ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
«سعید سهیلی» کارگردان «کلاشینکف»:

شمقدری زلزله ۸ ریشتری سینمای ایران بود

شهروندان:
«کلاشینکف» دوازدهمین فیلم «سعید سهیلی» است که در بخش سودای سیمرغ جشنواره امسال به رقابت با سایر فیلم‌ها پرداخت؛ کارگردانی که فیلم پیشینش یعنی «گشت ارشاد» از پرده سینماها پایین کشیده شد، بی‌وقفه «کلاشینکف» را کلید زد.

سعید سهیلیدر «کلاشینکف» رضا عطاران، ساعد سهیلی، جواد عزتی، شقایق فراهانی، جمشید هاشم‌پور و اندیشه فولادوند با فیلمنامه‌ای به نگارش کارگردان، جلو دوربین رفته‌اند. در ادامه گپ‌وگفت کوتاهی با «سعید سهیلی» داشته‌ایم که می‌خوانید:

  •  ‌با توجه به توقیف فیلم «گشت ارشاد» و آن مشکلاتی که برایش به‌وجود آمد، چه چیز باعث شد بلافاصله پس از اکران آن فیلم به سراغ ساخت «کلاشینکف» با دغدغه‌های مشابه اجتماعی بروید؟

کسانی که آن اتفاق را برای «گشت ارشاد» پیش آوردند و در مقابل آن فیلم صف‌آرایی کردند و فیلم را از پرده‌های سینما پایین کشیدند، یک هدف داشتند؛ هدفشان این بود که من فیلم نسازم به‌همین دلیل من باید فیلم می‌ساختم که بگویم آن برنامه‌ای که شما داشتید و توطئه‌تان به نتیجه نرسید و من موفق شدم دوباره فیلم بسازم. چرا نمی‌خواستند من فیلم بسازم؟ به این دلیل که صریحا یکی از آنها که سردمدارشان هم هست، اعلام کرد که ما در سینمای ایران فیلم‌های خنثی می‌خواهیم؛ فیلم‌هایی که دیدنشان به هیچ‌کس برنخورد! فیلم‌هایی که هیچ‌کس را عصبی یا خوشحال نکند.

فیلم‌های خنثی فیلم‌هایی است که نه به کسی نقد می‌کند، نه کسی از آن فیلم خوشش می‌آید و نه کسی بدش می‌آید. در صورتی که فیلم‌هایی که حرفی برای گفتن دارند قطعا یک عده با آن فیلم مخالفند و عده‌ای با آن موافق هستند. آنها دوست داشتند فیلمسازهایی که فیلم‌هایشان حرفی برای گفتن دارد یا فیلم نسازند یا کمتر فیلم بسازند. چنین هدفی داشتند و من هم به دلیل اینکه بگویم با همه فشارها و مشکلاتی که برای «گشت ارشاد» به‌وجود آمد باز هم من پوستم کلفت است و باز هم فیلم می‌سازم و به‌جای اینکه عقب‌نشینی کنم برعکس آن گستاخ‌تر و جسورتر می‌شوم و با انرژی بیشتر فیلم می‌سازم، به همین دلیل اصرار داشتم که در اولین فرصت فیلم بعدی‌ام را بسازم که حاصل آن شد «کلاشینکف».

  • ‌«کلاشینکف» در دوران شمقدری دچار مشکل شد و ظاهرا به‌سختی توانست در نهایت مجوز نمایش کسب کند. چگونه از موانع دریافت مجوز عبور کردید؟

والا شمقدری مشکلش با «کلاشینکف» یا من نبود. مشکلش با سینمای ایران بود. او با سینمای ایران دشمنی داشت. فکر می‌کنم هدفی داشت که سینمای ایران را نابود کند. اگر هدفش هم این نبود عملکردش چنین نشان می‌داد. طوری مدیریت کرد که حاصلش جز نابودی سینمای ایران چیزی در پی نداشت.

وقتی کسی می‌خواهد سینمای ایران را نابود کند، طبیعی است که سینماگران ایرانی را هم نابود می‌کند. برای همین اصولا می‌بینیم که در سال‌های معاونت او فیلم‌های دغدغه‌دار یا پروانه ساخت یا پروانه نمایش نمی‌گرفتند و دایما سنگ‌اندازی می‌شد و فیلمسازهایی که دردمندند و مشکل دارند و دنبال درد و مشکلات مردم هستند در این سال‌ها توسط او خانه‌نشین شدند و سعی می‌کرد به‌جای اینها یکسری پسرخاله، دخترخاله، پسردایی، دختردایی، پسرعمه و دخترعمه را وارد سینما کند و دیدید که در دورانی که او مدیریت کرد یک عده فیلمسازهایی که ما نه آنها را می‌شناختیم و نه اسامی‌شان را شنیده بودیم آمدند و فیلم ساختند یا تهیه‌کننده شدند از جمله «روح‌الله شمقدری» برادرش که تا به‌حال به کسی حتی یک چای هم سر صحنه نداده بود، دیدیم که در این دوران به‌عنوان تهیه‌کننده شناخته شد و کلی پول از معاونت سازمان سینمایی گرفت و دفتر و دستکی راه انداخت و شروع به فیلمسازی کرد.

خیلی از کارگردان‌هایی هم که در آن مقطع فیلم ساختند نه دستیاری کرده نه در سینمای حرفه‌ای کار کرده بودند اما به یکباره دیدیم که بودجه به آنها تعلق گرفت و شروع به فیلم‌ساختن کردند و خوشبختانه فیلم‌هایی که این افراد تهیه کردند یا ساختند همه به آرشیوخانه‌ها و دفترشان منتقل شد و هیچ‌یک اکران نشد. اگر هم شد در بدترین و مرده‌ترین زمان و بدون استقبال تماشاچی روی پرده رفت و شمقدری فکر می‌کنم لطمه‌ای به سینمای ایران زد که اگر چهار سال بر مسند سینمای ایران بوده حداقل هشت‌سال وقت لازم است که خساراتی که او به سینمای ایران وارد کرد جبران شود. من او را تشبیه کرده‌ام به یک زلزله هشت‌ریشتری در مدت‌زمان چهارسال که پایه‌های سینمای ایران را لرزاند و ویران کرد.

  • ‌در مقایسه با دوره مدیریت شمقدری، دوره مدیریت چندماهه آقای ایوبی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

نظردادن درباره عملکرد آقای ایوبی هنوز خیلی زود است. فکر می‌کنم نیاز هست مدتی فرصت داده شود تا ببینیم او چه راهی را پیش می‌گیرد و به چه طیف‌هایی روی خوش نشان می‌دهد و از چه طیف‌هایی دور می‌شود و اینکه آیا خودش را مدیر همه اهالی سینما می‌داند یا نه. باید دید، شمقدری که یک عده را از سینمای ایران حذف کرد و یک عده را پروبال داد و یک عده خانه‌نشین شدند، باید صبر کنیم و ببینیم آقای ایوبی هم اینگونه هستند یا نه. البته من بسیار بعید می‌دانم که چنین شود چون تجربه دوران شمقدری جلو آقای ایوبی اکران شده و او می‌تواند چهارسال دوره شمقدری را ببیند و از مسیری که او پیموده پرهیز کند. فکر می‌کنم هوش و درایت آقای ایوبی می‌تواند کمکش کند تا تجربه این چهارسال را ببیند و بهترین راه را پیش بگیرد.

  • ‌آیا «کلاشینکف» در ادامه «گشت ارشاد» است؟ با همان دغدغه‌ها و نگاه‌ها؟

«کلاشینکف» در ادامه سعید سهیلی است. به‌هرحال «مردی شبیه باران» را من ساختم و همین‌طور باقی فیلم‌ها را. پس «کلاشینکف» ادامه راه و نگاه و نظر من نسبت به جامعه، سینما و پیرامونم خواهد بود. قطعا شباهت‌هایی به فیلم‌های گذشته‌ام دارد و قطعا تفاوت‌هایی هم دارد به این دلیل که به هر صورت «سعید سهیلی» که «گشت ارشاد» را ساخته همان «سعید سهیلی» حالا «کلاشینکف» ساخته. البته نه اینکه تمام و کمال با همان نگاه قبلی چون به‌هرحال دو سال از این موضوع گذشته و در این دوسال تغییراتی در «سعید سهیلی» به وجود آمده و نگاه و سلیقه‌اش دچار تفاوت‌هایی شده که این تفاوت‌ها در فیلم او هم دیده خواهد شد. همان‌قدری که من نسبت به دوسال قبل تغییر کرده‌ام، «کلاشینکف» هم به نسبت «گشت ارشاد» تغییر کرده است.

  • ویژگی شاخص «کلاشینکف» در مقایسه با «گشت ارشاد» چیست؟

من فکر می‌کنم فیلمی کامل‌تر و بی‌نقص‌تر و خوش‌ساخت‌تری است. از نظر فیلمنامه ممتازتر است و از نظر ساخت هم همین‌طور. «کلاشینکف» را کامل‌تر از «گشت ارشاد» می‌دانم.

  • به نظرتان بازیگران این فیلم چقدر موفق بودند؟

این را قطعا تماشاگران بهتر تشخیص می‌دهند ولی حدس خودم و نگاه خودم این است که بازی بازیگران خیلی خوب است و این شاید اولین فیلمی است که من ساخته‌ام و حتی روی بازی کسی که در حد یک هنرور یک دیالوگ داشته و از جلو دوربین رد شده یا حتی بدون دیالوگ از جلو دوربین رد شده یا یک پلان در فیلم دیده می‌شود حساسیت داشته‌ام. کارگردان‌ها وسواس و حساسیت‌هایشان اغلب روی شخصیت‌های اصلی فیلم است اما در این فیلم من فکر می‌کنم حتی نسبت به بازی هنروران هم به اندازه بازی‌های نقش‌های اصلی حساس بوده‌ام.

  • ‌پسر شما در فیلم جدید آقای کیمیایی و پسر آقای کیمیایی در فیلم قبلی شما یعنی «گشت ارشاد» حضور داشت. آیا این یک طور مبادله است؟

قطعا دلیل انتخاب «پولاد کیمیایی» برای فیلم من نشات‌گرفته از علاقه من به «مسعود کیمیایی» و پسر اوست اما انتخاب «ساعد سهیلی» برای فیلم «متروپل» آقای کیمیایی نشات‌گرفته از علاقه «مسعود کیمیایی» به «ساعد سهیلی» نیست بلکه برای این انتخاب دلایل دیگری مدنظر آقای کیمیایی بوده. شاید بازی او را در «گشت ارشاد» یا در فیلم‌های دیگر دیده و پسندیده. شاید ساعد را خیلی نزدیک به کاراکتری که در این فیلم بوده دیده. دلیلش را من نمی‌دانم باید از خودشان بپرسید اما هیچ رابطه حسی و عاطفی‌ای در میان نبوده و حتی قبل از ساخت این فیلم آقای کیمیایی، ساعد را زیاد ندیده بودند و احتمالا این انتخاب به توانایی‌های ساعد مربوط است.

  • ‌استقبال از فیلمتان را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

من حس می‌کنم سال آینده بهار سینمای ایران است. پاییز و زمستان سینمای ایران تمام شده و برگ‌ریزان به پایان رسیده و بهار شروع شده و شکوفه‌های سینما در حال رشد است. مردم به سینما امید دوباره پیدا کرده‌اند و مسوولان به سینماگران اعتماد کرده‌اند بنابراین سال آینده سال خوب سینمای ایران است و قطعا این تاثیر خواهد داشت در فروش همه فیلم‌ها از جمله «کلاشینکف».

  • ‌در کل جشنواره امسال را با توجه به فیلمسازهای مطرحی که در آن حضور دارند، چطور ارزیابی می‌کنید؟

من معتقدم یک جشنواره خوب شاخصه‌های معینی دارد و یک جشنواره بد هم یک مولفه‌های بد و قابل پیش‌بینی. یک جشنواره خوب یعنی یک دبیر خوب، یعنی یک هیات انتخاب خوب، یعنی یک هیات داوری خوب، یعنی افتتاحیه و اختتامیه خوب، جشنواره خوب یعنی نظم و انضباط درست و همین‌طور یک جشنواره خوب یعنی فیلم‌ها و فیلمسازهای خوب. خوشبختانه در جشنواره امسال اغلب این مولفه‌ها وجود داشت؛ یعنی دبیر خوب داشتیم. هیات انتخاب کاملی داشتیم. با توجه به اینکه فیلمسازهای خوب سینمای ایران هم حضور داشتند، به گمان من امسال جشنواره نادری داشتیم.

 شرق