ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

احزاب؛ تهدید‌ها و فرصت‌ها

شهروندان – آذر منصوری*:
با توجه به سابقه ذهنی که در مورد حزب در کشور ما وجود دارد کمی صحبت از تشکیل حزب به ویژه حزب فراگیر در کشور سخت است. ما شاهد دو نمونه روشن و مشخص حزب فراگیر هم در رژیم سابق و هم پس از انقلاب اسلامی بودیم و به نظر می‌رسد که تمام تحلیل‌هایی که در مورد حزب فراگیر در کشور می‌شود معطوف به پیشینه ذهنی است که در مورد این دو نمونه وجود دارد.

حزب رستاخیز یک حزب دولت ساختهآذر منصوری

یکی «حزب رستاخیز» بود که یک حزب کاملا دولت ساخته بود و شاه درصدد بود که با راه‌اندازی این حزب جلوی فعالیت احزاب دیگر به ویژه احزابی که مخالف و منتقد حکومت بودند را بگیرد چرا که شاه از فعالیت احزاب منتقد احساس خطر می‌کرد. از سوی دیگر با تشکیل حزب رستاخیر قصد داشتند آن بخشی از نگاه سیاسی که در کشور وجود داشت را در قالب این حزب سازماندهی کنند تا بتوانند در مواقع لزوم از ظرفیت این حزب در خدمت حاکمیت استفاده کنند. پس از انقلاب اسلامی هم شاهد تشکیل حزب جمهوری اسلامی البته خود‌جوش و مردمی بودیم و با توجه به اتفاقات و تحولاتی که رخ داد این حزب به سرانجامی نرسید. در نتیجه با توجه به این سابقه ذهنی و همچنین تجربه حزب فراگیر در سایر کشورها اساسا نگاه به حزب فراگیر و زمانی که بحث تشکیل این حزب مطرح می‌شود به شکل سریعی ذهن‌ها معطوف به این تجربه‌ها می‌شود.

 تاریخچه‌یی که موجب توسعه سیاسی نمی‌شود

اگر بنا باشد حزب فراگیر بر اساس همان تاریخچه‌یی که در ذهن ما وجود دارد شکل بگیرد تشکیل این حزب نه تنها نمی‌تواند فرصتی برای توسعه سیاسی جریان‌ها باشد بلکه می‌تواند فرصت توسعه را از احزاب و جریان‌های سیاسی بگیرد. اما اگر تعریف از حزب فراگیر این باشد که جریان‌های نزدیک فکری دارای اشتراکات گفتمانی کنار یکدیگر جمع شوند و این اشتراکات را به کل کشور ارائه دهند به صورت دیگری می‌توان به حزب فراگیر نگاه کرد. تشکیل چنین حزب فراگیری بدون شک می‌تواند فرصتی برای توسعه سیاسی و افزایش آگاهانه مشارکت‌های مردمی در کشور باشد. اگر با این رویکرد به احزاب فراگیر نگاه شود چند جنبه مثبت را در کشور شاهد خواهیم بود؛ یکی اینکه دیگر این شکل تعدد احزاب را شاهد نیستیم.

 معضلی به نام احزاب یک نفره

برخی از این احزاب فعلی حتی یک نفره هستند که با این کار اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و اعتدالیون با تبدیل احزاب متعدد خود به یک حزب فراگیر می‌توانند فضا را به سمت روشنگری بیشتر هدایت کنند. با این کار مرزهای جریان‌های سیاسی با یکدیگر مشخص می‌شود و در نهایت این موضوع در انتخابات ریاست‌جمهوری هم به کار می‌آید. البته باز هم باید تاکید کرد که در ابتدا باید نوع نگاه و رویکرد به حزب فراگیر مشخص شود که در غیر این صورت تشکیل حزب فراگیر نه تنها فرصتی برای فضای سیاسی کشور نیست بلکه می‌تواند تهدیدی برای جریان‌های سیاسی هم باشد.

 بلاتکلیفی و مخدوش شدن مرز‌های اصلاح‌طلبی و اصولگرایی

از سوی دیگر من فکر می‌کنم در فضای فعلی ایران در کنار ظرفیت‌های تشکیل حزب فراگیر باید اشاره کرد که طرح تشکیل حزب فراگیر نشان می‌دهد آشفتگی و پراکندگی جریان‌های سیاسی مختلف موجب بلاتکلیفی و سردرگمی و مخدوش شدن مرزهای بین اصلاح‌طلبی و اصولگرایی شده است. اگر با این دید به مساله نگاه کنیم باید گفت تشکیل حزب فراگیر با وجود آنکه می‌تواند یک ظرفیت باشد اما همچنان به نظر می‌رسد که فضای ذهنی جامعه ما تفوق لازم را برای فعالیت در قالب یک حزب فراگیر ندارد. البته طرح این موضوع نشان از نوعی بلوغ سیاسی و رویکرد جدید در فضای سیاسی ایران دارد.

ساختار احزاب و نقش احزاب در ساختار حقوقی کشور هم باید مورد توجه قرار گیرد. ما همچنان با توجه به ظرفیتی که در قانون احزاب کشور وجود دارد احزاب هیچ نقشی در ساختار حقوقی کشور ندارند و رابطه احزاب با پارلمان و نهادهای دموکراسی اساسا تعریف نشده و نقش احزاب تنها قبل از انتخابات معنی پیدا می‌کند و متاسفانه برای بعد از انتخابات برای احزاب نقشی دیده نشده، در نهادهای دموکراتیک قدرتی برای احزاب وجود ندارد. البته باید تاکید کرد که رویکرد حزبی و نگاه به تحزب که یک بحث فرهنگی و پردامنه است و ریشه تاریخی دارد و حتی اگر احزاب فراگیر بتوانند به سرانجامی در ایجاد یک تشکل برسند هم دوام و بقایی نخواهد داشت. ما نه در ساختار حقیقی به عنوان یک باور حزب را پذیرفتیم و نه ساختار حقوقی کشور ما این ظرفیت را در اختیار احزاب قرار نداده است.

 احزاب نتوانستند در صحنه باقی بمانند

همین مشکلات موجب شده ما نتوانیم شاهد بقای احزاب قدرتمند، شناسنامه‌دار و تاثیرگذار در کشور باشیم و آنها هم که توانسته‌اند در این صحنه باقی بمانند بودن خودشان را مرهون تلاش‌ها و ایستادگی نیروهایی هستند که به کار حزبی معتقدند وگرنه هم ساختار حقیقی در این مورد مقاومت جدی از خود نشان می‌دهد و هم ساختار حقوقی هم موانعی را برای احزاب ایجاد می‌کند و محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها مانع از تاثیرگذاری جدی احزاب در صحنه سیاسی کشور داشته باشند. من فکر می‌کنم هر چقدر نگاه به انتخابات و صندوق رای جدی‌تر باشد و به عنوان یک ظرفیت بی‌بدیل در تحقق دموکراسی مورد توجه قرار بگیرد رویکرد مثبت به تحزب هم در کشور افزایش پیدا می‌کند. به این دلیل که هر چقدر احزاب در انتخابات نقش تاثرکننده‌تری داشته باشند نهادهای دموکراتیک قدرت در کشور پاسخگوتر خواهند شد.

 انتخابات حزبی نهاد‌های دموکراتیک را پاسخگو می‌کند

چنانچه نمایندگانی که در این نهادها حضور پیدا می‌کنند تفکر یک حزب را نمایندگی و با شناسنامه حزبی در انتخابات حضور پیدا کنند برای بقای حیات سیاسی حزب‌شان ناگزیر هستند که عملکرد مثبت‌تری از خود به جای بگذارند و در مقابل عملکردشان پاسخگو‌تر باشند و انتخابات حزبی باعث پاسخگو‌تر شدن نهادهای دموکراتیک قدرت خواهد شد. اعم از دولت، مجلس، شوراها و خبرگان که فکر ‌می‌کنم این واقع بینی روز به روز میان جریان‌های سیاسی در حال افزایش است و الا اگر این روند ادامه پیدا کند و قانون احزاب از شکلی که هست به سمت ساختارمند شدن و حضور موثر در نهادهای دموکراسی اصلاح شود ما شاهد تقویت تحزب و شکل‌گیری احزاب قدرتمند و فراگیر خواهیم بود.

 *فعال سیاسی اصلاح‌طلب

 اعتماد

برچسب‌ها : ,