باید به ریاضت ملی تن بدهیم
شهروندان:
مدیریت نادرست منابع آب، خشکسالی، بیتوجهی به قرار گرفتن ایران در کمربند خشک جهان، هرچه که عاملش باشد، ایران تا چند سال آینده خشک میشود، آنقدر خشک که اگر از بالا به نقشه نگاه کنیم، دیگر از آبیهای کوچک و بزرگی که در گوشه و کنار سرزمین وجود داشتند، خبری نخواهد بود.
روز بیابانزدایی ست، اما در ایران همچنان بیابان زاییده میشود، آن هم دقیقهیی ۴۰۰ مترمربع. مردم خانههایشان را رها میکنند به جستوجوی آب.
تا بوده، ایران به عنوان منطقهیی نیمهمعتدل که بخشی از آن را بیابانها تشکیل میدهند، شناخته شده بود اما با پیشبینیهایی که توسط کارشناسان این حوزه انجام شده، شاید فقط نوار کوچک شمالی کشور همچنان سبز بماند و شاید سلسله کوههای البرز نتوانند سد راه خشکسالی شوند و آن هم نماند.
در این خصوص با ناصر کرمی، اقلیمشناس و استاد دانشگاه برگن نروژ به گفتوگو نشستیم تا از آینده خشک ایران بگوید، آیندهیی که با خود مهاجرت، تحول سرزمین و گرسنگی به همراه میآورد.
- خشکسالی کشور را دربرگرفته، منابع آب در حال تحلیل رفتناند، بیابانزایی در ایران به کجا رسیده و تا کجا ادامه خواهد داشت؟
بحث بیابانزایی را از روی نقشه بیابان در دنیا میتوان تشخیص داد. این نقشه را در جهان و کشورهایی که بیشترین مشکل را دارند، میتوان در گوگل دید، این نقشه نشان میدهد ایران در قلب کمربند بیابانزایی جهان قرار دارد، پدیده بیابانزایی، پدیدهییست که کمابیش برای نیمی از خشکیهای کره زمین میتواند رخ دهد و کمربندی تشکیل شده که به آن میگویند کمربند بیابانزایی.
عمدتا در منطقهیی که از نظر اقلیمی در منطقه پرفشار جو حاره قرار دارد، یعنی عرضهای بالاتر از استوا و دورتر از منطقه میانه و معتدل، بین این دو منطقه معتدل شمالی و استوا، یک کمربندی است که کشور ما، پاکستان، صحرای آفریقا، سومالی، سودان، چاد و دیگر کشورهای خاورمیانه، همه در این کمربند قرار دارند. دو هزار سال است این کمربند، مشکلاتی در منطقه ایجاد کرده، این مشکل جدیدا با خشکسالی طولانیمدت تشدید شده.
یک کشورهایی زودتر تحت تاثیر قرار گرفتند مثل سومالی، سودان و چاد که بیچاره شدند، ما دیرتر در معرض قرار گرفتیم، تازه الان داریم اثرش را میبینیم، بیابانزایی الان ۷۰۰ میلیون انسان را به خاطر گرسنگی در معرض مرگ قرار داده، نخستین بحرانی که این پدیده ایجاد میکند، بحران غذاست. در کشور ما چون نفت میفروشیم، فعلا متوجه بحران آن نیستیم که کشاورزی و دامداری در حال نابودی است. آنچیزی هم که سرپاست با رانت و یارانه سرپاست، عملا عمده محصولات کشاورزی تولیدش دیگر در ایران مزیت نسبی ندارد. قیمت واقعی آب را اگر بخواهیم محاسبه کنیم، اصلا مزیت ندارد.
از لحاظ سرزمینی تحلیل رفتیم، در واقع به قهقرا رفتیم. تولید غذا در کشور ما روزبهروز دارد گرانتر و پرهزینهتر میشود. به مرحلهیی رسیده که هر ماده غذایی را میتوان از خارج وارد کرد، با ادامه این روند پنج تا ۱۰ سال دیگر، عملا دارد امنیت غذایی ایران کامل از بین میرود، ما برای عمده مصرف غذایمان ناچار خواهیم بود از خارج واردکنیم. نکتهیی که هست، این است که با افزایش جمیعت، اقتصاد نفت ایران روزبهروز دارد، کوچکتر میشود و از این جهت قابل پیشبینی است که در پنج تا ۱۰ سال آینده کشورمان در بحران غذا فرو برود، گرسنگان بیشتر و سوءتغذیه بیشتر، مواد غذایی گرانتر و دسترسی سختتر مردم به مواد غذایی.
این مشکلی است که بیابانزایی و خشکسالی در ایران دارد مردم را تهدید میکند اما متاسفانه توجه لازم به خود نمیبیند. همه فکر میکنند چون در ایران فست فود و رستوران زیاد شده، دارد وضع مردم خوب میشود، در حالی که در روستاها و شهرهای کوچک، چشمانداز فرق میکند. در مناطق روستایی جنوب اگر بروید، میبینید که مردم چند وقت یکبار میوه و گوشت میخورند. اینها نکاتی است که به آن توجه نمیشود.
- میزان بیابانزایی در ایران در حال حاضر چگونه است؟
هماکنون بیشتر از نصف مساحت ایران بیابان است، یک پنجماش بیابان مطلق است مثل کویر لوت و دشت کویر که زادآوری زیستی در حداقل ممکن است. اگر میتوانستیم درهمین سطح نگه داریم خوب بود اما مشکل اینجاست که روزبهروز بر مساحت بیابانها افزوده میشود آماری هست که میگوید هر دقیقه ۴۰۰ متر مربع به مساحت بیابانهای ما افزوده میشود. اگر از جنوب استان سمنان گزارشی تهیه کنید، دهها روستا را میبینید که اسیر بیایان شدهاند، با وجود داشتن برق، جاده، خانه بهداشت و مدرسه، به خاطر پیشروی بیابان و کمبود آب ناچار شدند، رها کنند.
اینها که رها میکنند، نخستین سنگر مقاومت در برابر بیابانزایی هم از بین میرود. مردمی که در روستا هستند با کشاورزی میخواهند حریم زندگیشان را حفظ کنند، هر روز که از خواب پا میشوند، با بیابان میجنگند و یک قدم آن را به عقب میرانند، میخواهند زمینهایشان حفظ شود، ولی وقتی همهچیز را رها میکنند، بیابان یک سنگر را فتح میکند و جلوتر میآید و میرسد به روستاها و شهرهای بعد. مهاجرت، نخستین اتفاقی است که میافتد، از روستا به شهرهای کوچک و از آنها به شهرهای بزرگ. ما شاید جزو ۱۰ کشوری هستیم که بیشترین تهدید را در زمین بیابانزایی داریم.
- مدیریت منابع آب چقدر میتواند کمککننده باشد؟ اصلا میتواند یا اینقدر قهر طبیعت شدید و غلیظ شده که کار از این حرفها گذشته است؟
قطعا برنامهیی جامع میخواهیم که این برنامه، بخشیاش مدیریت منابع آب است. گرچه مهمترین بخش است، اما شامل موارد دیگر هم میشود. مضاعفسازی اقتصاد و معیشتهای محلی در مناطق کویری و بیابانی، کاری است که باید انجام شود و قدمی در این زمینه برنداشتیم. باید برای روستاییای که مشغول دامداری و کشاورزی بوده، که کارش خیلی هم پرسود نبوده، فرصتهای معیشتی جدید تعیین میکردیم.
نسل جوان دختران و پسرانی که دیپلم میگیرند، دیگر حاضر به چرا بردن گوسفندان نیستند، آنها برای چه باید آنجا بمانند. در خصوص بحث اقتصادی متاسفانه این روال جا افتاده که روستا جایی است متعلق به قرون وسطی و از رفاه خبری نیست. این یک بحث کلان دارد در توسعه، بحث منابع آب هم هست، با این روندی که در کمتر از ۴۰ سال، ۷۰ درصد منابع آبهای زیرزمینیمان را مصرف کردیم. در مناطق بیابانی و جنب بیابانی، اتکا بیشتر به منابع زیرزمینی است تا آبهای جاری.
آبها جای مناسبی ذخیره میشوند تا در معرض تبخیر نباشند، با پدیدهها و روشهای مهندسی منطبق با اقلیم مثل قنات از آنها بهرهبرداری میشود. در این مناطق، نمیآیند سد درست کنند و دریاچه تشکیل شود تا آب در معرض تبخیر باشد و از بین برود. آب را زیر زمین نگه میدارند تا خرد خرد جیرهبندی شود. بحث مدیریت منابع آب را درست پیگیری نکردیم. در بالادست سد میزنیم، آبی که میرفت زیر زمین را تغذیه کند، را به روی زمین آوردیم، آب زیرزمینی را هم چاه زدیم، منبع تغذیهاش را از بالا گرفتیم. با این اوصاف، سرزمین به سمت نابودی و قهقرا میرود. تعریف بیابانزایی هم همین است، بیابانزایی پدیدهیی است که در آن سرزمین دچار قهقرا میشود و زادآوری زیستیاش روز به روز کاهش پیدا میکند.
- اگر بخواهید عوامل تاثیرگذار را دستهبندی کنید چه عواملی را میبینید و به هرکدام چقدر سهم میدهید؟
من فکر میکنم ما دومین کشور بیابانزای جهان از لحاظ تاثیر مولفه انسانی هستیم. بیابانزایی میتواند منشاطبیعی داشته باشد، یعنی ناشی از تغییر اقلیم و خشکسالی باشد. عمده آنچه در آفریقا رخ داده، بیابانزایی با منشا طبیعی است. کشورهای غربی میگویند باید به اینها خیلی کمک کنیم، چون اینها قربانی تغییر اقلیم شدهاند، اما در ایران عمده بیابانزایی تحت تاثیر عوامل انسانی رخ داده و این جای تاسف و نگرانی دارد. ولی اگر بخواهم سهمبندی کنم، به یک ایده کلی باید توجه کنیم و آن توسعه ناپایداردر ایران است. مفهوم توسعه در ذهن مردم ایران، یعنی حتی برنامهریزان، نخبگان و استادان دانشگاه مفهوم غلطی است. آنها میگویند رشد مبتنی بر شاخصهای کمی است و توسعه مبتنی بر شاخصهای کیفی نیست.
همه جای دنیا رشد مبتنی بر شاخصهای کمی، اساسا طبیعت را میبلعد، این توسعه از خوردن طبیعت زندگی میکند. ما نگرشی در توسعه پایدار نداشتیم، پول نفت باعث شده به مضاعفسازی اقتصاد در روستاهای دوردست و تنوعسازی فکر نکنیم. در حالی که عربها هم حتی این کار را میکنند، نگراناند که در ۱۰ سال آینده ممکن است نفتشان تمام شود و این وضعیت را نداشته باشند. کارهای اقتصادی میکنند، وارد صنعت هواپیماسازی و هتلسازی شدهاند.
فرض را بر این گذاشتند که تا ۱۰ سال دیگر بیشتر نمیتوانند نفت بفروشند. من معتقدم دانش مهندسی در ایران، یک دانش بسیار ضعیف است، دانشگاه صنعتی شریف که ایننقدر پزش را میدهند، سمبل دانش مهندسی در ایران است اما متاسفانه فارغالتحصیلان و تولیدات این دانشگاه، کاری برای این سرزمین نکردند. ساخت و ساز جادهها و شهرها و معماری شهرها که داریم اینها را مهندسانی میسازند که هیچ تلقی از توسعه پایدار، از معماری اقلیمی، از ساخت و ساز اقلیمی، کشاورزی اقلیمی، منابع آب اقلیمی و مدیریت ندارند.
- اصلاح مصرف آب یا اصلاح سیستم کشاورزی را میتوان به عنوان راهکارهایی در این برهه از زمان دید؟
ما از این حرفها رد شدهایم. در مورد مدیریت منابع آب، ما باید به ریاضت ملی تن بدهیم، باید مصرف آبمان را به یکششم کاهش دهیم. چهکسی میتواند این کار را بکند؟ تا میگویید اصلاح، میروند بروشور میدهند در مدارس که مسواک میزنید، شیرآب را ببندید. باید این روشها را تعطیل کنید. دوره آبیاری قطرهیی و این حرفها گذشته است، تمام شد از آن عبور کردیم. با این روشها، میخواهیم مصرف آب را ۲۰ یا ۳۰ درصد کم کنیم، باید خیلی هزینه کنیم که تازه این اتفاق بیفتد. اقتصاد کشاورزی که این پول را ندارد، میخواهیم با این هزینه ۲۰ تا ۳۰ درصد اتلاف منابع آب را در کشاورزی کم کنیم، مصرف شهری هم با فرهنگسازی و رسانه و مردم و بروشور تازه ۲۰ درصد کم کنیم، فایدهیی ندارد. ما باید مصرف آب را به یکششم تقلیل دهیم. یعنی کسی متوجه این اعداد نیست. ما با اعداد ارتباط ایجاد نمیکنیم.
غزل حضرتی
اعتماد