ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
محمد خوش‌چهره:

نقد مغرضانه جلوی توسعه کشور را می‌گیرد

شهروندان:
فردای آخرین روز مهلت ثبت‌نام یا انصراف از دریافت یارانه‌ها بود که بعضی از رسانه‌های نزدیک به طیف فکری اصولگرا شروع به نقد دولت کردند و از عدم اعتماد مردم به دولت گفتند و حتی دلایلش را نیز برشمردند. اما بودند اصولگرایان و اصلاح‌طلبانی هم که نقدی به رویکرد دولت در این قضیه داشتند اما از جنس دیگری.

محمد خوش‌چهرهبرخی سایت‌ها و فعالان اصولگرا عدم انصراف ۹۰ درصدی مردم را چون پتکی بر سر دولتیان می‌کوبیدند و آن را نشان عدم وجود اعتماد مردم به دولت یازدهم می‌دانستند و دولت را متهم می‌کردند که در ۸ ماه فعالیتش نتوانست اعتماد ۱۸ میلیون رای‌دهنده را حفظ کند و سیاست‌هایش محکوم به شکست است اما برخی دیگر از منتقدان ریشه عدم اعتماد به دولت را در سالیان گذشته و عوامل دیگری جست‌وجو می‌کنند و بیشتر دولت را در اخذ تصمیمات شتابزده محکوم می‌کنند.

گروه اول به دنبال ادامه بازی برد- باخت است و گروه دوم دلسوزانه و فراتر از منافع جناحی به دنبال خروج کشور از بحران‌های مختلفی است که گرفتارش آمده. از این رو با محمد خوش‌چهره که از فعالان اقتصادی جناح اصولگرا است گفت‌وگوی کوتاهی انجام دادیم. او ضمن بیان انتقاداتش به سیاست‌های اقتصادی دولت خود را دلسوز دولت می‌خواند و می‌گوید که باید برای خروج کشور از بحران به دولت کمک کرد.

  •  برای توسعه یافتگی کشور تاچه حد به اعتماد بین دولت و ملت نیاز است؟

اعتماد مردم نه‌تنها برای دولت که برای کل نظام سرمایه است؛ سرمایه‌یی که امام راحل (ره) در کشور ایجاد کرده بود و بعد از شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی مبنای تحولات و تغییرات و تمام تصمیمات مهم دولتی و حکومتی بود. اگر نگاهی به سیر تحولات در دنیای غرب داشته باشیم می‌بینیم که آنها نیز به اهمیت وجود اعتماد بین دولت و ملت پی برده‌اند.

سابقا نظام سرمایه‌داری تنها عامل تحول و تغییر چه در عرصه سیاست و چه در عرصه اجتماع و اقتصاد را تمرکز انباشت سرمایه مادی از طریق رونق تولید و اقتدار اقتصادی می‌دانست. بعدها افرادی سرمایه انسانی مانند نیروهای تحصیلکرده و کارآفرین را عامل تغییر و تحول اعلام کردند. در دو دهه گذشته نیز سرمایه علمی و دانش به عنوان عامل توسعه معرفی شد و برنامه‌های دانش بنیاد اساس تغییر عنوان شد.

در یک دهه قبل و به خصوص از سال ۲۰۰۷ و افول اقتصادی امریکا، تئوری‌پردازان غربی سرمایه اجتماعی را مطرح کردند و دریافتند که مشارکت مردم اساس تحول و تغییر و توسعه است. به عبارتی اگر مشارکت مردم در ابعاد اقتصادی و سیاسی (انتخابات) نباشد نظام با کاستی مواجه خواهد شد. اما در ایران و قبل از انقلاب امام خمینی(ره) سرمایه‌یی به نام مردم را مطرح کرده بود؛ سرمایه‌یی که فعالیتش منجر به انقلاب شد.

سقوط رژیم پهلوی نه با امکان لجستیکی و مبارزات مسلحانه که عمدتا با راهپیمایی‌های عمومی و حضور مردم شکل گرفت و امریکا و کشورهای غربی از این رویداد متعجب شدند که چطور نتوانستند قدرت مردم را پیش‌بینی کنند. بعد از انقلاب نیز باتوجه به ویژگی‌های قومیتی و نژادی در ایران اتفاقات تلخی افتاد که باز به همت همین سرمایه اجتماعی مهار شد. اتفاقاتی که تحت عنوان خلق عرب و ترک و کرد و ترکمن و بلوچ در ایران رخ داد با مشارکت مردم و مخصوصا اهالی همان منطقه مهار شد.

بعد از آن هم برجسته‌ترین نمود سرمایه‌یی به نام مردم را در جنگ تحمیلی شاهد بودیم که کشور با اتکا به این سرمایه در مقابل قدرت‌های شرق و غرب ایستاد. آن روزها که شوروی، امریکا، آلمان و فرانسه به صدام بمب و اسلحه و تسلیحات شیمیایی می‌فروختند آنچه باعث سربلندی کشور با وجود تمامی آسیب‌ها و تهاجمات شد حضور مردم در جبهه‌های جنگ بود. اصولا دوام و قوام نظام جمهوری اسلامی سرمایه‌یی به نام مردم بود و این اصل را تمام مسوولان و فعالان سیاسی و تک‌تک آحاد مردم هم باید بدانند.

همه باید بدانیم که خدای نکرده آسیبی که به کشور وارد می‌شود نیز از همین نقطه است. این سرمایه اجتماعی خود را در انقلاب و جنگ و انتخابات و سیاست نشان داد اما هنوز در عرصه‌های اقتصادی فرصت حضور پیدا نکرده است. یعنی دولت‌های ما نتوانستند از این سرمایه در حوزه اقتصادی استفاده کنند. مشارکت مردم که با موعظه و نصیحت فراهم نمی‌شود. باید این باور و اعتماد را در مردم ایجاد کرد. حقانیت و عقلانیت و مدیریت و تدبیر و صداقت و ویژگی‌های دیگر زمامداران کشور است که باعث حضور و مشارکت مردم می‌شود که بعضا ما در این مورد آسیب‌های جدی‌ای داریم.

  •  این ویژگی‌هایی که گفتید تا چه اندازه در دولت روحانی دیده می‌شود؟

به طور مطلق نمی‌توانم اظهارنظر کنم. ممکن است به یک دولتی امیدی باشد اما در یک حوزه برای جذب سرمایه مردم مشکل داشته باشد و نتوانسته اعتماد مردم را در آن حوزه جلب کند. عملکرد دولت را حوزه به حوزه باید تحلیل کرد. به حوزه سیاسی‌ کاری ندارم اما در حوزه اقتصاد اعتقادم این است که دولت تاکنون نتوانسته عقلانیت و تدبیری از خود بروز دهد. در بعضی از رفتارها و سیاست‌ها و تصمیمات این امر مشهود است. دولت باید خیلی سریع حوزه‌ها را آسیب‌شناسی کند و ببیند ضعفش ناشی از چیست. مثلا بانک مرکزی بعد از ۹ ماه به این نتیجه رسید که نرخ بهره بانکی باید تغییر یابد یا در مورد نرخ ارز شاهد اظهارنظرهایی بودیم که می‌توانست روی اعتماد مردم تاثیر بگذارد. دولت باید دقت بیشتری به خرج دهد.

  •  وجود ضعف در هر دولتی طبیعی است اما سوال این است که باتوجه به شرایط حساسی که کشور در آن قرار دارد آیا باید با نقد سازنده به دولت یازدهم کمک کرد یا به مانند برخی رسانه‌ها و فعالان سیاسی با نقدهای تخریبی که بوی منافع سیاسی از آن به مشام می‌رسد سد راه دولت شد؟

اگر منصف باشم باید بگویم که دولت وارث شرایط بحرانی گذشته است. تورم، بیکاری و اختلافات اداری شرایط سختی برای دولت یازدهم فراهم کرده است. قبل از انتخابات خدمت آقای روحانی بودم و گفته بودم که هرکسی که در این انتخابات کاندیدا شود یا دیوانه است یا عاشق. دیوانه از این لحاظ که عمق مشکلات را درک نکرده و وارد میدان شده مانند بعضی از فعالان سیاسی که وعده حل مشکلات در عرض یکی دو ماه را می‌دادند یا اینکه عاشق است و مشکلات را می‌داند اما عاشقانه و با نگاه ارزشی و عرق ملی و برای جلوگیری از تخریب بیشتر وارد میدان شده است.

از ایشان پرسیدم شما جزو کدام گروه هستید که ایشان باخنده به من گفت من از دسته دوم هستم. من هم اعتماد و باورم این است که ایشان با همین نیت آمده‌اند. اما این دلیل نمی‌شود که دولت اشتباه کند چون دولت در شرایط حساسی قرار دارد که فرصت اشتباه برایش باقی نمی‌گذارد.

غلظت مشکلات به گونه‌یی است که باید از تمامی ظرفیت‌های موجود استفاده کند. دولت در این بین با دو دسته نقد مواجه است؛ یکی نقد عالمانه است که در بهبود کار موثر است و یکی هم نقد مغرضانه که این دست ناقدان زوال و سقوط رقیب را دنبال می‌کنند و سمت و سوی براندازی سیاسی دولت را دارند.

  •  این گونه نقدکردن‌ها چه تاثیری بر وضعیت توسعه کشور می‌گذارد؟

نقد مغرضانه کسی که سکاندار کشتی است، آن هم در این شرایط حساس، می‌تواند مسیر توسعه را مختل کند و جلوی پیشرفت را بگیرد.

  •  دولت چه رفتاری باید در مقابل این رفتارها داشته باشد؟

من این را می‌دانم که دولت باید قبل و بعد از اتخاذ هر تصمیمی نقدهای عالمانه را بشنود و مردم نیز باید با نقد عالمانه به دولت کمک کنند. آفتی که در کشور وجود دارد این است که بسیاری از تصمیمات دولتی مبتنی بر باورها و دیدگاه‌های شخصی وزرا و مدیران است آن هم بدون در نظر گرفتن یک فرآیند کارشناسی. دولت فعلی باید از دولت قبلی درس بزرگی بگیرد. مثالی می‌زنم. در دولت قبلی برای حل مشکل مسکن آمدند و براساس یک ایده شخصی طرحی را به عنوان طرح مسکن مهر استارت زدند که جنبه کارشناسی نداشت و عملا دیدیم چه تبعاتی در پی داشت.

وزیر مسکن دولت فعلی هم که یک وزیر تحصیلکرده و باتجربه است آمده بدون نظر کارشناسی و لحاظ کردن نقدهای نظریه‌پردازان رقیب طرحی را در هیات دولت برای حل مسکن تصویب کرده که به نظرم باید در این راه نظر کارشناسان بیشتری را مدنظر قرار دهد. یا درخصوص مساله نفت که ما یک وزیر باسابقه و باتجربه داریم اما ایشان هیچگاه وزیر وضعیت بحرانی نبوده است. ایشان به دنبال افزایش تولید نفت است اما برای انجام هر کاری به نظرم باید یک طرح در سمینارهای علمی به بحث گذاشته شود تا حقانیتش نیز برای مردم معلوم شود. چون اگر اکثر کارشناسان با طرحی موافق باشند ضریب موفقیتش هم بیشتر می‌شود. در هرصورت دولت نباید تصمیمات خطایی بگیرد و این را از سر دلسوزی به دولت می‌گویم و قصد کمک به دولت را دارم چون دولت در شرایط خطیری سکان مملکت را در اختیار گرفته و متاسفانه فرصتی برای آزمون و خطا ندارد.

 اعتماد