توسعهای که یک شبه و یکتنه نمیشود
شهروندان- نظام الدین قهاری*:
ایرانیان از انقلاب مشروطه یک چیز میخواستند و آن هم بیش از یک کلمه نبود: «قانون». مردم به دنبال حاکمیت قانون بودند و حفظ نظم. آن روزها در عین حال ایرانیان میدیدند که دنیا با چه سرعتی دارد پیش میرود. انقلاب میجی ژاپن و تغییرات شگرف ترکیه در دورهیی که رضاخان، شاه ایران بود سیر تحولات جهانی و منطقه ایرانیان را به دنبال مطالبات توسعه محورانه کشاند و توسعه نیز دغدغه ایرانیان شد اما دغدغهیی آرمانی؛ دغدغهیی درکنار مطالبات جدیتر دیگر.
مانند آزادی و حقوق شهروندی و امکان ابراز عقاید و دموکراسی. اما از عصر مشروطه تاکنون خیلی خواستها محقق شده و خیلیهای دیگر هم محقق نشده است و همچنان روشنفکران و عامه مردم به دنبال حل بسیاری از این خواستها هستند. اصرار و پیگیریای که خود را در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ و انتخاب آقای حسن روحانی هویدا کرد.
مردم در این انتخابات به دنبال باز شدن فضای زندگی و امکان ابراز عقیده و نظرات و کاهش فشارهای بینالمللی و برقراری رابطه محترمانه و دوستانه با دنیا بودند. در کنارش مردم دغدغههای شدید اقتصادی نیز داشتند؛ دغدغههایی که نتیجه عملکرد دولت قبلی و عدم برآورده کردن شعارهای اقتصادیاش بود. ایرانیان در انتخابات سال ۹۲ نشان دادند که به دنبال تحقق فضای باز، زندگی آرام، معیشت بهتر و توسعه ایران هستند. اما در عین حال مردم ما به ویژه رایدهندگان به آقای روحانی باید یک واقعیت مهم را قبول کنند و آن، اینکه توسعه روندی تکاملی را باید طی کند و برآورده شدن خواستهای تاریخی ایرانیان یک شبه تحقق نمییابد و به همین سرعت و راحتی نمیتوانیم به پای ترکیه و ژاپن برسیم.
نه تنها یک شبه محقق نمیشود که یک تنه و با یک دولت و یک رییسجمهور هم شدنی نیست. آقای روحانی به عنوان رییسجمهور اگرچه حسن نیت حل مشکلات را دارد اما اینکه چقدر بتواند به این مهم نایل شود و بر مشکلات غلبه کند هم نیاز به زمان دارد و هم نیاز به کمک چون مشکلات کشور در شرایط فعلی آنقدر زیاد و گسترده است که حلشان کار یک نفر و یک کابینه و یک دولت نیست. رفع مشکلات و رسیدن به توسعه همکاری همگان را میطلبد.
از نیروهای سیاسی داخل حکومت منتقد دولت گرفته تا نیروهای سیاسی بیرون حکومت موافق دولت، از پوزیسیون و اپوزیسیون، از روشنفکر و عامه مردم، همه و همه باید یکدل باشند در راهحل مشکلات و برونرفت از چاله توسعهنیافتگی. هدف والاست و زحمت فراوان. کار شاقی است که همت سترگ میخواهد. اما همین عزم ملی و اتحاد ملی یک رابطه دو طرفه است. رابطه دولت و ملت باید به گونهیی رقم بخورد که این عزم و اتحاد ملی ایجاد شود.
دولت باید امیدی که در مردم به وجود آمده را حفظ و از آن استفاده کند. باید همه نیروهای متخصص را تشویق و دعوت به همکاری کند. شانس با دولت روحانی همراه است که اکثریت طیفهای اجتماعی و نیروهای علمی خواهان کمک به دولت و رفع مشکلات هستند. مردم و همچنین خود دولت باید بدانند که یک شخص به تنهایی نمیتواند کاری به پیش ببرد. دولت باید دست کمک به سوی نیروهای اجتماعی و فعال دراز کند. نیروهای زیادی هستند که دلشان به حال مملکت میسوزد و بیچشمداشتی از قدرت خواهان کمک به دولت و رفع مشکلات هستند.
دولت باید جلوی تخریب و لعن و نفرین قرار دادن این نیروها را بگیرد و فضای اعتمادسازی را ایجاد کند و امید را در جامعه زنده نگاه دارد. بهترین راهش نیز همانی است که خود آقای روحانی بارها و بارها در سخنرانیها و شعارهایش مطرح کرده است: حکومت متعادل. آقای روحانی باید به اعتدالش ادامه دهد و به مردم هم یاد دهد که چگونه از افراط و تفریط بپرهیزند. این همان آموزه «نلسون ماندلا» ی بزرگ است. مبارزی که وقتی رهبر آفریقا شد به مردمش گفت: «مشکلات آنقدر زیاد است که از من انتظار حل یکروزه آنها را نداشته باشید.» سپس تاکید کرد: «همه باید آستینهایمان را بالا بزنیم.» آری امروز ایران نیز به چنین سیاستی نیاز دارد.
توسعه و تحقق مطالبات تاریخی ایرانیان در وهله اول مدیریت لایق میخواهد که به ظاهر دولتمردان فعلی و در راس آن خود رییسجمهور از آن بهرهمند هستند. رییسجمهوری که حقوق و مدیریت خوانده و حسن نیت هم دارد هم با مشکلات آشناست و هم راهحل آنها را میشناسد. فقط میماند بهرهگیری از نیروهای زبده و کارشناسان و متخصصان. در این میان شاید دولت به مانع بربخورد و گروهی نخواهند که دیگران را بر سر کار ببینند اما دولت باید راهش را بیابد چون مطمئنا نمیتواند به تنهایی و با تکیه بر یک گروه سیاسی خاص بر حجم عظیم مشکلات فایق آید. یکی از این مشکلات همین بحث یارانهها و ثبت نام دوباره مردم و تقاضای دولت از مردم برای نگرفتن یارانه است یا گران شدن بنزین و حاملهای سوخت و به تبع آن انتظار موج عظیم گرانی در کشور.
دو اتفاقی که اعتراض خیلیها را برانگیخته است. حال دولت چگونه میتواند با این نگرانیها و اعتراضات روبهرو شود که شمع امید زنده شده در جامعه خاموش نشود. دولت با استفاده از کارشناسان و روشنفکران باید عامه مردم را توجیه کند که وجود یارانههای نقدی غیرضروری و مضر برای اقتصاد کشور است. باید صادقانه مشکلات را با مردم در میان بگذارد و بگوید که در چه گردبادی گرفتار شده است. دولت نباید نگران از واکنش مردم باشد چون اگر مردم صداقت را در اعمال و گفتار دولتمردان احساس کنند حاضر به هرگونه فداکاری هم هستند.
ایرانیان مردمان خوب و مداراگر و همراه و همکاری هستند. در طول تاریخ هم همین گونه بودهاند. اما این مداراگری و همکاریشان ربط مستقیم به حسن نیت و حسن کلام دولتمردان دارد. طبیعی است که همه ناراحت میشوند از قطع شدن یارانه و گران شدن سوخت و افزایش مالیات اما اگر بدانند این سیاستها براساس چه ضروریاتی است و درصورت عملی نشدنشان چه آیندهیی در انتظارشان است مطمئنا صبر و تحمل پیشه میکنند. ایرانیان مردمان وفاداری هستند که برای توسعه و پیشرفت مملکتشان دست به هرکاری میزنند.
نکته آخر اینکه در رابطه دو طرفه دولت اگر صداقت و حسن نیت از سوی دولت باشد همکاری و فداکاری نیز از سوی ملت محقق میشود. در این نوع رابطه است که همه باید به یکدیگر کمک کنیم. دولت، تشکلهای مردمنهاد وNGOها را حمایت کند و آنها نیز به داد کودکان خیابانی و فقیران و نیازمندان میرسند. وقتی یک همکاری ملی از سطوح پایین جامعه تا سطوح بالای حاکمیتی ایجاد شود و هرکدام از ما گوشهیی از مشکلات را حل کند آنگاه مسیر توسعه در ایران نیز هموار خواهد شد. این خود ماییم که باید به داد خود برسیم. چه آنکه هیچ کشور خارجی و هیچ سرباز خارجی دلش برای ما نسوخته و نخواهد سوخت. تنها باید «برنامه»، «مدیریت» و «حسن نیت» داشت. در سایه این سه اصل تمام مشکلات قابل حل است. امیدوار باشید…
*فعال سیاسی
اعتماد