پاسداشت آب؛ گرانبهاترین جوهره زندگی
شهروندان – دکتر علیرضا شریفی یزدی*:
مطالعات تاریخی نشان دهنده این است که مقوله آب در تعیین شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور ایران بسیار مهم و تأثیرگذار بوده است. چرا که تمدنهای ایران در کنار آب شکل گرفته است و در مقابل برخی از تمدنها به دلیل کمبود آب، در دورههایی به طور کلی از بین رفتهاند مانند تمدن اطراف هلیل رود که با وجود ویژگیهای بسیار مثبت، به یکباره از روی زمین محو شد.
آنچه در همین خصوص بسیار بااهمیت جلوه میکند، این است که طی دو دهه اخیر، در کشور ما روند شهرنشینی آهنگ رشد سریعتری نسبت به دهههای قبل داشته است و از مهمترین عوامل گسترش شهرنشینی در جامعه امروز میتوان به کمبود یا نبود آب کافی در حوزه کشاورزی اشاره کرد.
البته باید خاطرنشان کرد در پس همین استدلال یک تجربه معکوس نیز نهفته است و آن اینکه در دهههای اخیر که زیرساختها تا حدی بهبود پیدا کردهاند و چرخه تولیدات کشاورزی روند بهتری به خود دیدهاند، شاهد مهاجرت معکوس و بازگشت روستازادهها و برخی شهرنشینها به مناطق روستایی بودهایم چرا که سود و منفعت را در تولیدات کشاورزی دیدهاند.
به عنوان نمونه، بخشهایی از جنوب کرمان، خراسان جنوبی و قسمتهای شرقی طبس که خالی از سکنه بود، به دلیل وجود صرفه اقتصادی در بخش تولیدات کشاورزی و باغات پسته، با اقبال عمومی به منظور گرایش به سمت تولیدات کشاورزی روبهرو بوده است.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد و با روند شهرنشینی و کمبود آب در ارتباط است، شرایط مهاجرت به شهرها است. در حقیقت جمعیتی که از سطح روستاها روانه شهرها میشوند، به دلیل اینکه آمادگی زندگی در متن و بطن شهرها را ندارند، تجربههای اجتماعیشان با ساختار شهر همخوانی ندارد و بسیاری مشکلات دیگر که به همین دلیل در هسته مرکزی شهر جذب نمیشوند و به مناطق حاشیهای رانده میشوند.
همین باعث میشود که به آرامی، در اطراف شهرها شبکههای اجتماعی متفاوتی شکل بگیرد، در حالی که بدیهی است معمولاً خاستگاه عمده ناهنجاریهای احتمالی حاشیهنشینیهای اطراف شهرها است. علاوه بر این، معمولاً این دسته از مهاجرتکنندگان به شهرها، به جمعیت مصرفکننده تبدیل میشوند و در بخش تولیدی جامعه نقش چندانی ایفا نمیکنند، از اینرو جذب مشاغل پاییندست میشوند که گاهی زیربنای اقتصادی کشور را تضعیف خواهد کرد.
موضوع نگرانکننده دیگر این است که تخلیه شدن مناطق روستایی به محو شدن و از بین رفتن فرهنگ غنی و سینه به سینهای میشود که در این سنگرهای تمدنی پرورانده شده بودند. در واقع با تخلیه روستاها و مکش آنی شهرها، بعد از گذشت یک نسل، به سرعت شاهد نوعی انقطاع ارتباطات و فرهنگ با گذشته خواهیم بود که مشکلات عدیدهای را به همراه خواهد آورد.
اگر کمی متفاوتتر به موضوع نگاه کنیم، باید گفت: متأسفانه پیوستهای اجتماعی که نیاز است برای تمام پروژههای آبی در سطح کشور داشته باشیم، تا به حال وجود نداشته است، از اینرو طرحهای کلانی که قرار است اجرا شوند و در ظاهر فنی هستند، نیاز به پیوستار غنی فرهنگی و اجتماعی دارند، چرا که در حال تغییر ساختار فرهنگی کشور هستند.البته باید خاطرنشان کرد در این خصوص مطالعه دقیق و عمیقی وجود ندارد، به همین دلیل نتیجه خوبی دربر نخواهد داشت.
زمانی که سیاستهای آبی از بخش کشاورزی کنده شده و در بخش شهری از آن استفاده میشود، واقعیت این است که به جای استفاده از آب به عنوان یک کالای ارزشمند در حوزه تولید، به سمت مصرف روزانه سوق داده میشود که این برای یک جامعه خطرآفرین و نگرانکننده است. با توجه به کاهش ذخایر آب و سیاستهای مدیریتی نادرست که طی ۳ الی ۴ دهه اخیر در حوزه آب انجام شده است، این کمبود مایه حیاتی به لحاظ امنیتی جامعه را با مشکل روبهرو کرده است.
شاید در گذشته بارها دیده و یا شنیده باشیم که دو طایفه یا دو قبیله بر سر مسأله آب به نزاع پرداختهاند اما با وجود تغییرات جدید چه بسا در آینده نزاع و بحثها ابعاد ملی به خود گیرد. اگر این سیاستها به سمت و سوی درست هدایت نشوند، امکان بروز مشکلات در سطح کلان جامعه به وجود میآید و بحران امنیتی جدی و مهمی اتفاق میافتد چرا که این مقوله صرفاً یک مقوله بهداشتی و پاسخگوی نیازهای اولیه انسانها نیست بلکه یک پدیده چندبعدی خواهد بود.
امروزه زمزمههایی برای واردات آب به گوش میرسد که زنگ خطری برای کشور ایران است چرا که مخالفان میتوانند از این موضوع به عنوان یک اهرم فشار علیه آرمانها و اهداف کشور استفاده کنند و به دلیل نیاز واردات از کشورهای دیگر، پیامدهای منفی به سراغ جامعه آید. لازم است با برنامههای ضربتی در کوتاهمدت به وضعیت نابسامان جامعه سر و سامان داد چرا که با مهاجرت از روستا به شهر پدیده نگرانکننده چسبندگی به وجود میآید و تبعات منفی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به بار خواهد آمد.
در ضمن با مهاجرت به شهرها، امکان بازگشت به مناطق روستایی بسیار پایین است و برای این منظور صرف هزینههای هنگفت نیاز است. مضاف بر این که با بازگشت دوباره از شهر به روستا بافت اصلی و بر هم خورده روستا ترمیم نمیشود و علیرغم مدیریت شرایط، هرگز وضعیت سابق تکرار نخواهد شد.
درست مانند جنگلی که تخریب میشود و تلاشهای بسیار، چرخه حیات طبیعی جنگل را باز نمیگرداند. از این رو بازگرداندن اصالتهای روستایی بسیار دشوار و پرهزینه است بنابراین باید بسیار سریع به فکر مدیریت مقوله آب درخصوص جامعه افتاد که فرهنگ،روابط انسانی و هویت ملی در ارتباط با این مایه حیات هستند. متأسفانه زمان زیادی باقی نمانده است و وقت این هشدارها ۱۵سال قبل بوده است با این حال باید از طریق برنامههای کوتاهمدت جلوی مشکل اصلی را گرفت و سپس با استفاده از برنامههای بلندمدت وضعیت تثبیتشدهای را در داخل کشور به وجود آورد.
*جامعهشناس و عضو پژوهشکده خانواده
ایران