سمنهای زیست محیطی میان بیم و امید
شهروندان:
در ماه های اخیر گرایش مردم ایران به سوی مدارا جویی بیشتر ،وداع با سلاحهای شکاری و بخشیدن مرتکبین به قتل در یک قدمی چوبهدار فصلی نو و درخور تامل را در حیات اجتماعی ما رقم زده است.
برآمدن این رفتارهای تحسین برانگیز که آوازه وطنینشان از مرز های جغرافیایی ایران فراتر رفته است واکنشی در خور به یک سلسله رخدادهای خشونتآمیز اجتماعی و پیامدهای نگران کننده در حوزه محیط زیست ایران هم میتواند باشد.
همچنان که بیتدبیریهای آشکار در کنار خشکسالیهای متناوب در سالهای اخیر به فجایع زیست محیطی تاسف آوری مثل خشک شدن دریاچه ارومیه و زایندهرود و چندین دریاچه نامدار و خالی شدن سفرههای آب زیر زمینی در بسیاری از دشتهای ایران انجامیده است. با این واکنش خردمندانه و همآوایی مردم در عرصههای مراقبت از تعامل و صلح و گونههای زیستی باید شاهد شکل گیری بیشتر تشکلهای مردم نهاد و سمنها به خصوص در عرصههای زیست محیطی باشیم .
اما چرا رویکردها در این حوزههای اجتماعی و بهرغم ضرورتها بسیار کند و بطیی است؟ این مشکل مربوط به امروز و دوره معاصر نیست وریشه در تاریخ فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ما دارد.
با نگاهی کوتاه به پیشینه و چگونگی پیدایش و شکل گیری احزاب و جمعیتها در ایران در مییابیم که فصل پدیدار شدن بسترهای مناسب برای فعالیت قانونی احزاب و تشکلهای مردم نهاد در هر دوره تاریخی بسیار کوتاه و نا فرجام بوده و فرصت کافی برای ورزش اجتماعی و بالندگی این تشکلها وجود نداشته است.تحزبگریزی ،ترس ریشه دار و پایین بودن آستانه تحمل حکومتها برای توسعه سیاسی و اجتماعی قانونمند در دورههای گوناگون ۵۰ سال اخیر سبب برکنارماندن ناخواسته داوطلبانی شده است که به سبب احساس وظیفه و برای پاسخگویی به نیازهای کشور آماده ورود فعالانه در مشارکتهای اجتماعی بودهاند.
اما اگر حضور مردم در تشکلهای زیست محیطی را تنها به شکل رسمی سمن ها جمعبندی نکنیم میتوانیم ریشههای کهن دلبستگی جوامع ایرانی برای مراقبت از محیط زیست و حفظ منابع طبیعی تجدید ناپذیر را بیابیم .تعاونی های خود جوش در عرصه فعالیتهای کشاورزی که هنوز هم بقایای آن در برخی از جوامع روستایی ایران به چشم میخورد نمونههای موفقی از اشتیاق مردم برای حضور در تشکلهای سازمان یافته اجتماعی و حضور فعالانه در روند توسعه پایدار کشور است. تشکل های زیست محیطی در ایران به شکل نو و برای پاسخگویی به نیازهای این عصر و به ویژه موقعیت آسیب پذیر و شکننده تعادل زیستی و منابع طبیعی تجدید ناپذیر در ایران طی دهه ۷۰ حضور پررنگی داشتند و به طور نسبی در ترویج فرهنگ مراقبت از محیط زیست و آموزش مهارتها در این حوزه موفق بوده اند .اما به دلایل پیش گفته عمر این تشکلها چندان نپایید یا دامنه فعالیتشان چنان محدود شده است که عملا نقش تاثیر گذار و پر رنگی نمیتوانند داشته باشند.
با همه اینها و با عنایت به تجارب تاریخی، برخورداری دولت از همراهی تنگاتنگ جامعه در قالب تشکلهای زیست محیطی قانونمند میتواند در کاهش بحران محیط زیست و دستیابی به اهداف توسعه پایدار نقش بسیار موثری داشته باشد.
فراهم شدن پیش نویس قانون تشکل های مردمنهاد از سوی دفتر مشارکتهای سازمان حفاظت محیط زیست از طریق رایزنی با کارشناسان و صاحبان تجربه در این حوزه میتواند برای جلب مشارکتهای مردمی فرصتهای جدیدی را پدید بیاورد.اگر بپذیریم که موقعیت کنونی محیط زیست ایران به ویژه خشکسالی و دشواریهای کمبود آب در سال جاری نیازمند راه حلهای موثر و پایدار با حضور فعالانه اقشار گوناگون جامعه است به اهمیت نقش تاثیر گذار تشکلهای مرم نهاد در این عرصههای حیاتی بیشتر پی میبریم .
اسماعیل عباسی
شهروند