین اسامی کشورها که در میز بیضی شکل قرار داشتند نام N.G.O دیده می‌شد و پشت این نام لااقل ۱۰نفر که اغلب جوان هم بودند دیده می‌شد بار اولی بود که این نام را می‌دیدیم و درصدد تفحص برآمدم.

می‌گویند در کنفرانس‌های بین‌المللی، تصمیم‌گیری‌های مهم و یارگیری‌ها پس از ساعات رسمی کنفرانس و در حین صرف قهوه یا شام صورت می‌گیرد. در آن کنفرانس هم این قاعده به انجام رسید. از چند نفر از جوانان معنی N.G.O را پرسیدم. نام «سازمان‌های غیردولتی» یا سازمان‌های مردم نهاد بیش از هر تعریفی مطرح شد.

آنچه ما به آن «سمن» (سازمان مردم نهاد)، می‌گوییم. از آنها پرسیدم، شما چه می‌کنید؟ یکی از آنها گفت: ما می‌آموزیم، تعلیم می‌دهیم ولی موعظه نمی‌کنیم! (We learn, we teach,We don’ t preach) سال‌ها بعد حدود ۱۵ سال قبل درایران بیش از ۷۵۰ «سمن» مشغول فعالیت بودند و در سازمان حفاظت محیط زیست دفتر مشارکت‌های مردمی شکل گرفت که هدف آن کمک به تشکل‌های مردم‌نهاد بود.

تعداد همچنان در حال رشد بود که وزیر کشور وقت، N.G.O‌های ایران را پاتک آمریکا به ایران معرفی کرد و ادعا کرد که آمریکا از راه N.G.Oها به ما لطمه می‌زند. در این زمینه دلیلی ارائه نشد ولی این عبارات تیشه‌یی بود بر رشد «سمن»ها. دوران رکود فعالیت N.G.Oها حدود هشت سال مدام دوام داشت و در این مدت خبرنگاران و مسوولان N.G.Oها بارها به دادسراها فراخوانده شدند و مورد سوال و جواب و توهین و تحقیر قرار گرفتند.

 N.G.Oها در دولت جدید

در بدو شروع فعالیت مدیریت جدید سازمان رویکرد جدیدی نسبت به فعالیت N.G.Oها رخ نمود. معاون سازمان در مراسم معارفه خود گفت که هیچ خبرنگاری و یا هیچ N.G.Oیی مورد شکایت قرار نخواهد گرفت! رییس سازمان سه بار در تجمع N.G.Oهای سراسر کشور حاضر شدند و حمایت «شش دانگ» سازمان را از آن خود کردند.

در این شرایط فکر می‌کنید نتیجه چه بود؟ آیا این رویکرد موجب فعالیت بیشتر سمن‌ها شد؟ آیا سمن‌ها خود را به سلاح علم و آگاهی مجهزتر کردند؟ آیا اینان موجب افزایش آگاهی‌های مردم شدند. آیا آنان توانستند نظر مردم را جلب کنند و با انتشار مقالات جذاب و افشاکننده مورد وثوق مردم خوب‌مان قرار گیرند و شاید از همه مهم‌تر آیا این سازمان‌ها توانسته‌اند به صورت عصای دست سازمان حفاظت محیط زیست انجام وظیفه کنند و با انتقادهای بجا، این سازمان متولی امور محیط زیست را راهنمایی، تشویق یا تنقید کنند. خیر، خیر، خیر!

اغلب این سازمان‌های مردمی در یک امر پیشقدم و مصر بوده‌اند:

اینها به جای آنکه هم خود را صرف مبارزه با آفات محیط زیست ما کنند و راه نجات از وضع فعلی را پیشنهاد دهند به جدال با یکدیگر پرداخته‌اند. بنده بر حسب وظیفه‌یی که در جهت استحکام بنیان «سمن»‌های ایران‌مان بر عهده دارم بر گله گله ایران عزیزمان سفر می‌کنم و هرجا هر نقطه‌‌یی که می‌روم شاهد جنگ پنهان NGOها هستم.

در ظاهر همه NGOهای مثلا مازندران، آذربایجان، فارس و کرمان ادعای برابری، برادری و اخوت دارند ولی چنان تیشه به ریشه یکدیگر می‌زنند که برای تخریب یکدیگر از هیچ کوششی (ولو ناجوانمردانه) فروگذار نمی‌کنند. در دو مورد در دو استان مجاور، NGOهای رقیب صدای میکروفن را حین اجرای برنامه قطع کردند در برخی از استان‌ها یک NGO عضویت پنج نفره، خود را نماینده کل سمن می‌داند و در استان دیگر یک نفر خود را فعال‌ مایشاء می‌داند و هر حکم که بخواهد می‌راند و در جای دیگر پنج نفر در امر بازیافت لاف می‌زنند تا رانت نصیب‌شان شود.

 سخنی با NGOها

عزیزانم که به پا خاسته‌اید تا برای محیط زیست وطن‌مان کاری بکنید. به خدا حرکت‌هایی که زیر چتر رقابت انجام می‌دهیم دور از شأن ما به عنوان ایرانی‌های وطن‌دوست است. حیف است که تمام هم، انرژی، سرمایه و وقت ما صرف کینه‌توزی و دشمنی‌‌های بی‌دلیل شود. شما را به خدا کمی فکر کنیم من و شما به خاطر رقابت‌های کورکورانه به NGOها پیوسته‌ایم؟

گاه من فکر می‌کنم منافع پنهانی در میان است و سود سرشاری بین سمن‌ها تقسیم می‌شود که من از آن بی‌خبرم. البته می‌دانم که گاه افرادی با نیت‌های خاص و اهدافی پنهان (مانند کسب شهرت برای انتخاب شدن در شورای شهر یا نمایندگی مجلس…) به NGOها قدم می‌گذارند ولی بنده فکر می‌کنم اغلب این افراد را علاقه‌مندان به محیط زیست تشکیل می‌دهند که اغلب نا‌خواسته بر گرداب رقابت ناسالم گرفتار شده‌اند. چه باید کرد؟

 یک پیشنهاد

هفته پیش آقای روحانی در سخنرانی خود وظیفه سنگینی را بر عهده سمن‌ها گذاردند. ایشان پس از فرهنگ‌سازی عمومی از سمن‌ها برای تنویر افکار مردم استمداد کردند و بالاخره قول مساعدت دولت را نیز دادند. با کمال صراحت و با تاسف می‌گویم که تا زمانی که NGOهای ما درگیر این رقابت‌های ناسالم هستند از انجام وظایف اصلی بازمی‌مانند.

بنده به اسم خدمتگزار و علاقه‌مند سمن‌های ایرانی پیشنهاد یک آشتی ملی NGOها را می‌کنم که زیر چتر حمایت سازمان حفاظت محیط زیست همه سمن‌ها تعهد ترک «مخاصمه» را بپذیرند و امضا و به آن وفا کنند. تنها در این صورت است که همه NGOها می‌توانند دست در دست همدیگر به محیط زیست ایران کمک کنند. طبیعت ناب ایران ارزش این فداکاری را دارد.

 *مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست

 اعتماد

برچسب‌ها : ,