با انتقال پایتخت مخالفم
شهروندان:
امروزه مفهوم شهرها و مفاهیم مدیریت شهری تغییراتی بنیادین یافته است به عنوان مثال اتصال محلات و مناطق شهر دیگر از طریق تونل یا بزرگراههای چند طبقه امری کاملاً بعید و دور از انتظار تعریف میشود. امروزه امکانات رفاهی و خدماتی در محلات و مناطق شهری توزیع میشود و ضرورتی برای ترددهای غیرضروری درکل شهر احساس نمیشود.
بر همین اساس مدیران شهری میکوشند از ترددهای غیر ضروری در سطح شهر بکاهند. محمد حقانی، رئیس کمیته محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران، مدیریت جدید شهری را از این زاویه تحلیل میکند. وی معتقد است باید تردد عمومی در سطح شهر را با افزایش خطوط مترو کاهش داد و…
- آقای حقانی، در حال حاضر به عنوان یکی از اعضای شورای شهر تهران، مدیریت شهری را در اداره این کلانشهر موفق میدانید؟ نظرتان در این باره چیست؟
مدیریت شهری تهران خدمات سخت افزاری قابل توجهی برای پایتخت انجام داده است اما اگر بپذیریم که تعریف شهر و سکونتگاه به جایی اطلاق میشود که مردم درآن سکونت دارند و این امر با سلامت و آینده آنان درارتباط است، آن وقت با تفاوتهای آشکاری بین مدیریت شهرهای بزرگ دنیا و آنچه که در شهر تهران اعمال میشود مواجه خواهیم شد. امروزه مفاهیم شهری تعریفها، راهکارها و راهبردهای خاصی را میطلبد که تا این لحظه از سوی مدیران شهری ما مورد توجه قرار نگرفته و تهران را با انبوهی از مشکلات زیست محیطی مواجه کرده و موجب شده است بحث انتقال پایتخت به دلیل چالشها و مشکلات زیستمحیطی فراوانی که سلامت و ایمنی مردم را تهدید میکند بار دیگر بر سر زبانها جاری شود.
- آیا با انتقال پایتخت موافق هستید؟
با این امر مخالفم و دلیل آن هم طرح سؤالاتی اساسی است که تا این لحظه جوابی برای آنها پیدا نشده است. ما به عنوان متولیان شهر در درجه نخست باید از خودمان بپرسیم تهران را با این حجم جمعیت واقعاً به کجا باید برد که ظرفیتهایی نظیر تهران را دارا باشد؟
نگاهی به تاریخچه تهران نشان میدهد این شهر قریب به ۲۲۰سال است که عنوان پایتختی را یدک میکشد و از نخستین دورهای که مفهوم دولت به شکل کنونی در ایران زمین مطرح شده تهران تا به امروز پایتخت بوده است. در واقع تاکنون ۳۹ بار پایتخت را به عناوین مختلف عوض کردهایم و آنطور که من دریافت کردهام میانگین عمر پایتختها در ایران چیزی حدود ۶۷ سال بوده است اما با انتخاب تهران به عنوان پایتخت و قدمت این انتخاب در مییابیم که این شهر از پایداری ویژهای برای پایتختی برخوردار است.
- زلزلهخیز بودن تهران بهانه دیگری است تا جابه جایی پایتخت بار دیگر مطرح شود، آیا این دلیل مناسبی برای جابه جایی نیست؟
در پاسخ به طرح اشکالات اینچنینی باید گفت کجای ایران زلزله خیز نیست. هرروز اخباری از روی دادن این حادثه طبیعی در شهرهای دور و نزدیک ایرانزمین شنیده میشود و تا این لحظه تنها نقطهای که در ایران از زمین لرزه محفوظ مانده کویر لوت است که آن نیز به دلیل نبود آب و جغرافیای خاصش قابل سکونت نیست. از سوی دیگر خود زلزله خیز بودن و وجود خرده گسلها موجب زایش آب و حیات است.
اگر قرار بر جابهجایی پایتخت باشد و بخواهیم با شیوه فعلی مدیریت شهر جدید را نیز در دست بگیریم به حتم مشکلات فعلی تهران به پایتخت جدید نیز ارجاع داده میشود و کار عبث و بیفایدهای خواهد بود. اما اگر قرار است فقط دولت جابهجا شود آن وقت تکلیف شهروندان تهرانی و ۱۰ میلیون جمعیت این شهر با این همه مشکلات مانند ترافیک و آلودگی هوا چه خواهد شد. باید در نظر داشته باشیم که تهران شهری دانشجویی، تجاری و کارگری است و همه اینها جزو شاخصهای آن محسوب میشود.
- آقای حقانی، مشکل در واقع همین تمرکز امکانات در شهر تهران است.آیا راهی برای خروج از این وضعیت پیش رویمان قرار ندارد؟
چند درصد مدیریتهای کشور از تهران هماهنگ میشود درحالی که هیچ ربطی به تهران ندارند مانند دستگاه عریض و طویل کشتیرانی و سازمان بنادر و امثالهم که در تهران مستقر است در حالی که هیچ منطقی برای وجود این سازمانها در تهران وجود ندارد. بسیاری از این نهادها میتوانند خارج از تهران و در شهرستانها مستقر و مدیریت شوند.
بخش زیادی از مشکلات شهر تهران زاییده جمعیت بسیار آن است، زیرا تهران توان وکشش این همه جمعیت را ندارد. ما نفس تهران را تنگ کردهایم،امروز تهران محور است و سراسر از خودرو انباشته شده است. در واقع برای کارخانههای خودروسازی فرش قرمز پهن کردهایم و انگار همه چیز به خودرو اختصاص یافته است برای آن خیابان و بزرگراه میسازیم و انگار انسانها فراموش شدهاند. این شیوه غلطی است که ما بهعنوان مسئولان شهر باید به آن توجه داشته باشیم؛ نکتهای که در دیدار اعضای شورای شهر تهران با رهبر معظم انقلاب که چندی پیش انجام شد مورد تأکید قرارگرفت و معظمله با اشاره به نادیده گرفته شدن مواهب طبیعی شهر تهران، مانند دامنه البرز و امتیازاتی که کوهپایههای شمال تهران دارد بر حفظ و نگهداری از این میراث طبیعی توصیههای فراوانی به اعضای شورای شهر داشتند.
این مشکلات که بخش وسیعی از آن به دلیل نبود مدیریت صحیح و ساخت وساز بیش از اندازه به وجود آمده در واقع نشان میدهد طرح تفصیلی و طرح جامع را رعایت نکردهایم و در نتیجه در مناطقی مانند منطقه ۲۲ و شمال تهران یعنی منطقه نیاوران کریدورهای بادهای شهریارو شمال تهران کاملاً مسدود شده است.
ما با دست خودمان تهران را از داشتن مواهب طبیعی محروم کردهایم بهعنوان یکی از نمایندگان مردم توصیه میکنم تا امکان استفاده از خودرو شخصی در سطح شهر تهران حذف و هزینه استفاده از آن در داخل شهر به شرط فراهم شدن امکان حمل و نقل عمومی بالا برود.
۱۲ سال پیش از این قانون کاهش آلودگی هوا در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، این قانون دارای هشت محور اساسی مانند استاندارد شدن سوخت اتومبیل و خروج خودروهای فرسوده بود اما به راستی چند درصد اینها محقق شد و اکنون اولویت برنامه شورا به چه امری اختصاص داده شده است؟
در مقطعی از زمان با تصویب این قانون بخشی ازتولید گازهای آلاینده متوقف شد، در پمپ بنزینها، سوخت بدون سرب عرضه کردند اما پس از مدت زمانی این قوانین به دست فراموشی سپرده شد.
نگاهی به هشت سال گذشته بیندازید. در سال ۲۲۰ روز هوای ناسالم و برخی روزها بالاتر از خطر بود. اینها همگی ناشی از استاندارد نبودن خودروها و سوخت است. همینطور خارج نشدن خودروهای فرسوده. توقف تولید سوخت استاندارد و شمارهگذاریهایی که به رغم مخالفت نیروی انتظامی انجام میشد همه و همه شرایط بدی برای تهران بهوجود آوردهاند.
به هرحال مدیریت شهری تهران یعنی شورا و شهرداری موظفند در چارچوب مقررات و ضوابط مشکلات خودشان را حل کنند. امروز اگر براساس رویههای بینالمللی بخواهیم حرکت کنیم، پرداختن به افزایش وسائط نقلیه عمومی و رفع مشکل آلودگی هوای پایتخت مهمترین برنامه شورا و مدیران شهری خواهد بود و در رأس آن افزایش و توسعه خطوط مترو. متأسفانه به رغم توفیق شهرداری در ساخت بسیاری از سازههای عمرانی شهر تهران میبینیم که در ساخت مترو از برنامه پنج ساله اول عقب هستیم و شهرداری در این زمینه توفیق چندانی نداشته است. برای جبران این عقبافتادگی شورا یکهزار و ۶۰۰ میلیارد تومان در بودجه سال آینده برای افزایش حداقل ۳۰ کیلومتری خطوط متروی تهران اختصاص داد و این را هم اضافه میکنم که این رقم برای توسعه مترو کافی نیست.
- آیا به اعتقاد شما هم خیلی از طرحهای اجرایی توسط شهرداری تهران پیوستهای اجتماعی و مطالعاتی ندارد، مانند آنچه که پس از ساخت زیرگذر ولیعصر روی داده و مردم را با دشواریهایی برای تردد در این مسیر مواجه کرده است. اینگونه فعالیت مدیران شهری را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هرحال باید پذیرفت که درکلانشهرهایی مانند شهر تهران گاهی اوقات برنامههایی غیر قابل پیشبینی روی میدهد، اما واقعیت این است که وقتی مشکل بروز پیدا میکند باید با مطالعه و تحقیق آن را حل کرد در قدیم نیز وقتی راه میساختند یا زیرگذر میزدند رفتار شهروندان را مورد مطالعه قرار میدادند و با رصد کردن حرکات و اهداف مردم به اجرای پروژهای میپرداختند. اجرای طرحهایی از این دست متأسفانه گویای این نکته است که معمولاً فاقد مطالعه و بررسی هستند.
- یکـی از فعالیــتهای ضد زیستمحیطی که در شهر تهران به وفور دیده میشود از بین بردن عمدی درختان برای کارهای عمرانی است؛ اتفاقی که تا این لحظه هیچ کدام از نهادهای مربوطه باآن برخورد مناسبی نداشتهاند. نظرتان در این باره چیست؟
متأسفانه قانون حفظ و گسترش فضای سبز که سال ۵۲ تصویب و ابلاغ شد و سال ۷۵ در مجلس مجدداً به تصویب رسید تاکنون نتوانسته در حفظ و نگهداری از باغها و فضاهای سبز کشور مؤثر واقع شود و نیاز به تجدیدنظر دارد.
برمبنای این قانون اگرکسی عمداً باغی را از بین ببرد باغ مذکور باید برای شهرداری و به نفع مردم مصادره شود، اما من تاکنون پس از نیم قرن فعالیت در مدیریت شهری تهران، حتی یک بار شاهد اجرای این قانون نبودهام، زیرا اجرای آن الزاماتی داشته است که اجرایی شدن آن را با دشواریهایی روبهرو میساخته است.
در طول این سالها به اشکال مختلف موجب از بین رفتن درختان شدهاند و مدیران شهری یا سکوت کردهاند یا کاری از پیش نبردهاند و درمقابل اعتراضاتی هم که معمولاً میشود عنوان کردهاند که در هفته درختکاری جبران میشود و این درحالی است که باید پرسیده شود این درختان قرار است کجا کاشته شوند چرا که مسأله اساسی زمین است و اگر زمین موجود بود که کسی اقدام به قطع درختان نمیکرد.
زهره رجبنیا
ایران