آشنایی با سالمندی افراد و سالمندی جمعیت
شهروندان:
سن نقش مهمی در سازماندهی اجتماع و تخصیص منابع و موقعیتهای اجتماعی بر عهده دارد.
سن در میان خصوصیاتی که به افراد نسبت داده میشود، منحصر به فرد است زیرا در طول زمان تغییر میند و نمیتوان آن را به میل خود انتخاب کرد. سن و تاثیرات سنی (به بلوغ و رشد رسیدن) به صورت ذاتی با تاثیرات فاکتورهای «گروه سنی» و «دوره زمانی» به اشتباه گرفته میشوند.
افراد اتفاقات گوناگونی را در طول حیات خود تجربه میکنند که بر رفتار آنها تاثیر میگذارد. به عنوان مثال میتوان ازرویدادهای زیستی (مانند به دست آوردن و از دست دادن توانایی تولید مثل)؛ رویدادهای روانشناختی (مانند رشد تواناییهای شناختی) و رویدادهای اجتماعی (ماننداشتغال همراه با درآمد یا ازدواج) نام برد.
بنابراین سالمندی را میتوان به عنوان اوج تجارب زندگی به شمار آورد. واژه «گروه سنی» به افرادی که در یک بازه زمانی به دنیا آمدهاند (مانند متولدین دهه ۳۰) و با وقایع تاریخی یکسانی روبرو شدهاند اطلاق میشود.
تجارب زندگی مشترک بر رفتارهای اجتماعی تاثیرگذارند. بنابراین، اعضای هر «گروه سنی» در بسیاری از زمینهها به یکدیگر شباهت دارند. تاثیرات «دوره زمانی» نتیجه اتفاقاتی است که در یک برهه خاص از زمان اتفاق افتاده است (مانند جنگ جهانی دوم) و تاثیراتی فارغ از سن یا گروه سنی داشته است.
اما حوزههای مختلف زندگی، به طور مثال هوش انسان، به شکل ظریفی با سن تقویمی وی مرتبط هستند. آزمونهایی که مسائل اکتسابی مانند دایره واژگان را میسنجند (هوش متبلور) تاثیر سن را نشان نمیدهند. آزمونهایی که فرایندهایی مانند سرعت اداره اطلاعات را اندازهگیری میکنند (هوش سیال) معمولاً کاهشی مرتبط با افزایش سن را نشان میدهند.
انتظارات و وظایف بر اساس نقشهای هنجاری مشخص، با افزایش سن افراد کاهش مییابند. این مسئله را میتوان به شیوههای مختلفی تفسیر کرد: یا به عنوان آزادی دیرهنگام یا به عنوان بیگانگی از جامعه. سالمندی یک روند دارای ثبات و تغییر است. هر فرد به طور پیوسته شرایط در حال تغییر زندگی خود مانند تغییرات فیزیولوژیک یا تغییر در نقشها را مورد اصلاح قرار میدهد؛ در مقابل،برخی از ویژگیهای شخصیتی و فعالیتهای مرتبط با سبک زندگی فرد، در وی ایجاد ثبات میکنند.
البته یک نظریه واحد برای ارتباط میان ابعاد گوناگون پدیده اجتماعی و روانشناختی سالمندی وجود ندارد. در این خصوص، دو رویکرد کلاسیک وجود دارد که به دهه پنجاه میلادی بازمیگردد و هنوز به طور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد.
«نظریه فعالیت» بر ثباتِ گرایش سیستمهای شخصی با افزایش سن افراد تاکید میکند و نیاز به تغییرات عمده اجتماعی-ساختاری را نفی مینماید. گزاره مرکزی این نظریه بیان میکتد که رابطه مثبتی میان فعالیت اجتماعی و رضایت از زندگی در دوران سالمندی وجود دارد. دیدگاه دیگر، توسط «نظریه قطع روابط» مطرح میشود. طبق این نظریه، فرایند سالمندی به عنوان قطع رابطه دو جانبه و اجتنابناپذیر میان فرد و جامعه دیده میشود.
فرد با ورود به دوران سالمندی، به تدریج از محیط فاصله میگیرد. گفته میشود که روند فاصله گرفتن شخص از اجتماع برای هر دو طرف رضایت بخش است. برای فرد این فاصله به معنای رهایی از فشارهای اجتماع در جهت کارایی ابزاری است. برای اجتماع، فاصله گرفتن به معنای پذیرفتن افراد جوان در نقشهای کارکردی است که برای بقای نظام اجتماعی باید برآورده شود.
سالمندی افراد و سالمندی جمعیت دو مقوله متفاوت اما مرتبط هستند. گذر زمان لزوماً به خودی خود سالمندی جمعیت را به دنبال ندارد. با این حال تلاقی نرخ پایین باروری و بهبود امید به زندگی باعث رشد جمعیت سالمندان شده است. با شروع قرن بیست و یکم، از هر ده نفر یک نفر دارای سن شصت سال یا بیشتر بوده و این رقم در سال ۲۰۵۰ به یک نفر در هر پنج نفر خواهد رسید. نه تنها جمعیت کشورهای صنعتی، بلکه جمعیت کشورهای در حال توسعه نیز به سرعت در حال پیر شدن است. رشد پایدار جمعیت سالمندان یک دستاورد عمده است که در عین حال چالشهای بسیاری را فراروی سیاستگذاران قرار میدهد.
به خصوص، باید دید که کشورها چگونه با ارقام بیسابقه افرادی واجد شرایط دریافت مزایای سالمندی هستند روبرو میشوند. ممکن است که در آینده تلاشها در جهت اصلاحات، بر محدودکردن بازنشستگی در سنین پایین تمرکز کنند. در عین حال، تعداد کارگران مسن که شغل خود را از دست دادهاند در حال افزایش است. با در نظر داشتن همه جوانب، سن به عنصری کمتر قابل پیشبینی در برنامهریزی زندگی تبدیل شده است.
پیشرفت در زمینه سلامت و پزشکی زندگی را تحت شرایطی ممکن کرده استکه در آن نیاز به سطوح بالای مراقبت طولانی مدتوجود دارد. تاکنون هیچ کس پاسخی قابل قبول به این سوال که چگونه باید با «شکاف مراقبتی» کنار آمد و چگونه میتوان سالمندان را بدون از بین بردن انگیزه مراقبان خانواده (زنان) برای مشارکت کامل در زندگی اجتماعی،قادر به ادامه زندگی در خانههای خود نمود («سالمندی در منزل» ) ارائه نکرده است.