ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آشنایی با سالمندی افراد و سالمندی جمعیت

شهروندان:
سن نقش مهمی در سازماندهی اجتماع و تخصیص منابع و موقعیت‏‌های اجتماعی بر عهده دارد.

سالمندیسن در میان خصوصیاتی که به افراد نسبت داده می‏‌شود، منحصر به فرد است زیرا در طول زمان تغییر می‏‌ند و نمی‏‌توان آن را به میل خود انتخاب کرد. سن و تاثیرات سنی (به بلوغ و رشد رسیدن) به صورت ذاتی با تاثیرات فاکتورهای «گروه سنی» و «دوره زمانی» به اشتباه گرفته می‏‌شوند.

افراد اتفاقات گوناگونی را در طول حیات خود تجربه می‏‌کنند که بر رفتار آنها تاثیر می‏‌گذارد. به عنوان مثال می‏‌توان ازرویدادهای زیستی (مانند به دست آوردن و از دست دادن توانایی تولید مثل)؛ رویدادهای روانشناختی (مانند رشد توانایی‏‌های شناختی) و رویدادهای اجتماعی (ماننداشتغال همراه با درآمد یا ازدواج) نام برد.

بنابراین سالمندی را می‏‌توان به عنوان اوج تجارب زندگی به شمار آورد. واژه «گروه سنی» به افرادی که در یک بازه زمانی به دنیا آمده‌‏اند (مانند متولدین دهه ۳۰) و با وقایع تاریخی یکسانی روبرو شده‏‌اند اطلاق می‏‌شود.

تجارب زندگی مشترک بر رفتارهای اجتماعی تاثیرگذارند. بنابراین، اعضای هر «گروه سنی» در بسیاری از زمینه‏‌ها به یکدیگر شباهت دارند. تاثیرات «دوره زمانی» نتیجه اتفاقاتی است که در یک برهه خاص از زمان اتفاق افتاده است (مانند جنگ جهانی دوم) و تاثیراتی فارغ از سن یا گروه سنی داشته است.

اما حوزه‌‏های مختلف زندگی، به طور مثال هوش انسان، به شکل ظریفی با سن تقویمی وی مرتبط هستند. آزمون‏‌هایی که مسائل اکتسابی مانند دایره واژگان را می‌‏سنجند (هوش متبلور) تاثیر سن را نشان نمی‏‌دهند. آزمون‏هایی که فرایندهایی مانند سرعت اداره اطلاعات را اندازه‌‏گیری می‏‌کنند (هوش سیال) معمولاً کاهشی مرتبط با افزایش سن را نشان می‏‌دهند.

انتظارات و وظایف بر اساس نقش‏های هنجاری مشخص، با افزایش سن افراد کاهش می‏‌یابند. این مسئله را می‌‏توان به شیوه‏‌های مختلفی تفسیر کرد: یا به عنوان آزادی دیرهنگام یا به عنوان بیگانگی از جامعه. سالمندی یک روند دارای ثبات و تغییر است. هر فرد به طور پیوسته شرایط در حال تغییر زندگی خود مانند تغییرات فیزیولوژیک یا تغییر در نقش‏‌ها را مورد اصلاح قرار می‏‌دهد؛ در مقابل،برخی از ویژگی‏‌های شخصیتی و فعالیت‏‌های مرتبط با سبک زندگی فرد، در وی ایجاد ثبات می‌‏کنند.

البته یک نظریه واحد برای ارتباط میان ابعاد گوناگون پدیده اجتماعی و روانشناختی سالمندی وجود ندارد. در این خصوص، دو رویکرد کلاسیک وجود دارد که به دهه پنجاه میلادی بازمی‏‌گردد و هنوز به طور گسترده‌‏ای مورد استفاده قرار می‏‌گیرد.

«نظریه فعالیت» بر ثباتِ گرایش سیستم‏‌های شخصی با افزایش سن افراد تاکید می‏‌کند و نیاز به تغییرات عمده اجتماعی-ساختاری را نفی می‏‌نماید. گزاره مرکزی این نظریه بیان می‏‌کتد که رابطه مثبتی میان فعالیت اجتماعی و رضایت از زندگی در دوران سالمندی وجود دارد. دیدگاه دیگر، توسط «نظریه قطع روابط» مطرح می‌‏شود. طبق این نظریه، فرایند سالمندی به عنوان قطع رابطه دو جانبه و اجتناب‏‌ناپذیر میان فرد و جامعه دیده می‏‌شود.

فرد با ورود به دوران سالمندی، به تدریج از محیط فاصله می‏‌گیرد. گفته می‏‌شود که روند فاصله گرفتن شخص از اجتماع برای هر دو طرف رضایت بخش است. برای فرد این فاصله به معنای رهایی از فشارهای اجتماع در جهت کارایی ابزاری است. برای اجتماع، فاصله گرفتن به معنای پذیرفتن افراد جوان در نقش‏‌های کارکردی است که برای بقای نظام اجتماعی باید برآورده شود.

سالمندی افراد و سالمندی جمعیت دو مقوله متفاوت اما مرتبط هستند. گذر زمان لزوماً به خودی خود سالمندی جمعیت را به دنبال ندارد. با این حال تلاقی نرخ پایین باروری و بهبود امید به زندگی باعث رشد جمعیت سالمندان شده است. با شروع قرن بیست و یکم، از هر ده نفر یک نفر دارای سن شصت سال یا بیشتر بوده و این رقم در سال ۲۰۵۰ به یک نفر در هر پنج نفر خواهد رسید. نه تنها جمعیت کشورهای صنعتی، بلکه جمعیت کشورهای در حال توسعه نیز به سرعت در حال پیر شدن است. رشد پایدار جمعیت سالمندان یک دستاورد عمده است که در عین حال چالش‏‌های بسیاری را فراروی سیاست‏گذاران قرار می‏‌دهد.

به خصوص، باید دید که کشورها چگونه با ارقام بی‏سابقه افرادی واجد شرایط دریافت مزایای سالمندی هستند روبرو می‏‌شوند. ممکن است که در آینده تلاش‏ها در جهت اصلاحات، بر محدودکردن بازنشستگی در سنین پایین تمرکز کنند. در عین حال، تعداد کارگران مسن که شغل خود را از دست داده‌‏اند در حال افزایش است. با در نظر داشتن همه جوانب، سن به عنصری کمتر قابل پیش‏‌بینی در برنامه‌‏ریزی زندگی تبدیل شده است.

پیشرفت در زمینه سلامت و پزشکی زندگی را تحت شرایطی ممکن کرده استکه در آن نیاز به سطوح بالای مراقبت طولانی مدتوجود دارد. تاکنون هیچ کس پاسخی قابل قبول به این سوال که چگونه باید با «شکاف مراقبتی» کنار آمد و چگونه می‌‏توان سالمندان را بدون از بین بردن انگیزه مراقبان خانواده (زنان) برای مشارکت کامل در زندگی اجتماعی،قادر به ادامه زندگی در خانه‏‌های خود نمود («سالمندی در منزل» ) ارائه نکرده است.

برچسب‌ها :