تامین و مدیریت آب، لازمه افزایش جمعیت
شهروندان:
روزهای نخست هفته پیش خبر آمد که تهران فقط 37 روز ذخیره آب دارد. اواسط این هفته هم خبر دادند که اگر پایتخت تابستان کم آب را سر به سلامت به در ببرد، سدهای اطراف آن تنها تا آخر پاییز ذخیره آب دارند. بحران کمآبی در ایران البته به دیروز و پریروز این سرزمین خشک و نیمهخشک که هشدار میدهند رو به کویری و بیابانی شدن دارد، برنمیگردد.
کمبود آب معضل تاریخی این دیار بوده و به تبع آن چگونگی مدیریت و توزیع آب هم همیشه دغدغه مردم و حاکمان این سرزمین بوده است. اما پاسخهای تاریخی به این پرسش دشوار از قبیل ساخت سد در دوره هخامنشیان تا توسعه ساختار قناتها در نقاط مختلف ایران، اکنون دیگر پاسخگوی کشوری ۷۵ میلیون نفری نیست و ظاهرا باید طرحی نو در انداخت.
هفته پیش هشدار پایان ذخایر آب تهران و چند کلانشهر دیگر ایران که آمد دوباره کارشناسان به میدان آمدند و راهحلهای ریز و درشتی ارائه دادند که هنوز نمیدانیم کدام یک از آنها پاسخ کوتاهمدت به این معضل است و کدام درازمدت؟ کدام تاکتیکی است و کدام استراتژیک؟ لیست پیشنهادهای کارشناسان و نیز تصمیمهای مجریان از صرفهجویی در مصرف شهروندان و جریمه پرمصرفها را دربرمیگرفت تا پیشنهاد خرید آب از کشورهای همسایه که برخی کارشناسان ارائه کردند، یا حتی پیشنهاد خرید آب از کشاورزان خودی و به مسلخ بردن گندم و دیگر محصولات کشاورزی و خودکفایی آن به قربانگاه آب که عیسی کلانتری، از وزرای پیشین کشاورزی ارائه داد تا مبادا که برای تامین آن رو به بیگانگان بریم.
اگر هنوز مشخص نیست که برنامه درازمدت ایران برای مواجهه با چنین نیاز استراتژیکی چیست، اگر کمبود آب هم همانند معضل آلودگی هوا شده است تا از فرط تکرار هشدار و خبر و پیشنهاد و انفعال و بیعملی در مقابل آن دیگر حواس ما هیچ واکنشی به خطرها و خبرهای آن نشان ندهد، ، اما بنا به پیشبینیهای کارشناسان و برنامهریزان داخلی، ایران با یک دوره خشکسالی ۳۰ ساله روبهرو است و رو به بیابانی شدن بیش از پیش نهاده است.
همچنین براساس پیشبینی نهادهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی، برنامه محیط زیستی سازمان ملل و سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) مشخص است که جهان از جمله کشورهای غرب آسیا، یعنی جایی که ایران در آن قرار دارد، با بحران جدی آب روبهرو است. از سوی دیگر پیشبینی میشود تا کمتر از ۴۰ سال دیگر، نیاز بشر به غذا هم بیش از ۷۰ درصد افزایش خواهد یافت؛ غذایی که برای تولید و تهیه آن نیاز به آب شیرینی است که آرام آرام دُر کمیابی شده است تا آینده تاریخ را بسازد و به گفته برخی تاریخدانان جنگهای آینده بر سر خود را رقم بزند.
نیاز به طرحی نو و درازمدت برای پاسخ به خواست غذای بیشتر و حل دغدغه بیآبی یا لااقل کمآبی، زمانی بیشتر برجسته میشود که بدانیم برنامه راهبردی و طرح افزایش جمعیت هم در ماههای گذشته در دستور کار قرار گرفته تا مساله و بحران سالمندی جمعیت ایران را حل کند و جمعیت ۷۵ میلیون نفری کنونی را به حدود ۱۵۰ میلیون نفر ارتقا دهد.
در اینکه ایران با پدیده سالمندی روبهرو است شکی نیست. در این هم که باید به گفته جمعیتشناسان و سیاستورزان ایرانی برای این معضل از هماکنون راه جست، تردیدی وجود ندارد.
جهت رسیدن به هدف مهم باید به موارد مهمی هم توجه کرد که برای این جمعیت آب از کجا و چگونه تامین خواهد شد؟ در خوشبینانهترین حالت که بگوییم حل هیچ کدام از این دو دغدغه یعنی سالمندی جمعیت و کمبود آب بر یکدیگر ارجحیت ندارند، لااقل این است که برای اجرایی کردن سیاستهای افزایش جمعیت باید بر مدیریت آب و تامین غذا تمرکز کرد و باید همه اینها را همزمان پیش برد تا معادله توسعه پایدار را پاسخی در خور داد.
و البته که در سیاست راهبردی جمعیت که به امضای بالاترین مقامهای نظام هم رسیده به تمامی نهادهای اجرایی مربوطه توصیه و گوشزد شده است تا مقدمات اجرایی شدن این سیاست راهبردی را فراهم آورند و چه چیز واجبتر از آب و غذا برای جمعیت پیش رو؟ چرا که اگر برای رسیدن نرخ رشد جمعیت به صفر و ورود به مرحله بحران در پدیده سالمندی جمعیت تا سال ۱۴۳۰ نزدیک به ۴۰ سال فرصت داریم، برای تامین آب تهران و برخی دیگر از کلانشهرهای ایران فقط چند ماه فرصت باقی مانده است.
نسرین تخیری
اعتماد