ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
رکوردداران دانش‌اندوزی؛ در تنگنای اشتغال

خیزآرام زنان پشت سد موانع

شهروندان:
افزایش حضور زنان در مقاطع تحصیلی دانشگاهی مساله‌ای است که این روزها دولتمردان و به‌خصوص مسوولان آموزش‌عالی کشور با آن روبه‌رو هستند. این افزایش به‌گونه‌ای است که طی چندسال گذشته نسبت دانشجویان زن را به بیش از 50درصد کل دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه‌ها رسانده‌ است؛ نسبتی که اقشار مختلفی را نگران کرده‌ است و اقشار دیگری را امیدوار.

زنانبا اینکه ترکیب جمعیتی دختران در رشته‌های مختلف متفاوت است و در رشته‌های فنی و مهندسی به حداقل می‌رسد ولی این وضعیت نیز چیزی از نگرانی‌ها نمی‌کاهد و چیزی هم به امیدواری‌ها اضافه نمی‌کند. امروز هشت مارس روز جهانی زن است. در این گزارش سعی شده است، وضعیت زنان در آموزش‌عالی ایران و پس از آن نسبت ورود زنان به بازار کار مورد بررسی قرار گیرد.

هم‌اکنون گرچه زنان بر اساس فاکتور‌های کمی، سهم بالا و قابل‌قبولی در تحصیل علم، در مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد دارند و در حال افزایش سهم خود در مقطع دکترا هستند، اما سهم آنان در بازار کار ایران و هیات‌های علمی، سهم اندکی است؛ مساله‌ای که نشان می‌دهد، این فرصت تاریخی برای زنان ایرانی، هنوز در مقطع تحصیل علم، متوقف مانده است و در محیط‌های اجتماعی، علمی و اقتصادی مانند بازار کار، تدریس در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و در زمینه تولید علم، به ظرفیتی بالفعل تبدیل نشده است.

خیزش آرام زنان در حوزه دانش

رشد چشمگیر آموزش زنان در ایران که به‌روشنی در داده‌های آماری سه‌دهه اخیر جامعه ایران بازتاب یافته است، همه سطوح تحصیلی، از کلاس‌های سوادآموزی تا دانشگاه را در بر می‌گیرد. نرخ بی‌سوادی در میان زنان از ۶۴ درصد برای کل کشور در سال ۱۳۵۵ به کمتر از ۲۰درصد در سال ۱۳۸۵ رسیده است. با آنکه هنوز برخی کمبود‌هایی در برخی از مناطق روستایی مشاهده می‌شود، اما می‌توان گفت که برای نخستین‌بار در تاریخ آموزش نوین در کشور ما، دختران در بخش‌های بزرگی از ایران، از پوشش تحصیلی کم‌وبیش همسانی با پسران برخوردارند و میزان موفقیت تحصیلی آنها حتی از پسران بیشتر است.

بازتاب این رشد پرشتاب را از جمله در آموزش‌عالی می‌توان مشاهده کرد. نسبت دختران در جمعیت دانشجویی ایران از ۲۷درصد سال ۱۳۵۷ به ۵۲ درصد در سال ۱۳۸۸ (دانشگاه‌های دولتی و آزاد) افزایش یافته است. این رشد بالا در همه رشته‌ها یکسان اتفاق نیفتاده و میزان حضور دختران در رشته‌های پزشکی، علوم پایه، علوم انسانی و هنر چشمگیرتر است. یکی از نکات مهم در دسترسی دختران به آموزش، به‌ویژه در سطح دانشگاهی، راه‌یافتن آنها به حوزه‌هایی است که نه‌تنها در ایران بلکه گاه حتی در بسیاری از کشورهای صنعتی رشدیافته هم بسیار مردانه هستند؛ برای مثال، در رشته‌های فنی و مهندسی نسبت دختران از چهاردرصد در سال ۱۳۶۵ به ۳۰درصد در سال ۱۳۸۸ رسیده است. این نسبت در رشته دامپزشکی و کشاورزی از دودرصد به ۴۶درصد و در علوم پایه از ۳۶درصد به ۷۰درصد افزایش یافته است.

زنان ایرانی به‌دنبال کسب مدارج علمی بالاتر

زنان در حال پیشروی به سمت کسب مدارج علمی بالاتر هستند. در دهه۸۰، ایران شاهد افزایش میزان حضور زنان در دوره‌های کارشناسی بود. اما به نظر می‌رسد زنان در دهه کنونی سعی در افزایش سهم خود در دوره کارشناسی‌ارشد و دکترا دارند. هم‌اکنون به گفته رییس سازمان سنجش و آموزش کشور، سهم زنان در کنکور دکترا ۴۰درصد و مردان ۶۰ درصد است. تا پیش از این سهم زنان در پذیرش کنکور دکترا ۱۵درصد و مردان ۷۵درصد بود که نشان از افزایش میزان حضور آنان در دوره دکترا و کارشناسی ارشد است.

زنان در بستر فرهنگی کشور به‌رغم محدودیت‌ها در ابتدا در دوره کارشناسی، اواخر دهه ۸۰ در دوره کارشناسی ارشد و در مقطع کنونی در دوره دکترا سعی در افزایش سهم خود دارند؛ موجی که از دوره کارشناسی در دانشگاه‌ها آغاز شد و امروز با افزایش ۲۵درصدی سهم خود در کنکور دکترا نسبت به سال ۸۸، ادامه دارد. هم اکنون نسبت دختر و پسر در کلیت نظام آموزشی کشور، نسبت خاصی است. در مدارس کشور نسبت پسران ۵۱درصد و دختران ۴۹درصد است، در دوره کارشناسی این میزان با سهم ۶۰درصدی دختران به نفع دختران است و در دوره کارشناسی ارشد، نسبت دختران و پسران مساوی است.

سهم پایین زنان در هیات علمی دانشگاه‌ها

اما همه اینها تنها یک روی سکه است چراکه در حال حاضر با اینکه بیش از ۵۰درصد از دانشجویان کشور را زنان تشکیل می‌دهند اما تنها ۳۰درصد از کرسی‌های هیات علمی دانشگاه‌ها را زنان اداره می‌کنند. بر اساس آمار رسمی از سوی وزارت علوم در حال حاضر حتی در برخی از دانشگاه‌هایی که به شکل تک جنسیتی و مخصوص زنان است، میزان حضور آقایان در هیات‌های علمی بر زنان می‌چربد. هم اکنون حدود ۲۰درصد «هیات علمی تمام وقت» دانشگاه‌های دولتی، زنان هستند و در کل هیات‌های علمی نیز ۲۳درصد هستند.

در مجموع دولتی و غیردولتی، حدود ۲۴درصد هستند. در استان‌هایی مانند قم و کهگیلویه و بویراحمد، سهم زنان در هیات علمی کمتر از ۱۵درصد و در حدود ۱۲ استان محروم کشور، کمتر از ۲۰درصد است. این درحالی است که طی سال‌های اخیر نه‌تنها اقدامی برای افزایش میزان حضور زنان در هیات علمی دانشگاه‌ها صورت نگرفته است بلکه اقداماتی همچون تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها و محدودیت‌ها برای پذیرش دختران در دانشگاه‌ها، می‌تواند سهم آنان را در هیات‌های علمی کاهش دهد.

سهم ۱۳درصدی زنان از بازار کار

از سوی دیگر، بر اساس گزارش‌های سازمان کار هم‌اکنون ۱۳درصد از زنان ایرانی مشغول به کار هستند که این آمار در مقایسه با آنچه قرار بود به آن دست پیدا کنیم در رتبه پایینی قرار دارد. طی پنج سال اخیر همراه با افزایش آموزش زنان نرخ مشارکت این افراد رشد قابل توجهی داشته است. براساس برنامه چهارم توسعه پیش‌بینی شده بود نرخ مشارکت زنان در سال ۸۸، ۲/۱۶درصد و مردان ۲/۶۹درصد باشد که با توجه به آمار مراکز آمار ایران، این موضوع هنوز محقق نشده است. بر این اساس، زنان هنوز نتوانسته‌اند به جایگاهی که قانون برایشان در نظر گرفته، دست پیدا کنند.

از طرف دیگر، آمارهای مجمع جهانی اقتصاد حاکی از مشارکت ۴۲درصدی زنان در فعالیت‌های اقتصادی است. بر اساس آمارهای این مجمع زنان چهارهزارو۴۷۵دلار و مردان ۱۱هزارو۳۶۳دلار درآمد دارند که با بررسی این آمار درمی‌یابیم مردان دو برابر زنان درآمد دارند. بر اساس آمار مجمع جهانی اقتصاد، ایران در رتبه ۱۱۶ از حیث فعالیت‌های اقتصادی زنان قرار دارد که این آمار در گذشته جایگاه ۱۱۸را نشان می‌داد.

زنان در دانشگاه‌های کیفیت پایین

از سوی دیگر علاوه بر مسایل مطرح‌شده نابرابری‌ها در جمعیت دانشجویی کشور نیز مشهودتر است. کمتر از ۳۹درصد دانشجویان دانشگاه آزاد و۴۳درصد دانشجویان دانشگاه‌های روزانه را دختران و زنان جامعه تشکیل می‌دهند. آنها غالبا به پیام‌نور پناه آورده‌اند به‌طوری که ۵/۶۸درصد دانشجویان دانشگاه پیام‌نور را زنان تشکیل می‌دهند. دانشگاه‌هایی که وقتی کیفیت در آموزش حضوری کشور دچار چالش‌های خاص خود است، تکلیف نیمه‌حضوری‌اش معلوم است.

در دانشجویان تحصیلات تکمیلی، سهم زنان ۴۶درصد در دوره کارشناسی ارشد و ۳۷درصد در دوره دکترای تخصصی است. این سهم در دوره دکترای نیمه حضوری تا حد ۴۰درصد پایین می‌آید. همچنین وقتی نوبت به دانش‌آموختگان می‌رسد زنان بیشتر دست پایین دارند. سهمشان در برونداد دانشگاه‌های دولتی کمتر از ۳۸درصد و در بقیه هم حداکثر ۴۰درصد است. این شاخص در دوره‌های دکترا به پایین‌تر از ۳۲درصد نیز تنزل می‌یابد.

توسعه نامتوازن آموزش‌عالی زنان

با این حال شاید، افزایش میزان حضور زنان در مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد و افزایش سهم آنها در مقطع دکترا، در ظاهر تجربه امیدبخشی برای زنان ایرانی باشد، اما با توجه به سهم اندک آنان در هیات‌های علمی دانشگاه‌ها، سهم اندک در بازار کار ایران و پناه‌آوردن آنان به دانشگاه‌های با کیفیت پایین، می‌توان نسبت به توسعه نامتوازن آموزش‌عالی زنان، ابراز نگرانی کرد.

 محمدحسین نجاتی

شرق

برچسب‌ها : ,