ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
در گفت‌و‌گو با دكتر پيروز حناچي بررسي شد

جای خالی احزاب در انتخابات شوراها

شهروندان:
به نظر می رسد در شرایط فعلی، افراد به همان اندازه یی خود را پاسخگو می دانند که با تشکیلات حامی شان ارتباط داشتند. وقتی نیز کسی ارتباط تشکیلاتی و برنامه یی ندارد، چندان پاسخگوی کسی نیست، در ادوار گذشته می بینیم کسی از فلان حزب می آمد و وارد شورا می شد.

 انتخابات شوراهااساسا به خاطر اینکه در لیست آن حزب بود وارد شورا می شد و رای می آورد. قاعدتا این فرد باید به حزب متبوع خود تعهد داشته باشد ولی می بینیم به صورت دیگری عمل می کرد. متاسفانه پاسخگویی بعد از انتخاب شدن، صرفا تبدیل به تعهد اخلاقی شده ولی این تعهد اخلاقی با وجودی که لازم است، کافی نیست

انتخابات شوراهای شهر و روستای دوره چهارم، خردادماه گذشته برگزار شد و منتخبان مردم نیز همگی شناسایی شده اند. به نظر می رسد انتخابات دوره گذشته، از جهات بسیاری با انتخابات ادوار گذشته شوراها، متفاوت بود. از جمله میزان بالای مشارکت مردم (بیش از دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در تهران) و همچنین میزان بالای نامزدهای این انتخابات. (در کل کشور بیش از ۳۰۰ هزار نفر و در تهران نزدیک به ۱۸۰۰ تن نامزد حضور در شوراها شده بودند.) لیست نهایی خروجی در انتخابات شوراهای تهران، نشان داد معادلات در انتخاب اعضای شورا برای مردم عوض شده است. اینکه معادلات مردم چه تغییری کرده و چگونه می توان انتخابات شوراها را به سمت و سویی پیش برد که اعضای شورا، نمایندگان واقعی مردم و پیگیر مطالبات اصلی و اساسی شهروندان باشند را با دکتر پیروز حناچی، استاد رشته معماری و مرمت شهری دانشگاه در میان گذاشتیم. به گفته دکتر حناچی در حال حاضر و در غیاب احزاب قوی، ائتلاف هایی که شب انتخابات اعضای خود را تعیین می کنند در شورای چهارم، اصلی ترین نقش را بازی می کنند و این موضوع، یکی از آسیب های انتخابات شوراها و سایر انتخابات در ایران است. به گفته حناچی، باید شورا که نهادی اجتماعی، خدماتی و فرهنگی است از دل معادلات سیاسی و احزاب سیاسی خارج شود ولی نباید سیاست کاری کند. زیرا مردم با وجودی که لیست های منتخب خود را بعضا ممکن است از روی معادلات سیاسی برگزینند، با سیاست بازی و سیاسی کاری در شوراها مخالفند. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید.

  • چرا در انتخابات اخیر شورای شهر با سونامی نامزد مواجه شدیم؟ حتی کسانی وارد انتخابات شدند که در روز رای گیری، ۵۰ رای هم نیاوردند؟

انتخابات شوراهای شهر یکی از عرصه هایی است که مردم و کسانی که علاقه به شناخته شدن دارند، وارد آن می شوند. زیرا عرصه گسترده یی است و زمانی که بقیه عرصه ها برای فعالیت های اجتماعی چندان مناسب و باز نباشد و عرصه یی مانند حضور در انتخابات شوراها بدون محدودیت باز باشد، آن عرصه خودش را نشان می دهد ولی این همه قضیه نیست. اگر بدبینانه نگاه کنیم جاذبه های مادی حضور در شورای شهر نیز دلیل دیگری برای ثبت نام گسترده افراد است. از همه مهم تر به نظر می رسد کانال هایی وجود ندارد که خواسته ها و نیازهای اقشار مختلف شناسایی شود و طبق آن، نامزدها برای انتخابات معرفی شوند یعنی منظورم فقدان احزاب است که بارها نوشته ام ریشه این مشکلات می شود. وقتی می گوییم دولت مسوول حکمرانی خوب است، باید این حکمرانی را در این حوزه تعریف کنیم. حکومت به معنی قوه مجریه و دولت باید زمینه را ایجاد کند تا بهترین نیروهایی که به درد شورای شهر می خورند در بهترین موقعیت انتخاب شدن قرار گیرند، اعم از اینکه این افراد به لحاظ سیاسی نقطه نظرات شان به دولت وقت نزدیک باشد یا نباشد. کمااینکه در همه جای دنیا این طور است. معنای دیگر این سخن این است که دولت وظیفه دارد با استفاده از ظرفیت قانون اساسی که درباره احزاب مطرح شده و همچنین قوانین دیگر از جمله قانون احزاب، بستری را فراهم کند که به جای ورود ۱۷۸۵ نفر در انتخابات شوراها، افراد نخبه برای انتخابات معرفی شود. نمی خواهم بگویم این افراد صلاحیت داشته اند یا نداشته اند، فرض بگیریم همه صالح بودند ولی مطمئنا همه امکان انتخاب در شورای ۳۱ نفره را ندارند. مردم هم امکان آشنا شدن با همه این افراد را ندارند.

  • حزب سیاسی چگونه می تواند در یک انتخابات اجتماعی مانند شورای شهر، حضور داشته باشد؟

نامزد اول با کسب ۵۶۶ هزار رای وارد شورای تهران شد. ۵۶۶ هزار رای یعنی وارد شدن در عرصه یی که بخش عمده یی از شهروندان این فرد را خوب می شناسند و با سوابق و عملکردش آشنا هستند. اصلی ترین وظیفه احزاب همین است. یعنی اینکه بیایند از بین اقشار و اصناف مختلف مانند مهندسان، معلمان، کارمندان، کارگران، کسبه، زنان و بقیه اقشار، خواسته ها را شناسایی کند و متناسب با این خواسته ها، افرادی را برای پیگیری مطالبات مردم در انتخابات معرفی کنند. قول انتخاباتی نامزدها از این خواسته ها می آید. مثلاکارگران استان تهران به دنبال مطالباتی مانند تشکیل انجمن کارگری یا افزایش فضای تفریحی و رفاهی هستند. اگر نمایندگان کارگران در لیست ارائه شده از سوی احزاب وجود داشته باشد، طبیعتا شانس کسانی که بیشتر با خواسته های کارگران منطبقند برای انتخابات بیشتر می شود.

  • آقای دکتر، واقعیت برگزاری انتخابات اخیر، بدون حضور احزاب بود. در این فضا چطور می توان عمل کرد؟

این نظام حزبی، موضوع غیر قابل دسترسی نیست. ما تا انتهای دولت هشتم، احزاب فعال داشتیم و حتی دولت یارانه می داد تا احزاب سرپا بایستند و به یکی از اصلی ترین وظایف خود یعنی همین کار انتخاباتی عمل کنند. این یارانه هم به چپ و اصلاح طلب تعلق می گرفت، هم راست و اصولگرا از آن بهره می بردند ولی مانند بسیاری از برنامه هایی که در دولت های بعد از دولت هشتم رها شد، می بینیم دولت این حمایت از احزاب را رها کرد و این جای تاسف دارد. بسیاری از اشخاصی که به طور قطع چهره های مناسبی برای شهر بودند در این انتخابات، توان مالی به صورت انفرادی نداشتند و نیامدند. از سویی می بینیم هزینه های انتخاباتی سرسام آوری از سوی برخی افراد شد که باید پیگیری کرد ریشه این هزینه ها کجاست. کسی که اسمش در تمام شهر روی دیوارها آمده، باید بگوید این همه را از کجا هزینه کرده است. در میزگردی که اخیرا با برخی از فعالان سیاسی داشتم، به این موضوع نیز اشاره شد. کسی که برای نمایندگی مجلس یا شورای شهر کاندیدا می شود و هزینه های تبلیغاتی او از حقوقی که در چهارساله دوره اش می گیرد، بیشتر است، باید پاسخگوی مردم باشد باید این پول ها را از کجا آورده و چقدر وامدار این و آن شده که بعدا باید این وام ها را با تصمیماتی که می گیرد، پس بدهد.

  • به جز عدم پاسخگویی درباره مسائل مالی، می بینیم برخی از کسانی که صاحب رای شده اند، در مقابل قول ها و وعده هایشان پاسخگو نبوده اند. چطور می شود این روند پاسخگویی در منتخبان مردم را افزایش داد؟

به نظر می رسد در شرایط فعلی، افراد به همان اندازه یی خود را پاسخگو می دانند که با تشکیلات حامی شان ارتباط داشتند. وقتی نیز کسی ارتباط تشکیلاتی و برنامه یی ندارد، چندان پاسخگوی کسی نیست، در ادوار گذشته می بینیم کسی از فلان حزب می آمد و وارد شورا می شد. اساسا به خاطر اینکه در لیست آن حزب بود وارد شورا می شد و رای می آورد. قاعدتا این فرد باید به حزب متبوع خود تعهد داشته باشد ولی می بینیم به صورت دیگری عمل می کرد. متاسفانه پاسخگویی بعد از انتخاب شدن، صرفا تبدیل به تعهد اخلاقی شده ولی این تعهد اخلاقی با وجودی که لازم است، کافی نیست. باید تعهد تشکیلاتی برای رسیدن به برنامه و شاخص برای رسیدن به آن هدف و وعده، وجود داشته باشد و منتخبان در انتهای دوره باید به مردم و حتی اعضای حزب خود گزارش دهند.

از این رو ما باید به جایی برسیم که لیست بستن ائتلافی در شب انتخابات، ما را به آنجا نمی رساند. در خوشبینانه ترین حالت، افرادی که شب انتخابات در یک ائتلاف قرار می گیرند، خود را به اصول کلی مطرح شده در آن ائتلاف پاسخگو می دانند. اصول کلی اکثر ائتلاف ها نیز می بینیم یکسان است. یعنی شعارهای مشترک در همه لیست ها دیده می شد، ولی آن وعده یی که به صورت دقیق یک ائتلاف را از دیگری متمایز کند نمی بینیم.

  • به نظر می رسد مردم هم خیلی حوصله خواندن برنامه های نامزدها را ندارند. در تهران، به ازای هر تعرفه رای، کمتر از شش نام نوشته شد. آموزش رای دهنده ها چه می شود؟

این نیز یکی از وظایف حکومت هاست. فارغ از نظر دولت هایی که متغیرند، باید در این زمینه سیاست واحد و پیگیری در کشور دنبال شود. این وظیفه حکومت است که برای مردم روشن کند چگونه رای شان را نسبت به برنامه های احزاب، انتخاب کنند. تجربه جدیدی در دنیا نیست. ما که نباید دوباره چرخ را اختراع کنیم. راه شناخته شده این تربیت در دنیا، احزاب است. سیستم های ائتلافی یا سیاست های دو حزبی در دنیا ده ها سال است مطرح شده و در نتیجه نامزدهای مستقل یا ضعیف و غیر پاسخگو در سایه احزاب قوی قرار می گیرند و مردم نیز به آنها رای می دهند.

  • به نظر می رسد یک ایراد به این روش وجود دارد. امروزه در ایران، احزاب را به فعالیت در عرصه سیاست می شناسند. ولی شوراها، امری کاملااجتماعی است و حتی نامزدها نیز گفتند شورا را از سایه سیاست بیرون می آورند. چطور می شود این تناقض – یعنی خاستگاه سیاسی آرا برای یک انتخاب اجتماعی-را توجیه کرد؟

سیاست، علم انتقال قدرت است و امکان ندارد بدون وارد شدن در حوزه سیاسی، انتقال قدرت معقول شکل گیرد. پس کسی که به هر شکلی وارد حوزه انتقال قدرت می شود، وارد حوزه سیاست شده است. حتی کسانی که در پایین ترین رده انتخابات مانند شورایاری شرکت می کنند، وارد حوزه سیاست شده اند، منتهی سطوح این ورود به دنیای سیاست فرق دارد برخی در حیطه محلات وارد سیاست می شوند: برخی در استانی و برخی در حوزه ملی، فعالیت سیاسی می کنند. اینجاست که دو مقوله را باید جدا کنیم، یکی سیاست ورزی و دیگری سیاسی کاری است. مردم از سیاسی کاری منزجرند. یعنی اینکه کسی قلبا معتقد به چیزی نباشد، ولی خلاف اخلاق و منویات و حتی تمایلات خودش عمل کند یا بالاتر، خلاف منافع افرادی که به او رای می دهند، تصمیم گیری کند. سیاست به معنی علم انتقال قدرت از طریق آرای مردم بسیار هم امر مقدسی است. افرادی که سیاسی کاری می کنند، یعنی امروز حرفی می زنند و فردا فراموش می کنند و طور دیگری عمل می کنند و شاید حتی متضاد رفتار کنند، به شدت مردم را آزار می دهند. اینجاست که مردم ضرر می کنند و قطاری که از ریل خارج شده، به گل می نشیند. این اشتباه در یک طرف نیست. هر کسی که به تعهدات اخلاقی و سیاسی خود قبل از هر انتخاباتی عمل نکند، باید جوابگوی مردم باشد. امروزه یکی از اصلی ترین چیزهایی که سیاسیون سعی می کنند رعایت کنند، اخلاق است.

  • در این دوره، تعداد اعضای شورا بیشتر شده، این چه فرصت یا تهدیدهایی را در پیش روی شورای چهارم به وجود می آورد؟

این دوره، شورا به یک پارلمان تبدیل شده و نتیجتا با چالش هایی نیز مواجه خواهد شد. وقتی سیستم به پارلمان نزدیک شود، انتخاب شهردار نیز باید به صورت سیستم انتخاب پارلمانی باشد. یعنی غیرمستقیم باید شهردار با رای همه مردم انتخاب شود. از سوی دیگر هرقدر نیروهای متخصص و باتجربه در شورا بیشتر باشند و البته اگر این حضور، سازماندهی شده باشد، بهتر می شود شهر را اداره کرد. نیروهای مدیریت شهری برای اثبات و دفاع از برنامه های خود راه راحت تری را طی می کنند. مثلافرض بگیرید مدیریت پسماند در شهر می تواند راحت تر با عضو متخصص شورا که در این حوزه کار کرده و دانش و تجربه مشترک دارد، برنامه ریزی کند یا در حوزه ترافیک و حمل و نقل وقتی مدیر شهری، برنامه اش را به شورا می دهد، اگر با افراد متخصص در شورا مواجه باشد، بهتر این برنامه ها اجرایی خواهد شد.

  • یعنی نگاه شما به شورای چهارم، همراهی بیشتر مردم و شهرداری برای حل مشکلات شهری است؟

نمی توان به این صراحت اظهارنظر کرد. هنوز هم به دلیل عدم حضور پررنگ احزاب، سلیقه های شخصی حتی با وجود افزایش متخصصان، در سایه سلیقه های تخصصی قرار گرفته. از سویی حضور ورزشکاران در شورای امسال، یک پدیده است. این افراد، به دلیل عقبه های بی نظیر اجتماعی که دارند، می توانند نقطه قوتی برای شورا باشند. مردم به ورزشکاران دل می دهند و کارها را با آنها می توان به خوبی پیش برد. این دوره چهار ورزشکار ملی رفته اند و قطعا حضور ورزشکاران در شورا مفید است. البته باید تناسب افراد و تخصص ها نیز در شورا رعایت شود. از سویی می بینیم در حوزه بانوان، به نسبت کل اعضا، افراد کمتری به شورای چهارم در مقایسه با ادوار پیشین رفته اند. طبیعتا اعضای خانم شورا، خواسته های بانوان را پیگیری می کنند و وقتی با تعداد بیشتری این خواسته ها مطرح شود به تبع آن پشتیبان بیشتری دارند، وقتی تعداد بانوان عضو شورا کم شود، می تواند نگرانی برای وضعیت مشکلات بانوان به وجود بیاورد.

  • با این سخن موافقید که شورای چهارم، مشکلات کمتری با دولت آینده خواهد داشت؟

شاید بتوان گفت در تهران که پایتخت نیز هست، رییس حوزه مدیریت شهری، بدون حمایت دولت، کار زیادی را نتواند به نحو احسن پیش ببرد. برخی از حوزه هایی که مدیریت شهری با آن درگیر است مانند حوزه حمل و نقل و عدالت اجتماعی، نیازمند پشتیبانی دولت است. البته بخشی از چالش های مدیریت شهری و دولت، دوره یی و مربوط به افراد است. ولی بخشی از این چالش ها نیز به تشکیلات مربوط می شود. در دوره های دولت ششم و هفتم، شهردار تهران در هیات دولت شرکت می کرد. معنی اش این بود که شهردار تهران، یکی از افراد کابینه است. این کار چند حسن دارد، اولاشهردار در جریان آخرین تصمیمات دولت قرار می گرفت و می توانست نقطه نظراتی را به دولت منتقل کند، یعنی در حین تصمیم سازی و تصمیم گیری، شهردار حضور داشت و دخالت می کرد. اگر چنین هماهنگی ای بین دولت و شهرداری نباشد، اساسا مردم ضرر می کنند. سال ها شهرهایی را که در اطراف کلانشهر تهران بود طبق الحاقیه ماده ۹۹ که قانون شهرداری ها، تصویب کردیم و حریم شهر را تغییر دادیم (…) و این به نفع کسی نبود. حضور شهرداری تهران در کابینه، این تنش ها را به حداقل می رساند و بسیاری از مشکلات شهری را در مرحله تصمیم گیری حل می کند. در بسیاری از کشورهای دنیا، با مدیریت کلانشهری که پایتخت است برخورد متفاوتی می کنند، یعنی یک مدیر ویژه و با اختیارات بالایی مانند نخست وزیر، وظیفه کنترل حوزه عمومی کلانشهر را در اختیار می گیرد. کسی باید در تهران شهرداری کند که بتواند در بالاترین سطوح تصمیم گیری، تصمیم بگیرد و بالاترین اختیارات را داشته باشد.

منبع: اعتماد

برچسب‌ها : , ,