لبهای خشکیده بیابان چشمانتظار مدیریت کارآمد
شهروندان:
هراس دارم قدم بر قاچهای بزرگ لبهای تفتیده و تشنه بیابان بگذارم. تک و توک خارها و درختچههای کوچک بیابانی هنوز در جدال با مرگ و زندگی پنجه در خاک کشیده و محکم و استوار از موطن خود و خاک زرد رنگ آن محافظت میکنند.
به سادگی نمیخواهند تسلیم خشکسالی شوند، هنوز زندهاند و در برابر طوفانهای شن خانمانبرانداز مقاومت میکنند و از سرشاخههای سبزشان میتوان فهمید که چه شجاعانه میگویند هنوز هم فرصت زندگی هست، هنوز هم بوی نای خاک باران خورده در زمین بیابان میتواند جانی دوباره به بوتههای چشمانتظار شبنم و قطرات باران دهد.
شاید که نه، قطعا من و تو میتوانیم ناجی کاکتوسها و درختچههایی که با سبزی خود به خاک زرد بیابان جان میبخشند، باشیم.
میپرسی چگونه؟ شاید این سؤال تو را با خود به بیابان لمیزرعی ببرد که گویی بلااستفاده است و از سر بیقیدی شانههایت را بالا اندازی و اجازه دهی همین درختچهها و خارهایی که از نظرت بیاهمیت هستند فنا شوند و وسیلهای شوند تا تو زمستان سردت را با سوزاندن آنها گرم کنی و ریشهها و برگهای نازکشان را در کوره بخاریات سرخ کنی.
دست نگهدار، بیامان تبر نابودیات را بر جان نحیف این درختهای بیابانی نزن اگر بدانی که همین خارها و بوتههای از نظر من و تو بیارزش، نجاتدهنده خاک زمین میشود و بیابانزایی را مهار میکند و افسار بیابانزایی میشود، با ریختن پارچی آب پای یکی از تک بوتههای بیابان حاشیه شهرت، قهرمان بیابانزدایی خواهی شد.
بیابانهای تشنه چشم انتظار قهرمانان بیابانزدایی هستند و چه خوب است که تو اولین قهرمانی باشی که مدال افتخار نجات بیابان را برگردنت میآویزی!
هماکنون ۳۲ میلیون هکتار بیابان در کشور وجود دارد که از این میزان ۶/۵ میلیون هکتار آن کانونهای بحرانی است که برای کنترل آنها بیش از هرچیز علاوه بر اعتبار، نیاز به مشارکت مردمی دارد.
ارزش اقتصادی حفظ منابع آب، خاک و ترسیب کربن، در هر هکتار از جنگلها یا فضای سبز کشور ۳۰۰ برابر ارزش اقتصادی تولیدات چوب میوه و علوفه است و با توجه به آنکه در هر هکتار از جنگلهای کشور دو نیم تن اکسیژن تولید و بیش از ۷ تن گازکربنیک و آلایندهها را جذب میکند، بنابراین حفظ جنگلها، مهار بیابانزایی و توجه به راهکارهای مهم بیابانزدایی باید نهتنها در دستور کار مسئولان بلکه مورد دقت نظر مردم هم قرار گیرد.
در گزارش پیشرو به چگونگی تشکیل پدیده بیابانزایی، خطرات افزایش این پدیده برای ساکنان زمین و راهکارهای برخورد با کانونهای بحرانی بیابانی در کشور و بهترین شیوه بیابانزدایی خواهیم پرداخت.
تهدیدات پدیده بیابانزایی
قبل از آنکه بخواهیم با تهدیدات پدیده بیابانزایی و راهکارهای بیابانزدایی بپردازیم، بهتر دیدم نقطه نظر یکی از خاکشناسان وعضو مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع را در مورد تعریف خود بیابان بدانم.
رضا امجدیان عضو فعال این مؤسسه در گفتوگو با گزارشگر ما میگوید: «بیابان به مناطق دارای اقلیمهای فراخشک و خشک که میزان متوسط بارندگی سالانه آن کمتر از ۰/۱ میلیمتر و درصد پوشش گیاهی چندساله آن کمتر از ۱۰ درصد باشد، اطلاق میشود.»
به او میگویم بیابان معمولا چه ویژگیهایی دارد؟ توضیح میدهد: «بارش کم دامنه نوسان دمای شدید و دمای بالا و تبخیر زیاد تعدادی از این ویژگیها است.»
به نظر امجدیان، تبخیر تقریبا بیش از دو برابر بارش است و باد عامل اصلی تخریب و فرسایش محسوب میشود.
پوشش گیاهی بسیار فقیر و پراکنده هم یکی دیگر از ویژگیهای بیابان است که این عضو مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع بدان اشاره کرده و برای اطلاعات بیشتر این موضوع خاطرنشان میکند: «بیابانها اغلب بین ۱۵ تا ۳۰ درجه شمالی و جنوبی قرار گرفتهاند و به دلیل نزول جریانهای هوای خشک از بالای تروپوسفر به پایین، بخار آب در این مناطق کم شده و هوا بیش از حد خشک میشود. ضمن آنکه خاکهای این مناطق دارای مواد آلی کم و اغلب کم تحول یافته هستند.»
وی اطلاعات مفیدی هم در مورد وضعیت خشکی و پدیدههای بیابانی در جهان و ایران را در اختیارمان قرار میدهد و میگوید: «ایران با ۱/۲ درصد خشکیهای جهان، ۲/۴ درصد پدیدههای بیابانی فاقد پوشش و ۳/۰۸ درصد مناطق بیابانی جهان را در خود جای داده است.
همچنین ۶۱ درصد از مساحت کشور در اقلیم خشک و فراخشک قرار دارد که ۳/۱ برابر درصد جهانی(۱۹/۶ درصد) است.
اگر چه ۳۲/۵ میلیون هکتار از اراضی کشور در وضعیت بیابانی قرار دارد، اما در تقسیمبندیهای اکوسیستمی، ۴۳/۷ میلیون هکتار آن در زمره اکوسیستم بیابانی است.»
امجدیان با اشاره به اینکه ۲۰ میلیون هکتار از اکوسیستم بیابان هم تحت تاثیر فرسایش باد است میگوید: «از این مقدار ۶/۴ میلیون هکتار در محدوده کانونهای بحرانی است که در ۱۸۲ منطقه، ۹۷شهرستان و ۱۸ استان کشور پراکنده است. چنین شرایطی باعث شده که بیش از ۲۰ درصد مساحت کشور را اراضی بیابانی تشکیل دهند و در حال حاضر هم سرانه بیابان در کشور ۰/۵هکتار است در حالی که سرانه جهانی ۰/۲۲ هکتار میباشد.
نیاز تالابها به توجه ویژه
پدیده بیابانزایی خیلی فراتر از مسائلی است که در برخی از گزارشها آمده است و در حال حاضر هم در وضعیت خیلی بدی در تشکیل پدیده بیایانزایی هستیم که این موضوع خود دلایل متعددی دارد و برخلاف تصور، از حوزه کاری سازمان جنگلها که همه گمان میکنند متولی اصلی این مسئله آنها هستند خارج میباشد.
این نقطه نظر دکتر محمد خسروشاهی رئیس بخش تحقیقات بیابان در مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور است که در پاسخ به این سؤال که چه عواملی در تشکیل بیابانزایی دخیل هستند، میدهد و با بیان نظرات دیگری در مورد تهدیدات این پدیده اظهار میدارد: با توجه به توضیحات فوق چندین وزارتخانه برای جلوگیری از اثرات مضر و مخرب بیابان باید دست به دست هم دهند و برای جلوگیری از ریزگردها که از مهمترین اثرات افزایش پدیده بیابانزایی محسوب میشود وارد عمل شوند. چرا که ریزگردهایی که از جنوب و جنوبغرب و دریاچه هامون برمیخیزد و پودرهای نمک حاصل از دریاچه ارومیه همگی مربوط به کمآبی است و اگر بتوان به طریقی مسئله آب را حل کرد مقدار بیابانزایی هم کم میشود.
دکتر خسروشاهی بر این باور است که اگر آبی که در سیستان و بلوچستان از طریق افغانستان تامین میشد قطع نمیگردید هم مشکل ریزگردها حل میشد و هم راهکاری برای بیابانزدایی بود.
از آقای خسروشاهی میپرسم چرا این آب قطع شده است؟ وی بستن سد بر روی آب در افغانستان را یکی از این دلایل بیان کرده و اضافه میکند: «وقتی حق آبهای طبیعی تالابها را رعایت نکنیم طبیعی است با این مشکلات روبهرو شویم. اکثر تالابهای ما در داخل کشور از جمله فارس، کرمان و اصفهان خشک شده است بهرهبرداری بیش از حد از منابع طبیعی علاوه بر آنکه بر افزایش بیابانزایی دامن میزند باعث تولید ریزگردها هم میشود.»
وی تاکید میکند: «با توجه به آنکه مدیریت درست آبی در کشور صورت نگرفته است الان وضع به جایی رسیده است که چندین سال است که چند کارگروه بر روی دریاچه ارومیه برنامهریزی میکنند ولی هنوز به نتیجه نرسیدهاند.»
۲۲۵ کانون تولید فرسایش باد در کشور
متاسفانه طی چند سال گذشته کانونهای بحرانی بیابانی در کشور از ۱۸۵ کانون تولید فرسایش باد به ۲۲۵ کانون رسیده است و این مسئله باعث افزایش پدیده بیابانزایی در کشور میشود. دلیل این افزایش کانونهای تولید فرسایش بادی را از دکتر خسروشاهی میپرسم. میگوید: «تالاب جازموریان به این شکل که الان میبینید (خشک) نبود، زایندهرود خشک شده و همه این اتفاقات به مدیریت غلط برمیگردد. تا چند سال قبل هامون آب داشت و مردم در آنجا قایق سواری میکردند و ماهی میگرفتند ولی الان به کانون گرد و غبار تشکیل شده است و این نوع مدیریت از نظر ما که اکوسیستمی به منابع نگاه میکنیم روش درستی نیست.»
رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور به تفاوت بیابان و بیابانزایی و مضرات هر یک اشاره میکند و میگوید: «بیابان اکوسیستمی است که طی فرایندی به وجود میآید ولی بیابانزایی فرایندی پویا است که حرکت دارد و زیاد میشود و خطر آن قطعا از بیابان بیشتر است. بیابان یک شرایط طبیعی است که ما در طول و عرض جغرافی خشک قرار داریم و موقعیت کشور ما بیابانی است.»
بیابانزایی در هر نقطه از کشور اتفاق میافتد. سمیرم زمانی آنقدر علوفه داشت که منطقهای کاملا سرسبز بود، اما دامها علوفهها را خوردند و الان متاسفانه به کانون بحران تبدیل شده است و در گرگان نیز با تشکیل تپههای شنی مواجه هستیم، شهری که بسیار سرسبز بود!
مدیریت غلط منابع طبیعی و افزایش بیابانزایی
عدم مدیریت صحیح منابع طبیعی مهمترین دلیل افزایش بیابانزایی طی سالهای گذشته است.
این نقطه نظر را صراحتا خانم سکینه عمرانی نماینده مردم سمیرم و عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی بیان کرده و در گفتوگو با گزارشگر ما میگوید: «مناطقی که قبلا دارای پوشش گیاهی مناسب بودند با استفاده بیرویه و غیراستاندارد خشک شدند، همچنین قطع درختان در شمال و عدم کشت را هم باید به دلایل فوق افزود.»
به اعتقاد وی مثل دیگر کارشناسان پوشش گیاهی در بهبود آب و هوا و ذخیره آب اثر مهمی دارد و در این بین عدم نظارت بر منابع مخصوصا جنگلها تاثیر منفی به ارتباط با پیشرفت بیابانزایی دارد.
منتخب مردم سمیرم اضافه میکند: «متاسفانه با افزایش گرمای زمین و تبخیر شدید از سطح خشکیها، مشکل عمدهای که گریبانگیر برخی از کشورها شد و در آینده هم با وضع بدتری مواجه میشوند، گرما و کمبود منابع آبی است که با کم شدن منابع آبی تحت تاثیر منفی قرار گرفته و با مدیریت غلط وضع سختتر هم میشود. هرچه زمان میگذرد به دلیل افزایش گرمای زمین این مشکل حادتر میگردد و البته این گرما مختص ایران هم نیست، بلکه کشورهای دیگر هم درگیر هستند.»
خانم عمرانی با اشاره به اینکه جنگ نفت امروز به جنگ آب تبدیل شده و وضع وخیمتر میشود، بر برنامهریزی صحیح برای مدیریت درست منابع تاکید میکند و میگوید: «وقتی منابع آب موجود را به خاطر تبخیر از دست میدهیم، بهترین روش این است که در ترمیم پوشش گیاهی به خصوص جنگلها برنامهریزی دقیقی صورت گیرد و این کار بودجه زیاد نمیخواهد، بلکه مدیریت صحیح میخواهد.» خانم عمرانی با صراحت اعلام میکند: «مدیریت قوی بهتر از بودجه زیاد است، اگر مدیریت و نظارت نباشد، بودجه به تنهایی نمیتواند کارساز باشد. مدیریت قوی مهمترین اثر را در کاهش بیابانزایی دارد.»
وی برای نمونه به جنگلکاریهای مصنوعی در زمینهای چندین هزار هکتاری در ترکمنستان اشاره کرده و خاطرنشان میسازد: در چند سال آینده شاهد جنگلهای انبوه در عشقآباد که به روش قطرهای آبیاری میشود خواهیم بود.» وی بر این باور است که ما مجبوریم برای حفظ جنگلها سطح زیر کشت درختان در بیابانها را افزایش دهیم و البته اخیرا طرحی مبنی بر کشت دیم در برخی مناطق مطرح شده که منابع طبیعی به مردم واگذار شود تا به کشت گیاهان دارویی بپردازند که هم در حفظ منابع طبیعی و هم جلوگیری از فرسایش خاک موثر است.
از وی در خصوص اقدامات ویژه در مجلس و کمیسیون کشاورزی برای مقابله با مشکلات خشکسالی و مهار بیابانزایی میپرسم میگوید: «یکی از راههایی که گرچه پرخرج است انتقال آب از خلیج فارس میباشد، این مسئله را مطرح کردیم و در وزارت نیرو در حال بررسی است و در مجلس هم در قوانین بودجه بحثی تحت عنوان انتقال آب به فلات مرکزی ایران مطرح شده و در ردیف بودجهای قرار گرفته و باید روی آن کار کارشناسی دقیقی صورت گیرد. ما برای مهار بیابانزایی باید از قدمهای کوچک شروع کنیم تا به کارهای بزرگتر برسیم.
امروزه به برکت پیشرفت علم و تکنولوژی میتوان از بیابانها و کویرها بهرهبرداری کرد اگر با یک برنامهریزی صحیح از آنها استفاده شود، تأثیر بسزایی در اقتصاد منطقه و کل کشور هم از نظر اشتغالزایی و هم بالا رفتن سطح زندگی مردم خواهد داشت و شهرهای صنعتی زنجیروار به دور کویرها ایجاد خواهند شد و تمدن صنعتی پیشرفته به جای تمدن کشاورزی در گذشته بهوجود خواهد آمد و این روی خوش سکه وجود بیابان و کویر در هر کشوری است و چنانچه از این آفریده خداوندی به نحو مطلوب استفاده نشود و بیابانها به امان خدا رها شوند، این زیستبومها زیانهای جبرانناپذیری برای سکونتگاههای شهری به دنبال خواهد داشت.
همانطور که در حال حاضر پدیده ریزگردها، خشک شدن تالابها و عدم مدیریت صحیح از منابع طبیعی همچنین چرای بیرویه دامها و قطع درختان و نابودی جنگلها از مهمترین مشکلات پیش روی ما محسوب میشود و این روی ناخوش سکه شانس برای ما از وجود بیابان و افزایش بیابان زایی در کشورمان ایران است.
آفرینش جهان
براساس مصالح خداوندی است
چرا خداوند خشکی و بیابان را آفرید؟
پاسخ این سؤال بدون استناد به آیات الهی از درک من و تو عاجز است.
خداوند هر چیزی را که آفرید، اعم از آسمان و زمین، کوهها و دریاها، جنگلها و بیابانها و… همه را براساس فواید و مصالحی آفرید. آفرینش آنها بحق بوده و هیچگونه باطلی در آن راه نیافته ولی بشر از درک آن عاجز است. خداوند در سوره انبیاء آیه ۱۶ میفرماید: «ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست، از روی بازی نیافریدیم و بر این اساس، اگر جنگلها و دریاها برای انسان دارای فایده و قابل لمس و مشاهده است، بیابان و کویر نیز میتواند چنین باشد.
وانگهی کره زمین در طول حیات خود به یک شکل نبوده، بلکه دورههای مختلف اقلیمی را پشت سر گذاشته و بیشتر کره زمین روزی در زیر اقیانوسها و دریاها بوده و به مرور زمان به خشکی تبدیل شده است. ولی میبینیم که چه جنگلها و طبیعت سرسبز که به دست همین بشر به نابودی کشیده شده و امروز به سرزمینی خشک و بیابانی تبدیل شده است و نیز بیابانهای خشکی که به همت افراد پرتلاش به مزارع سرسبز و باغهای پرمحصول تبدیل شده است.
۳۸۰ میلیارد ریال اعتبار برای طرحهای بیابانزدایی
کشور ما ایران یکی از اقلیمهای بزرگ کویری و بیابانی (اقلیم بیابانی معتدل) جهان را در خود جای داده است و در بین یکی از بزرگترین کمربندهای بیابانزایی دنیا که شامل صحرای بزرگ آفریقا، صحرای عربستان، ترکمنستان، گبی و تار میشود، واقع شده که شامل یک چهارم از وسعت کل ایران است.
بر همین اساس بنا به گفته مسئولان امسال ۳۸۰ میلیارد ریال برای اجرای طرحهای بیابانزدایی و احیای اراضی بیابانی در کشور اختصاص یافته است و البته این رقم در مقایسه با سال قبل ۲۰۰ میلیارد ریال افزایش یافته که پیشبینی میشود بتوان با استفاده از این اعتبار نزدیک به ۵۰۰هزار هکتار از اراضی بیابانی را زیر پوشش طرحهای بیابانزدایی قرار داد.
مهندس قاسم حقانی، رئیس گروه حفاظت خاک دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در گفتوگو با گزارشگر ما با بیان این نکته که بیابانزایی به تخریب سرزمین یا کاهش توان تولید بیولوژیک در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب در اثر عوامل اقلیمی و فعالیتهای انسانی اطلاق میشود، خاطرنشان میکند: «بادهای فرساینده، کمبود بارندگی یا بینظمی در بارندگی و خشکسالی مستمر از عوامل اقلیمی پدیده بیابانزایی و بهرهبرداری غیراصولی از منابع آب، خاک و گیاه را باید جزوعوامل انسانی این پدیده برشمرد.»
از مهندس حقانی میپرسم چند استان کشور در منطقه بیابانی قرار دارند، وی با بیان اینکه ۱۸ استان کشور به وسعت ۳۲ میلیون هکتار جزو اراضی بیابانی ایران محسوب میشوند، در توضیحات بیشتری در مورد کانونهای بحرانی این مناطق میگوید: «کانونهای بحرانی که تحت تاثیر بادهای فرسایشی قرار دارند ۲۰/۲ میلیون هکتار است و بخشی از این مساحت بحرانی است. فرسایش باد به منابع زیستی و اقتصادی نیز خسارتهای زیادی وارد میکند که در حال حاضر ۷/۶ میلیون هکتار از مساحت کانونهای بحرانی تحت تاثیر فرسایش باد قرار دارد.»
همچنین طی تحقیقاتی که در سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور صورت گرفته است ۲۳۳ منطقه در ۹۶ شهرستان کشور کانون بحران فرسایش بادی داریم و همین اتفاقات باعث میشود بیابانزایی رخ دهد.
وضعیت وخیم ایران از لحاظ بیابانزایی
پدیده بیابانزایی از جمله چالشهای زیست محیطی است که در حال حاضر مناطق بسیاری از ایران درگیر آن هستند.
در گسترش پدیده بیابانزایی دو عامل محیطی و انسانی نقش بسزایی ایفا میکنند. سؤالی که در این میان مطرح میشود این است که کدام یک از این دوعامل در تشکیل پدیده بیابانزایی در ایران تاثیر دارد؟
مهندس محمد درویش یکی از کارشناسان بنام محیطزیست درخصوص گسترش بیابانزایی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه ما میگوید: «مهمترین دلیل بیابانزایی در کشور ما این است که براساس سند آمایش سرزمین چیدمان توسعه را طراحی نکردیم. ضمن آنکه توانمندی اکولوژی سرزمین را به تفکیک حوزههای آبخیزداری در تنظیم نقشه راه توسعه کشور در نظر نگرفتیم.»
وی میگوید: «در حوزه آبخیزداری دریاچه ارومیه مهمترین دلیل به وجود آمدن ۴۳۰ هزار هکتار کویر نمک به جای دریاچه ارومیه، این بود که بدون توجه به آب قابل استفاده از این دریاچه، وسعت آب کشاورزی را طی دو دهه از ۳۶۰ هزار هکتار افزایش دادیم. اگر این مقدار محاسبه شود میبینیم که در هر هکتار، ۱۰ هزار مترمکعب آب میخواهد، حال میبینید که برای ۳۶۰ هزار هکتار، ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب نیاز است و این یعنی حتی بیشتر از نیاز آبی خود دریاچه ارومیه که ۳ میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب است، برداشت را افزایش دادهاند و بدین ترتیب واضح است که دریاچه ارومیه خشک میشود و چشمههای تولید گرد و غبار و نمک به جای دریاچه بوجود میآید و بدین ترتیب ضریب کشاورزی صفر میشود و مؤلفههای بیابانزایی روی میدهد.»
مهندس درویش یکی دیگر از دلایل افزایش بیابانزایی در کشور در زاگرس را چرای بیرویه و کشت کشاورزی در زیر شنکوب و جنگلهای زاگرس بیان کرده و میگوید: «این عوامل باعث شد مقدار زیادی از جنگلهای زاگرس از بین برود.»
وی احداث دو سد ملاصدرا و سیوند روی رودخانه کروسیوند در منطقه بختگان را یکی دیگر از عوامل افزایش بیابانزایی عنوان میکند و میگوید: «کمآبی این منطقه باعث متروکه شدن روستاها گردید. ضمن آنکه حفر چاههای متعدد در سطح سفرههای آب زیرزمینی در دریاچه پریشان در شهرستان کازرون را هم باید به عوامل فوق اضافه کرد که این حفر چاه باعث پایین رفتن چشمه شده و قناتها خشک میشوند.»
این فعال محیطزیست اما مهمترین دلیل گسترش بیابانزایی را بارگذاری بیش از حد بر منابع طبیعی میداند که در تناسب با توان اکولوژی کشور نیست.
آثار سوء بیابانزایی
براستی افزایش پدیده بیابانزایی چقدر برای ساکنان زمین و بخصوص ما ایرانیان که بخش زیادی از زیستبومهای ما را بیابان تشکیل میدهد، خطر دارد؟ و چرا ما این همه از این پدیده هراس داریم؟ حقانی رئیس گروه حفاظت خاک دفتر امور بیابان سازمان جنگلها از جمله این پیامدها را اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی ذکر میکند و میگوید: «وقتی بیابانزایی رخ میدهد فقر، بیکاری، اتلاف منابع آب و خاک و ناپایداری در نظام تولید ایجاد میشود در نتیجه منطقه توان زندگی خود را از دست میدهد و مردم به مهاجرت روی میآورند که این مسئله معضلات اجتماعی خاصی را به دنبال دارد.»
از وی میپرسم چه اقدامات خاصی در سازمان جنگلها برای مهار بیابانزایی صورت گرفته است، پاسخم را با اعلام اینکه تاکنون ۲/۲ میلیون هکتار در این مناطق نهالکاری شده، چنین میدهد: «در حال حاضر در ۱۸ استان بیابانی کشور ۴/۷ میلیون هکتار بذرکاری شده و در ۶۲۰ هزار هکتار هم مدیریت هرزآب انجام شده و مالچپاشی توأم با نهالکاری در سطح ۲۴۵ هزار هکتار صورت گرفته است و با انجام پروژههای متنوعی از وارد شدن خسارت به مردم و منابع زیستی جلوگیری کردهایم.»
حقانی برای نمونه به اقداماتی که در مناطق مسکونی انجام شده اشاره میکند و میگوید: «در مناطق مسکونی شهرستانهای صنعتی بنادر صیادی و فرودگاه احداث شد و از آثار سوء بیابانزایی در امان ماندند. ولی رویکرد فعلی ما این است که بتوانیم سریعتر با بیابانزایی مقابله کنیم و با توجه به آنکه اعتبارات دولت محدود است لذا سراغ جلب مشارکتهای مردمی رفتیم.
به آقای حقانی میگویم این مشارکتها به چه نحوی است و فکر میکنید چقدرمیتواند مؤثر باشد، وی به اجرای پروژه ترسیب کربن اشاره کرده و میگوید: «پروژه ترسیب کربن را در بسیاری از استانها از جمله خراسان جنوبی، تهران، البرز، یزد، کرمان و سمنان به اجرا درآوردیم و اسم این فعالیتها را از حالت بیابانزدایی خارج کرده و با عنوان «مدیریت مشارکت منابع طبیعی و توسعه روستایی» مطرح کردیم. چون معتقدیم اگر مردم محل زندگی خود را خودشان توسعه دهند از تخریب طبیعت جلوگیری میشود.»
تاکنون ۸ نوع محصول از روستای حسینآباد در خراسان جنوبی دریکی از فروشگاههای تهران عرضه میشود. این محصولات شامل زرشک، کشک، عرقیات و… است… به او میگویم این درآمد چه تأثیری در مهار بیابانزایی دارد، میگوید: «وقتی مردم درآمد داشته باشند و مایحتاج خود از جمله سوخت مورد نیاز را بتوانند خودشان تامین کنند دیگر دنبال بوتهکنی از بیابان نمیروند و در نتیجه بیابانزایی اتفاق نمیافتد.»
ترسیبکربن چیست؟
برای آنکه اطلاعات بیشتری درمورد پروژه ترسیب کربن و نقش آن در مهار بیابانزایی داشته باشیم با مهندس علی پیرمرادی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان آذربایجانغربی هم گفتوگوی تلفنی انجام دادیم. وی با این توضیح که این پروژه یکی از طرحهای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و سازمان عمرانی در حال اجراست، میگوید: «هدف از اجرای این طرح بیابانزدایی از مناطق خشک کشور است که با توانمندسازی جوامع محلی و استفاده از مردم اجرا میشود.»
مهندس پیرمرادی با بیان اینکه در آذربایجان غربی در منطقه بورآلان شهرستان ماکو حدود ۶۸ هزار و ۵۰۰ هکتار منطقه بیابان وجود دارد و این منطقه مرز مشترک کشور ترکیه، جمهوری خودمختار آذربایجان و ایران است، میگوید: «وقتی باد از طرف ترکیه میآید شنها از کوههای آرارات به طرف ایران سرازیر میشوند و همچنین وجود دام بیش از اندازه باعث وسعت بیابان شده است که خوشبختانه طی سالهای قبل اقدامات خوبی از سوی سازمان جنگلها برای مهار بیابانزایی صورت گرفته است.»
وی با اشاره به اینکه ۱۵۰۰ هکتار با استفاده از گونههای بومی اسکنبل (گیاه بوتهای) قرق شده است که شنها را در زیر خود دفن میکند، میگوید: ۵۰۰ هکتار هم به صورت حاشیهای نهالکاری شده است.
وی خطر دیگری که مردم این منطقه را تهدید میکند ناشی از وجود چشمه ثریا میداند که در هر ثانیه ۷ متر مکعب آب در آن جاری میشود و از طریق ارس به دریای خزر میریزد.
مهندس پیرمرادی در توضیح بیشتر این خطر میگوید: «۳۲ روستا در این محدوده وجود دارند که در منطقه بیابانی ساکن هستند و شغل اصلی آنها هم دامداری است لذا برای جلوگیری از وجود شنهای روان در این منطقه سال قبل از سوی استانداری ۳۰۰ میلیون تومان برای اجرای اولیه ترسیب کربن اختصاص یافته و سازمان جنگلها هم تاکنون ۴۰۰ میلیون تومان در اختیار ما قرار داده است.»
وی اضافه میکند: «اقداماتی که ما انجام دادهایم استفاده از یک مشاور و دو تسهیلگر برای اطلاعرسانی مردم منطقه و افزایش سطح علمی آنها برای مهار بیابانزایی و توانمندسازی مردم منطقه است.»
از او میخواهم به این اقدامات اشاره کند، میگوید: «کشت علوفه، تولید پنیر و… برای ایجاد اشتغال و تغییر معیشت مردم از شکل سنتی به نیمه صنعتی با کاشت درخت و گیاه نیز از جمله این اقدامات است.»
صدیقه توانا
کیهان