نظام حزبی با «مسئولان حزب گریز» پا نمیگیرد
شهروندان:
گامهای اولیه برای بالا رفتن همیشگی کرهکرههای احزاب در وزارت کشور برداشته شد. برگزاری نشست مشترک بین نمایندگان 60 حزب با عبدالرضا رحمانی فضلی و پیگیری بازگشایی خانه احزاب نخستین فعالیتهای جدی دولت تدبیر و امید برای تقویت احزاب به شمار میرود.
عدبه همین بهانه میزگردی با حضور کمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری، حمیدرضا ترقی، سخنگوی عضو موتلفه و محمدرضا راهچمنی، دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی برگزار شد تا مشکلات احزاب مورد بررسی بیشتر قرار بگیرد. نمایندگان این سه حزب کارکرد نادرست احزاب در ایران، نبود فرهنگ کار جمعی و مشکلات بودجهای تشکلهای سیاسی را مهمترین مسئله تحزب عنوان کردند. در ادامه تاکید شد بازگشایی خانه احزاب پیش از رسیدگی به وضعیت احزاب و تدوین قانونی کارآمد، فوریت و کارکردی ندارد. در ادامه مشروح میزگرد را بخوانید:
- نظام حکومتی کشور ما بر اساس فعالیت احزاب شکل نگرفته است، چه ضرورتی وجود دارد که فعالیت گروههای سیاسی به ویژه احزاب تقویت و گسترش یابد؟
حمیدرضا ترقی: اصل ۸ قانون اساسی، تاکید بر نظارت همگانی جامعه و مردم بر عملکرد مسئولان و مجریان قوانین کشور دارد. زمانی که ما بناست اعمال حق حاکمیت ملت از طریق انتخاب ونظارت مردم را محقق کنیم، دو راه بیشتر نداریم یا مردم مستقیما و بدون کمک تشکیلات و مراکز مطلع این کارها را انجام دهند یا مردم سازماندهی شوند و از طریق یک سازمان تشکیلاتی به منابع و اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند. در این صورت کیفیت اعمال حق حاکمیتی و نظارتی مردم بالا میرود. همچنین نباید فراموش کرد که خطای کار تشکیلاتی کمتر است و از کیفیت بهتری برخوردار است.
از زوایای گوناگون کار تشکیلاتی و حرکتهای شناسنامهدار به نفع نظام است زیرا حرکتهای فردی از آنجا که قابل کنترل و رسیدگی نیست برای دولتهای مشکل ساز خواهد بود. بنابراین ضرورت کار فعالیت احزاب احساس میشود هم مردم نیاز به فعالیت تشکیلاتی و حزبی دارند و هم دولتها و نظام میتوانند از این حرکت استفاده مطلوب برای رشد خود و بهبود فعالیتهای خود ببرند. از ابتدای انقلاب این حرکتها با تمام فراز و نشیبها وجود داشت، اما زمانی که دولت سامان پیدا کرده و به مرور با انجمنها و تشکلها ارتباط پیدا کرد و با حرکتهای تشکیلاتی در درون خودشان به مشکل خورد. به همین علت تشکلها از سیستم ادارهها و سازمانها خارج شدند و به صورت سازمانهای صنفی درآمدند.
حزب جمهوری اسلامی نمونه بارز این تشکلهاست. این حزب در ابتدای انقلاب تشکیل و نقشه منسجمی برای همه نیروهای انقلاب در دست داشت. این حزب تا سال ۶۴ هم توانست کادرسازی کند و هم توانست انتخابات برگزار کند. اما زمانی که با دولت اصطکاک پیدا کرد و دولت حاضر نشد نظرهای حزبی را در تصمیمات خود دخالت دهد، مجموعه نظام به این جمعبندی میرسند که حزب را فدای دولت کنند. همین اصطکاک باعث شد که ما سالهای سال برای داشتن حزبی با کارکرد مناسب و متناسب با نظام اسلامی تمرین کنیم. اما هنوز نمیدانیم کدام شیوه و روش حزبی به درد کشور میخورد. ما هم حزبهای مستقل از دولت داشتیم و هم حزبهای دولت ساخته. دولتهای حزب ساخته خیلی دوام و بقایی ندارد. اما احزابی که مستقل از دولتها شکل گرفتند، با وجود اینکه حرکتشان کند و چشمگیر نبود، دوام بیشتری در حرکت سیاسی داشتند.
تجربه نشان میدهد ما در حرکتهای حزبی اگر به دنبال کاری برویم که مستقل باشد و به دولت وابستگی نداشته باشد توفیق بیشتری داریم. در مجموع به نظر میرسد در حال کسب تجربه برای تعیین الگویی برای احزاب اسلامی متناسب با شرایط کشور سیاسی و فرهنگی کشورمان هستیم. یکی از آرزوهای مقام معظم رهبری در زمان حزب جمهوری اسلامی، حزب کادرسازی برای اداره کشوربود. اگر حزب جمهوری اسلامی همین کادری که اکنون در اکثر جایگاههای کشور را اداره میکند، نمیساخت واقعا مشکلات فراوانی برای اداره کشور داشتیم. بنابراین به فعالیت احزاب برای کادر سازی مستمر نیاز داریم اما مشکلاتی بر سر راه تحزب در کشور وجود دارد.
محمدرضا راه چمنی: حزب رکن سوم دموکراسی است. جمهوری اسلامی ایران و نظام ما یک نظام دموکراتیک و مردم سالاری دینی است. طبیعتا بدون وجود احزاب، دموکراسی در کشور ما هم مفهومی نخواهد داشت. از سوی دیگر در قانون اساسی بارها به پاسخگو بودن مسئولان تاکید شده است. بنابراین اگر مسئولان حزبی باشند، مردم از طریق احزاب بهتر میتوانند پیگیر مسائل کشور شوند. موضوع دیگر برنامهای عمل کردن دستگاههای مختلف کشور است.
احزاب برای اینکه بتوانند در انتخابات مختلف موفق شوند و قدرت را در دست بگیرند باید همراه معرفی نامزدها، برنامههایی در بخشهای مختلف ارائه دهند. بنابراین اصل برنامه کار کردن در کشور این ظرفیت را فراهم میآورد که احزاب قدرت بیشتری پیدا کنند. به دنبال آن کارها در کشور پخته خواهد شد و کشور با خرد جمعی اداره میشود. انتقاد از دیگر کارکردهای احزاب است که با تکیه بر اصل ۸ قانون اساسی می تواند در این زمینه فعال شود. از سوی دیگر اکثر اصول قانون اساسی تاکید بر حاکمیت مردم دارد که این محقق نمیشود مگر با فعال شدن احزاب در کشور.
کمال سجادی: دموکراسی فاکتورها و شاخصهایی دارد که با اتکا به آن می توان تعیین کرد کدام کشور نظام دموکراتیکی دارد. تحزب و فعالیت احزاب یکی از شاخصهای مهم شناسایی دموکراسی است. شاید بتوان گفت حزب آخرین دستاورد بشر برای اداره کشورها باشد. زیرا وقتی دموکراسی به وجود آمد احزاب به موازات آن متولد شدند. کشورهایی که ادعای دموکراسی دارند به واسطه احزاب اداره میشوند. تحزب در ایران سابقه نزدیک به ۱۰۰ سال را دارد. بنابراین فعالیت حزبی در ایران کم سابقه نیست منتها در ایران احزاب آن طور که باید نهادینه نشده است. این مسئله بر میگردد به ماهیت رژیمهایی که قبل از انقلاب اداره کشور را بر عهده داشت.
در آن زمان حزب برای خالی نبودن عریضه وجود داشتند، این حزبهای دولت ساخته و نظام ساخته بودند. همین مسئله مردم را نسبت به فعالیت سیاسی بدبین کرده است. پس باید مسئله تحزب در ایران آسیب شناسی شود. در آستانه انقلاب اسلامی، با تشکیل حزب جمهوری اسلامی الگویی در زمینه حزب در کشور به وجود آمد. این الگو از سوی متفکر بزرگی به نام شهید آیتا… دکتر بهشتی و یارانش شکل گرفت.این حزب بر اساس مفهوم واقعی حزب، متولد شد.
نقش و کارکرد این حزب بسیار قوی بود. حزب جمهوری اسلامی به تنهایی کارهای مورد نیاز کشور از جمله برگزاری انتخابات، تشکیل مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را انجام میداد. این حزب نقش مهمی در تشکیل دولتها داشت و با مشاورهها مسئولان را هدایت میکرد. یکی از مهمترین کارکردهای احزاب کادر سازی است، حزب جمهوری اسلامی نیز چنین کارکردی داشت از رهبری نظام تا پستهای دیگر کشور عضو این حزب بودند. در روز آخر این حزب مقام معظم رهبری در آن دوره فرمودند«ایران یک سر چشمه تربیت خوب کادر برای نظام را از دست داد.» برکاتی که حزب دارد بسیار زیاد است…
- با وجود همه ضرورتهایی که عنوان شد اما امروز در کشور شاهد فعالیت حزبی نیستیم. این در حالی است که به گفته هر سه شما، ما الگویی در این زمینه داریم که به معنای واقعی حزب بود. ایراد یا مشکلی که مانع تولد احزابی مانند حزب جمهوری اسلامی در کشور است، چیست؟ آیا دلیل اینکه احزاب فصلی فعالیت میکنند به این انگیزه بر نمیگردد که آنان تنها برای کسب قدرت شکل گرفتهاند؟
راهچمنی: داستان این است که کمتر کسی پیدا میشود از انتقاد استقبال کند. به نظرم میرسد که مقامات کشوری یا مسئولان ایثار و گذشت ندارند و از فعالیت احزاب و نقد آنان برداشت موی دماغ شدن میکنند. مسئولان باید نقدپذیر باشند و آستانه تحمل خود را بالا ببرند تا در جامعه فعالیت حزبی جا بیفتد. همچنین عضویت مسئولان در احزاب به عنوان ارزش مطرح نمیشود. به عنوان مثال وزرا در زمان رای اعتماد در دفاع از خود اعلام میکنند وابسته به هیچ حزب و گروهی نیستند.
به عبارتی وابستگی به حزب یا گروهی ضد ارزش معرفی میشود. در صورتی که وزیر باید به عضویت خود در حزبی افتخار کند و آن را به عنوان یکی از شاخصهای کسب رای اعتماد از مجلس مطرح کند. مردم در زمان انتخاب افرادی را در نظر میگیرند که شاخص باشند. ملت وقتی شاهد باشند که مسئولان کشوری در احزاب مختلف عضو هستند آنان هم به فکر فعالیتهای سیاسی و عضویت در احزاب میافتند؛ متاسفانه مسئولان هرگز عنوان نمیکنند عضو حزبی هستند. پیشنهاد میکنم، در گزینش افراد برای استخدام در ادارات، عضویت در احزاب نیز دیده شود. این کمک میکند تا افراد به سمت فعالیت سیاسی و عضویت در احزاب سوق یافته و به دنبال آن تقویت تحزب را شاهد خواهیم بود. همه این نکات در فرهنگ تحزب تاثیر دارد.
البته از سوی دیگر ممکن است عضویت مسئولان در احزاب دردسر ساز باشد. به عنوان مثال اگر رئیسجمهور با حمایت چند حزب، پیروز میدان انتخابات شود ممکن است با این توقع روبهرو شود که در کابینه خود باید از افراد حزب استفاده کند. این توقع احزاب را تضعیف میکند. اگر مسئولان نظام و روسای سه قوه بر فعالیت حزب تاکید داشته باشند، حتما اقدامات لازم برای این منظور صورت میگیرد. از سوی دیگر گفته میشود که مشکلات احزاب به قوانین در این زمینه بر میگردد اما اعتقاد دارم با همین قانون هم میتوان برای تقویت احزاب کارهای لازم را انجام داد.
سجادی: علل زیادی برای فعال نشدن احزاب وجود دارد. یکی از مهمترین دلایل، نداشتن تعریف دقیق از حزب است. ما حزب به معنای جدید را از غرب گرفتهایم. اما نمیتوانیم به هر چه از غرب گرفتیم، عمل کنیم. باید تعریف بومی از حزب داشته باشیم زیرا کشور و نظام ما تنها بر اساس دموکراسی پایه ریزی نشده بلکه افتخار نظام ما مردم سالاری دینی است. بنابراین باید طبق قانون اساسی و زمینههای تاریخی، فرهنگی و مذهبی باز تعریفی از حزب داشته باشیم تا بدانیم چه نوع حزبی برای ایران مناسب است.
برای این منظور شما را به دو مطلب ارجاع میدهم؛ اول اینکه اعضای کنگرههایی که جمهوری اسلامی به خدمت حضرت امام خمینی(س) میرسیدند و ایشان نکات مهم در باره شخصیت دبیران و اعضای شورای مرکزی احزاب مطرح میکردند. همچنین چند سال گذشته، مقام معظم رهبری در سفری به کرمانشاه، سخنرانی مفصلی در مورد ویژگیهای احزاب داشتند. لازم است وزارت کشور نکات مطرح شده از سوی این دو مقام کشور را احصا کند و آنها را در قانون احزاب در نظر بگیرد. اگر تعریف بومی احزاب داشته باشیم و بتوانیم ذهنیت بد مردم از تحزب را پاک سازی کنیم هر دولتی روی کار بیاید از فعالیت گروهها و تشکلهای سیاسی استقبال خواهد کرد.
ایراد بزرگ تحزب در ایران این است که دبیران کل اکثر احزاب چند شغله هستند و آخرین شغل آنان برای تفنن، فعالیت حزبی و سیاسی است. در حالی که در تحزب کشورهای غربی چنین مسئلهای وجود ندارد. زیرا حزب برای خود کار تولید کرد و درآمدزایی هم میکند. اگر کار حزبی برای تفنن باشد دیگر نمیتوان اندشیه سیاسی تولید کرده، برنامه داشت و کاندیدا به مجلس و شورای شهر و ریاستجمهوری معرفی کرد. مسئله دیگر تعامل احزاب و دولتهاست. دولتها نباید احزاب را دشمن خود بدانند و تصور کنند احزاب به دنبال سرنگونی آنها هستند. در جمهوری اسلامی حزب را دلسوزان مردم و نظام معرفی میکنند.
اگر احزاب انتقاداتی از روشهای اجرایی دولتها دارند، برای تضعیف کردن، براندازی و تخریب نیست. اگر راه و هدف خدمت است باشد، باید در برابر انتقاد سعه صدر داشته باشند. خوشبختانه الگوی بیداری اسلام در جهان، جمهوری اسلامی است این در حالی است که ما در زمینه تحزب نتوانستیم الگویی برای جهان اسلام و کشورهای همسایه باشیم. زمانی که کشورهای دیگر بخواهند نظام اسلامی را نقشه راه خود قرار دهند از کدام شیوه سیاسی ما میتوانند الگو بگیرند. ما در این زمینه الگوی مناسبی برای کشورهای اسلامی نیستیم و باید در این زمینه سریع اقدام کنیم.
ترقی: دو ایراد بیرونی و دو مشکل داخلی را باید عامل اصلی مشکلات و عدم فعالیت احزاب دانست. فقدان فرهنگ کار گروهی و فقدان قانون جامع احزاب دو مشکل بیرونی است. در کشور ما متاسفانه کار گروهی و جمعی توفیق ندارد و همه دنبال کارهای فردی هستند. بنابراین وقتی جمعی در کنار هم قرار میگیرند، میتوان آنان را به دانه های شن تشبیه کرد. ملاتی که آنان را به هم متصل کند وجود ندارد. ما به شخصیتهایی مانند شهید بهشتی نیاز داریم که بتوانند دو فرد متضاد مانند آیت و موسوی را کنار هم قرار دهد. اگر فرهنگ فرد محور در کشور اصلاح شود دیگرنیاز به ملاتی برای انسجام نداریم، زیرا افراد به این نقطه میرسند که هیچ هدف و آرمانی بدون کارگروهی و کمک دیگران محقق نخواهد شد.
البته شاید بخشی از این مشکل به فقه سیاسی مربوط شود. در فقه سیاسی اجتهاد را برای همه افراد مجاز میداند اما در نهایت تایید نمیکند، وقتی اجتهاد یک فرد، قطعیت پیدا میکند باید جمع تابع آن مجتهد شوند. نظام ولایت فقه میتواند این مسئله را حل کند اما تاکنون ورودی به فقه سیاسی نداشتیم. البته ریشه این مسائل به شعارهایی بر میگردد که در جامعه القا شده است. وقتی به مردم در زمان انتخابات گفته میشود تکلیفگرا باشید یعنی هر کسی به تشخیص خود به تکلیف عمل کند، که ضد تحزب است. از سوی دیگر نداشتن قانونی جامع احزاب نیز مشکلساز شده است.
آقای راهچمنی اعتقاد دارد با قانون کنون احزاب هم میتوانیم کار کنیم اما در قانون کنونی، حزب مبنای رسیدن یک نماینده به مجلس نیست. از سوی دیگر اگر کارمندی عضو حزبی باشد با تغییر مدیرکل آن سازمان، قطعا کارمندانی که در حزب مخالف عضویت دارند اخراج میشوند. با قانون کنونی، هزینه عضویت در احزاب برای جامعه سنگین است. باید قانون را اصلاح کنیم. اما ایرادهای درون احزاب نیز در این زمینه نقش اساسی دارد. کارکرد احزاب اولین مشکل درونی است. احزاب در کارکرد اصلی خود ورود نکردهاند و صرفا رفتار سیاسی دارند. اما احزاب باید تمامی دغدغههای مردمی را پیگیری کنند به طور مثال چند حزب درباره آتشسوزی خیابان جمهوری اظهار نظر داشتند.
آیا حزب باید تنها فعالیت سیاسی داشته باشد؟ چرا احزاب در مسائل فرهنگی و اجتماعی وارد نمیشوند. احزاب حتی در مسائل سیاستخارجی که موضوع روز کشور است، تخصصی ندارند و ورود هم نمیکنند. اما در کشورهای دیگر دیپلماسی عمومیشان از طریق احزاب شکل میگیرد. احزاب فصلی که تنها برای به دست آوردن قدرت کرهکرهها را بالا میزنند، چهره فعالیت حزبی را مخدوش میکند. کارکردها برای مردم اعتمادزا نبوده و پایگاه اجتماعی احزاب کاهش پیدا کرده است.
اگر همه طرفداران احزاب کشور دور هم جمع شوند حداکثر۱۰ درصد جامعه هم نمیشود این در حالی است که حزبی در اندونزی از جمعیت ۲۰۰ میلیون نفری، ۵۰ میلیون عضو دارد. این حزب در تمام زمینهها همراه مردم است. پس کارکرد غلط حزب در ایران از مشکلات و ایرادهای اصلی است. اگر کارکرد احزاب درست بود، قطعا دولتها برای دریافت پیشنهادها، برنامهها و حتی انتقادات، دنبال آنان میدویدند. احزاب کنونی برای گذراندن تفریحات سالم یک عده خاص تشکیل میشود.
راهچمنی: در توضیح تک کارکردی احزاب کشور باید تاکید کنم در قانون، فعالیت احزاب در زمینه غیر سیاسی منع شده است. فعالیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط حزب جرم محسوب میشود.
- هیچکدام از شما سه نفر، بازگشایی خانه احزاب را راه حلی برای مشکلات عنوان نکردید چرا خواهان بازگشایی این خانه هستید؟
راهچمنی: خانه احزاب باید به معنی واقعی فعال شود. احزاب سلایق سیاسی متفاوت دارند، خانه احزاب باید بتواند همه را دربرگیرد و در شورای مرکزی آن از تمام احزاب عضوگیری کند. زمانی که از همه جریانات سیاسی کشور در خانه احزاب حضور داشته باشند، خود به خود باعث میشود همبستگی در بین گروههای سیاسی و سلایق مختلف به وجود آید تا بتوانند مطالبات شان را از مسئولان پیگیری کنند. همچنین خانه احزاب میتواند فرهنگ و زمینه حضور مردم در احزاب را فراهم کند.
- این خانه احزابی که توصیف کردید، آرمان شهری است که عملی نمیشود. چطور میتوان دو حزبی که سلایق متفاوت دارند و هیچ اشتراک سیاسی ندارند را در یک محل جمع کرد؟
ترقی: در دوران اصلاحات خانه احزاب راه کاری بود برای منسجم کردن فعالیتهای حزبی. با این حال این خانه هیچ جایگاه قانونی ندارد. تنها یک مقطع خاصی شکل گرفت تا منافع تمام احزاب را پیگیری کند. اما دوام خانه احزاب بستگی به روش عملکردی داشت که متاسفانه این روش رعایت نشد و خانه احزاب تنها نماینده عدهای از احزاب بود و نتوانست انتظارات تمامی احزاب را برآورده کند. اکنون تلاشی که برای بازسازی خانه احزاب صورت میگیرد دو نیت دارد؛یکی اینکه نمایندهای باشد که مشکلات احزاب را پیگیری کند. اما نیت دیگر سیاسی است. همان افرادی که دنبال بازسازی انجمن صنفی مطبوعات با همان کارکرد گذشته هستند، بازگشایی خانه احزاب را پیگیری میکنند. این نگاه طبیعتا با اقبال احزاب روبه رو نخواهد شد.
اگر بر اساس لایحه جدید قانون احزاب، دوباره بازنگری شود و احزاب صوری و خانوادگی حذف شوند و ۵۰ حزب واقعی ادامه حیات دهند بهتر میتوانند پیگیر مشکلات باشند. همچنین باید پیش بینی شود که گروههای سیاسی فعال میتوانند در قالب تشکیلاتی شبیه به خانه احزاب پیگیر بودجه و مطالباتشان شوند. با این حال به اعتقاد من خانه احزاب نه جایگاه قانونی دارد و نه هدف کاملا خیر خواهانه برای بازسازی آن وجود دارد.
سجادی: در بازگشایی و تشکیل مجدد خانه احزاب با توجه به شرایط سیاسی کنونی کشور، نیاز فوتی و فوری وجود ندارد. در لایحه جدید احزاب، اسمی از این خانه برده نمیشود. اما اگر دفتری باشد که به کار احزاب رسیدگی کند اتفاق خوبی است. درگذشته خانه احزاب دو کارکرد مثبت داشت و کارکردهای دیگر آن در گذشته منفی بود. برگزاری همایش دفاع از فلسطین و توزیع یارانهها دو کارکرد مثبت بود، البته در توزیع یارانه عادلانه نبود. بنابراین اگر قرار است دوباره شاهد فعالیت این خانه باشیم، باید خانه احزابی شکل بگیرد که مدافع منافع ملی و امنیت کشور باشد. به نظر میرسد پیش از بازگشایی خانه احزاب نیاز داریم مطالعه مقایسهای از احزاب کشورهای دیگر صورت بگیرد تا بتوانیم الگوی مناسبی برای فعالت احزاب در کشور ایجاد کنیم. اعتقاد دارم اول باید تکلیف احزاب مشخص شود، تحزب فرهنگسازی شود بعد پیگیر بازگشایی خانه احزاب باشیم.
ترقی: وقتی خانه احزاب همه حزبها را که اختلافات جدی و عمیق دارند کنار هم جمع کند برای مردم سوال میشود چطور با این اختلاف دور هم جمع شدند. ملت تصورمیکنند میخواهیم سر آنها شیره بمالیم. مگر میشود دو حزبی که نظرهای سیاسی یکدیگر را قبول ندارند کنار هم بنشینند. تصور میکنم خانه احزاب حتی باعث بدبینتر شدن مردم نسبت به احزاب شود. خانه احزاب رقابت جدی در داخل کشور را لوث میکند. قبول دارم که همه احزاب در بُعد دفاع از کشورهم نظرهستیم اما خانه احزاب رقابت سیاسی در جامعه به شوخی تبدیل میکند. سالها پیش من و محسن آرمین در یک ساختمان همسایه بودیم. وقتی خبرنگارها متوجه این موضوع میشدند تصور میکردند ما آنها را سر کارگذاشتهایم و هیچ اختلاف نظری نداریم. خانه احزاب هم همین فکر را در جامعه القا میکند.
- آقای ترقی، شما اشاره داشتید که بهتر است تعداد احزاب کاهش پیدا کند. اما فارغ از کارکرد نا مناسب احزاب، هنگامی که میخواهیم به دموکراسی بودن نظام اشاره داشته باشیم تاکید میکنیم ۲۵۰ حزب داریم. اگر احزاب کاهش یابد چطور میتوانیم پز دموکراسی بدهیم زیرا دیگر نمادی برای دموکراسی نخواهیم داشت.
پز دموکراسی بودن نظام ما به تعداد احزاب نیست، بلکه به تعداد حضور مردم در پای صندوقهای رای است. مشارکت مردم ما در انتخابات چنان در عرصه بین الملل میدرخشد که دیگر فعالیت احزاب رنگی ندارد. تکثر احزاب وقتی ارزش دارد که مشارکت مردم در فعالیتهای سیاسی کشور افزایش یابد. اگر احزاب زیاد باشد اما مشارکت مردم مانند کشورهای غربی تنها ۲۵ درصد باشد حزب نداشته باشیم بهتر است. آمریکا که دو حزب بیشتر ندارد، نمیتوان ادعا کرد در آن کشور دموکراسی وجود ندارد و چون ایران ۲۵۰ حزب دارد میزان دموکراسی ۱۰۰ برابر آنجاست. پس تعداد احزاب نمیتواند ملاک مناسبی برای دموکراسی باشد.
- آقای راه چمنی، شما تاکید داشتید که مسئولان نسبت به انتقادات دیگران تحمل بیشتری داشته باشند به خصوص در برابر نقد احزاب. این درحالی است که خود احزاب تحمل هم را ندارند و در جریان بازگشایی خانه احزاب دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا عدم حضور رقیب را خواستار شدند. در چنین شرایطی چطور میتوان توقع تحمل مسئولان را داشت؟
تصور نمیکنم چنین بحثهایی بین احزاب باشد. چنین چیزی نیست که اصولگرایان یا اصلاح طلبان گفته باشند اگر جریان مخالف در خانه احزاب حضور داشته باشند ما نخواهیم بود. در شورای مرکز خانه دوره قبل هم از طیف اصولگرا عضو داشتیم و هم اصلاح طلب، پس چنین بحثی در گذشته وجود نداشت. خانه احزاب باید برآیندی از سلایق سیاسی مختلف باشد که باید پیگیر مشکلات احزاب بود نه موضع گیری سیاسی.
- آقای سجادی، اینکه احزاب از دولت بودجه بگیرند، حزب استقلال خود را از دست نمیدهد و حزب دولتی به حساب نمیآیند؟
ما جزیره جدا در جهان نیستیم. باید بررسی کنیم ببینیم احزاب کشورهای دیگر چطور هزینههای خود را تامین میکنند. بعید میدانم تنها با دریافت هزینه ناچیز از حق عضویت بتوانند حزب را اداره کنند. در کشور ما تعداد احزاب فراگیر زیاد نیست که با دریافت حق عضویت که دریافت آن واقعا عملی نیست بتواند هزینه خود را بپردازد. احتمالا دولتها برای احزاب ردیفهای بودجهای در نظر میگیرند. یکی از اشکالات تحزب در ایران این است که اجازه فعالیت اقتصادی به احزاب داده نمیشود و حزب باید شانس بیاورد که شورای مرکزی پولدار داشته باشد تا مشکل مالی پیدا نکند. برای همین باید در قانون راه حل اساسی در نظر گرفته شود تا احزاب وامدار دولتها نشوند و هم بتوانند هزینه خود را تامین کنند. قضیه مالی احزاب نیازمند برنامه مدون است. اگر به احزاب اجازه فعالیت اقتصادی داده شود شاهد کارآفرینی خواهیم بود.
نسترن دقیقی و امیرعباس آذروند
قانون