باور به توانمندی زنان «تزریقی» نیست
شهروندان:
گفتوگو درباره مشارکت سیاسی زنان در روزهایی که تنها شعارهای همیشگی بر سر زبانهاست، شاید آب در هاون کوبیدن بهنظر برسد، اما بازخوانی – هرچندباره – دلایل پایینبودن نرخ مشارکت سیاسی زنان شاید تلنگری باشد برای مدیرانی که اغلب به شوخی و طنز از کنار این مسایل عبور میکنند.
اما حالا با گذشت چهاردهه از پیروزی انقلاب اسلامی، مشارکت سیاسی پایین زنان در عمل و نه در شعار، به یک مساله جدی تبدیل شده است. «زهرا شجاعی» به اندازه عمر انقلاب ایران، تجربه مشارکت سیاسی دارد هم در دولت هاشمیرفسنجانی فعالیت داشته و هم در دوران اصلاحات مشاور سیدمحمد خاتمی در امور زنان بوده.
در دوران «محمود احمدینژاد» نیز بهخوبی توانسته وضعیت را رصد کند و حالا با تجربهای چنددههای از نگرانیهای پیشروی مشارکت سیاسی زنان در دولت تدبیر و امید سخن میگوید، اینکه «در کارنامه گذشته مدیران دولت فعلی چندان عملکرد مثبتی که حاکی از نگرش به توانمندی زنان باشد، مشاهده نمیکنیم بنابراین نمیشود انتظار بیشتری داشت.»
او همچنین تاکید دارد دولت برنامه جذابی اعلام کرده اما مشخص نیست در عالم واقع و در مقام عمل بتواند این برنامهها را به مرحله اجرا برساند. او از سوی دیگر تنوع در سلیقه فکری زنان مشاور و معاون منصوبشده در دولت آقای روحانی را یکی دیگر از مشکلات پیشروی مدیریت امور زنان میداند؛ مسالهای که وقت و انرژی زیادی از معاون زنان رییسجمهوری خواهد گرفت.
زهرا شجاعی تاکید دارد همراهی مدیران مرد میتواند در عملیاتیشدن ایده برابری زنان و مردان کارساز باشد. چنانچه در روایتش از سالهای حضور در مرکز امور زنان به پیشنهاد محمد ستاریفر، رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی اشاره دارد، او توانست ایده مرکز امور زنان برای افزایش بودجه را در قالب پیشنهاد اختصاص ۲۵/۰درصد از بودجه وزارتخانهها برای امور زنان را پیش پای مرکز امور زنان قرار دهد؛ ایدهای که توانست بودجه این مرکز را به ۲۲میلیاردتومان افزایش دهد.
- تقریبا دولتی سر کار نیامده که در زمان تبلیغات انتخاباتی به زنان وعدههای کوچک و بزرگ نداده باشد. اما حاصل کار اغلب ناامیدکننده بوده، فکر میکنید دلیل این امر چیست؟
باور به توانمندی و مشارکت سیاسی زنان را با اجبار نمیتوان به آقایان تزریق کرد. اگر تفاوتی در رفتار مدیران ارشد در دورههای مختلف مشاهده میکنید، ریشه آن به رویکرد و باور آنها نسبت به توانمندی و سرمایه انسانی زنان بازمیگردد. چنانچه در عمق باورهای فکری، سیاسی و اجتماعی آقای خاتمی توانمندی زنان به دور از شعار باور مورد تاکید بود و عملکرد ایشان نشان میدهد حتی پیش از ریاستجمهوریاش نیز به این مساله باور قلبی داشته و حتی برای نخستینبار مدیرکل حقوقی وزارت ارشاد را از خانمها انتخاب میکند و به این ترتیب خانم «اعظم نوری» در دوران ریاست آقای خاتمی بر وزارت ارشاد، نخستین مدیرکل حقوقی زن در این نهاد میشود.
برخی افراد به علت جوزدگی یا تحتتاثیر هیجانهای سیاسی برای جلب آرای مردم دست به کارهایی میزنند که چون این حرفها زیربنا و بنمایههای فکری آنها نیست، رفتار و پندار آنها متناقض میشود. برای نمونه در یک طرف بحث حضور و مشارکت سیاسی زنان مطرح میشود و در همان حال شاهد سیاستهای تفکیک جنسیتی در دانشگاهها هستیم.
از یکسو، وزیر زن انتخاب میشود و در همان دولت قوانینی چون «دورکاری» برای زنان و کاهش ساعت کاری آنها مطرح است. البته برخی هم اگر در مقام استدلال قرار گیرند، این واقعیت را میپذیرند؛ مانند شخص آیتالله هاشمیرفسنجانی، چنانچه زمان دولت ایشان نخستینبار تشکیلات دفتر امور زنان بهوجود آمد و با حرفهایی که با ایشان زدیم، توانستیم دولت آن زمان را نسبت به شکلگیری چنین سازوکاری قانع کنیم. البته در همان زمان وقتی ما پیشنهاد معاونت اجرایی رییسجمهوری را مطرح کردیم ایشان گفتند فعلا در حد دفتر تاسیس شود و اگر موفقیتآمیز بود، آن را ارتقا خواهیم داد.
- خانم شجاعی! بگذارید تعارفهای معمول را کنار بگذاریم، آیا ایدههایی اینچنینی نوعی خرید زمان برای توسعه مشارکت سیاسی خانمها نیست؟ اگر بخواهیم بر مبنای «رشد پلهبهپله» مسایل زنان گام برداریم در همین چنددهه تنها موقعیتهای دکوری و تکراری به زنان تعلق گرفته و کمتر تغییر اساسی را شاهد هستیم؟
بهنظر من آسیبشناسی پایینبودن سطح مشارکت عالی سیاسی زنان نیازمند کار مطالعاتی بوده و نیازمند بررسی عوامل ساختاری، درونی و فرهنگی است. تلاش برای افزایش حضور زنان در پستهای کلیدی و میانی نیازمند یک مجموعه از اقدامات است. اما تا به حال اغلب تکعاملی پیش رفتهایم، مثلا گفتهایم سهمیه ۳۰درصدی برای حضور زنان در مجلس میخواهیم اما عوامل دیگر را در نظر نگرفتهایم.
- یعنی اینکه خود فعالان حقوق زن نیز همهجانبه به مسایل نپرداختهاند؟
بله، در همین مورد مشارکت ۳۰درصدی زنان در انتخابات مجلس قضیه سهمیهبندی را دنبال کردیم و در کنار آن به توانمندسازی زنان در استانهای مختلف پرداختیم اما یک موضوع را فراموش کردیم و آن هم ماجرای ردصلاحیت زنان در همان انتخابات بود. البته روی برگهها نوشته بود: «عدم احراز صلاحیت لازم» و مساله ردصلاحیت به مفهوم همیشگی در میان نبود. اگر ما تمام جوانب کار را میدیدیم، ماجرای «عدماحراز صلاحیت لازم» برای زنان نامزد در انتخابات مجلس به وجود نمیآمد. یعنی ما روی عامل فرهنگی کمتر کار کردهایم، مثلا باید میرفتیم با مراجع تصمیمگیری و گروههای ذینفوذ ملاقات میکردیم تا رویکرد و نگاهشان به مشارکت سیاسی زنان در انتخابات تغییر کند.
- یعنی مساله دیگری برای ردصلاحیت نبود و صرفا ناشناختهبودن یا چهرهنبودن زنان عامل اصلی بود؟
بله، دقیقا میگفتند «عدماحراز صلاحیت»، نه «احراز عدمصلاحیت». یعنی شناختهشدهنبودن. این یک بحث اساسی است. من این مساله را به یک بیمار که چند بیماری توامان دارد، تشبیه میکنم. اگر بخواهیم تنها یک درد بیمار را درمان کنیم و دردهای دیگر را نادیده بگیریم، ممکن است بیمار از دست برود. در دوره دولت قبلی- احمدینژاد- نگران این بودند که مشارکت زنان در عرصههای مختلف کافی است و حالا دیگر مشارکت بیشتر عامل خطر است و بنیان خانواده را تهدید میکند و به عامل خانواده صرف پرداختند. به این ترتیب این مساله را بهطورکلی از دستور کار حذف کردند. اما خب امیدواریم که با توجه به صحبتهای خانم ملاوردی تغییری در مباحث مرتبط به مشارکت سیاسی زنان در جامعه به وجود آید. ایشان خوشبختانه نگاه خوبی به این مساله دارند و موضوع را عمیق دیدهاند. خانم ملاوردی بهجای حرکتهای نمایشی معتقد است باید نظارت راهبردی و نظارت و ارزیابی داشته باشیم و راهحل هم دهیم.
- فکر میکنید مساله مشارکت زنان با آییننامه و بخشنامههای دولتی و دستور توسعه یابد؟
رخداد مشارکت زنان با بخشنامه حلشدنی نیست و با دستور از بالا به پایین مساله حل نمیشود. در دوره اصلاحات ما رشد ۶۳درصدی مدیریت زنان را داریم و البته این امری بیسابقه است. در این دوره ما هم بخشدار و فرماندار زن داشتیم و هم چهار معاون وزیر. البته خب زن وزیر نداشتیم. اما برای نخستینبار سد مردانه ورود زنان به هیات دولت شکسته شد. همچنین توانستیم برای نخستینبار در تاریخ جمهوری اسلامی ۵۴۳ جایگاه تصمیمسازی و تصمیمگیری در سراسر کشور برای زنان بهوجود آوریم. این جایگاهها در شورای برنامهریزی و توسعه استانها و کارگروههای زیرمجموعه آن شکل گرفت. در چندین شورایعالی و دو کمیسیون که گلوگاه بودند خانمها عضو بودند، مثل الان نبود که لایحه یکدرصد بودجه مربوط به زنان در کمیسیون تلفیق حذف شود و نگاه همراهی با طرحهای زنان وجود نداشته باشد. در زمان آقای خاتمی در هیات دولت نخستین کاری که کردیم بحث ورزش زنان بود. مصوب شد تا از فروش هر نخ سیگار درصدی به ورزش زنان اختصاص یابد.
- ایجاد ۵۴۳جایگاه تصمیمسازی چه تاثیری داشت؟
ببینید در استانها شورای برنامهریزی و توسعه استان با ۱۹کارگروه فعالیت میکرد.بندی وجود داشت که دو نفر از استادان دانشگاه یا نمایندگان سازمانهای غیردولتی عضو این کارگروهها باشند. من گفتم حداقل یکی از اینها خانم باشد. اینچنین بود که استانداران موظف شدند زنان توانمند استانشان را شناسایی کنند.
- و البته تا جایی که میدانم این ایده الزام در دوره آقای «احمدینژاد» به فراموشی سپرده میشود؟
بله، شورای برنامهریزی توسعه و کارگروهها همه منحل شد.
- حضور در سمتهای مدیریتی چه تجربههایی برایتان به دنبال داشت؟
تجربهای که در طول هشتسال حضور در جلسههای هیات وزیران کسب کردم، بسیار بیشتر از تحصیلات دانشگاهی برای من مفید بود. گویی همه مباحث تئوریک را در عمل میآموزی و واقعا حوزه نظر یا عمل تفاوت چشمگیری دارد که زنان تنها با حضور در سمتهای سیاسی و مدیریتی میتوانند به چموخم امور آن آگاه شوند.
- شما از همان ابتدای انقلاب در شورای فرهنگی اجتماعی زنان مشغول بودید و بعدتر در دفتر امور زنان کار کردید تا اینکه وارد هیات دولت شدید، اما حضور در جمع وزرا چه چالشهایی برای شما بهدنبال داشت؟
از سال ۶۸ موسس کمیسیونهای امور بانوان بودم و تجربه عضویت در شورای فرهنگی اجتماعی زنان هم به آن افزوده شد تا اینکه ستاد امور بانوان وزارت آموزشوپرورش را فعال کردم که ادامه دو تجربه قبلی بود. به این ترتیب تجربه حضور من در هیاتدولت و جمع وزرا شاید از یک جهت اتفاق تازهای نبود چراکه خیلی از وزرا از همکاران پیشین بودند.
- یکی از ایدههای کاربردی دوران شما اختصاص ۰/۲۵ درصد از اعتبار وزارتخانهها برای امور زنان بود، ایده مرکز امور زنان از سوی هیاتدولت و مردان کابینه با چه واکنشی همراه شد؟
خوشبختانه همراهی مردان بهخوبی توانست به کار ما بیاید، زمانی که ما بودجه ۰/۲۵درصد را برای زنان گذاشتیم، آقایان برای هزینهکردن این بودجه سبقت گرفته بودند. به هر شکل یکی از شاخصهای موفقیت یک مدیر، نحوه هزینهکردن درست یک بودجه است و به همین خاطر مردان کابینه آقای خاتمی بهخوبی در «هزینهکرد» بودجه ۰/۲۵ درصد اقدام میکردند.
- به هر حال گفتوگو و ایجاد یک نگرش جنسیتی به مسایل زنان در این زمینه تاثیرگذار بوده؟
بله، تا آن نگرش درست نشود کار پیش نمیرود. ما نمیخواستیم کار سطحی انجام شود. یکی از وزرای کابینه به من میگفتند میخواهید چهکار کنید؟ یعنی وزارت آموزشوپرورش را زنانه – مردانه کنید؟ یعنی آن اوایل نگرشها اینطور بود. اما همین وزارتخانه بعدا در حوزه زنان کارهای خوبی انجام داد. سازمان مدیریت و برنامهریزی هم همراهی خوبی با ما داشت. آقای دکتر نجفی به خاطر باور مثبتی که داشت، کمکهای خوبی به مرکز امور زنان میکرد.
- یعنی در دوره مدیریتتان توانستید مردان کابینه را در مسایل زنان همراه کنید؟
بله، خوشبختانه آنها نهتنها همراه شده بودند که ایدههای خوبی هم مطرح میکردند، برای نمونه نحوه عملیاتیکردن افزایش بودجه زنان در قالب اختصاص ۰/۲۵درصد از اعتبار وزارتخانهها را آقای ستاریفر به ما یاد دادند. مکانیسمهایی در مدیریت کشور هست که متخصصان این حوزه وارد هستند. ما با جلب نگرش اینها نسبت به حوزه زنان به این مکانیسمها دسترسی پیدا میکردیم.
- تصمیمات دیگری هست که مثلا به واسطه تعامل شما و با ایده مردها صورت گرفت؟
بحث دیگر ورود مسایل زنان به حوزه کلان کشور بود. مقدمه یا پیشنیاز این مساله حضور من در هیاتدولت بود. قرار بود ساختار برنامه سوم ریخته شود. در بخشهایی جاهایی که به نوعی به موضوع زنان مربوط بود، شخصا پیشنهاد میدادم که عضو شوم. خدا رحمت کند جناب دکتر حبیبی را که رییس شورایعالی تصویب برنامه توسعه سوم بودند که با وجود مخالفت عدهای، ایشان به خوبی از این موضوع دفاع کردند. خوشبختانه نتیجه همراهی مردان کابینه اصلاحات به تصویب ماده ۱۵۸ قانون برنامه سوم توسعه منجر شد که در آن مسایل زنان وارد برنامه کلان کشور شد.
- با چه عنوانی؟
بر اساس این ماده، مرکز امور مشارکت زنان موظف شده بود تا در زمینه افزایش نقش زنان و تقویت امور خانواده ضمن انجام مطالعات لازم با همکاری دستگاههای اجرایی اقدامهایی داشته باشد. دربند «الف» محور نیازهای آموزش فرهنگی ورزشی زنان آمده بود، در بند «ب» بحث اشتغال و مسایل حقوقی ، در بند «د» توجه به ایجاد انجیاوها در حوزه زنان و در بند «ه» گزارش عملکرد سالانه دستگاههای اجرایی در راستای اجرایی کردن مفاد این قانون مورد تاکید قرار گرفته بود. خوشبختانه این قانون از سال ۷۹ اجرا شد. نقش نمایندگان مجلس ششم هم در تصویب آن خیلی موثر بود. به این ترتیب هم به منظور اجرای ماده ۱۵۸ در قانون هر سال باید مرکز امور مشارکت زنان بودجهاش را افزایش میداد.
- اتفاقا این روزها که بحث بودجه زنان و رد پیشنهاد اختصاص یکدرصد از هزینه وزارتخانهها مطرح شده، بفرمایید که مرکز امور زنان با چه بودجهای کارش را شروع کرد و به کجا رسید؟
وقتی مرکز امور زنان را تحویل گرفتم بودجه آن ۴۰میلیونتومان بود و خوشبختانه از محل اختصاص ۰/۲۵درصد و رایزنی جهت افزایش آن سال بعدتر بودجه ۷۰۰میلیون و بعد از آن به ۲۲میلیاردتومان افزایش یافت.
- و سرنوشت بودجه مرکز امور زنان در دولت آقای احمدینژاد چطور بود؟
سرانه بودجه به یکسوم قبل رسید؛ یعنی مبلغی حدود هشتمیلیاردتومان. البته متاسفانه باید بگویم که اعتبار یک درصد در بودجه ۹۲ برای زنان لحاظ شده بود اما هیچ رقمی از آن برای امور زنان در نظر گرفته نشد. وقتی ما در مرکز بودیم تنها ۰/۲۵درصد از بودجه وزارتخانهها به ما میرسید و در اواخر دوره آقای احمدینژاد این رقم به یک درصد رسیده بود، یعنی چهار برابر دوره ما. اما متاسفانه ضعف مدیریتی موجب شد هیچ مبلغی از این بودجه اختصاص نیابد. در سال ۹۲ تنها بودجهای که از معاونت امور زنان ریاستجمهوری هزینه شده، مربوط به پرداخت هزینههای پرسنلی بود، یعنی فقط حقوق دادهاند. متاسفانه عملکرد زنان در بودجه ۹۲ در عمل مبنایی برای بودجه ۹۳ خواهد بود و همین موضوع کار خانم مولاوردی را دشوار خواهد کرد.
- یعنی بهنظر شما امکان ندارد بودجه افزایش یابد؟
امیدوارم بتوانند از طریق لابی و رایزنی اختصاص یک درصد از هزینه وزارتخانه به امور زنان را دوباره زنده کنند.
- در گفتوگو بیشتر به نکات مثبت و همراهیها پرداختید؛ آیا سنگاندازیهایی بر سر راه هم بوده؟
خوشبختانه یا متاسفانه مخالفتهایی که میشد از درون مجموعه دولت نبود بلکه از بیرون بود. ما کنوانسیون حقوق زنان را به خاطر مصرف خارجیاش در دستور کار قرار دادیم و هیات وزیران با رعایت «تحفظ کلی» آن را به تصویب رساند و بعد هم مجلس آن را تصویب کرد تا اینکه شورای نگهبان آن را رد کرد. متاسفانه آنچه در مورد کنوانسیون اتفاق افتاد بیش از آنکه واقعیت باشد، فضاسازی بود. آن هم بدون توجه به نگرش ما به این موضوع. معتقدم اگر ما در بحث اجتهاد، به عنصر زمان و مکان توجه کنیم هیچ نیازی به کنوانسیونها نداریم. اسلام مترقیترین وکاملترین قوانین را در زمان خودش برای زنان وضع کرده و اصل اجتهاد هم کمک میکند تا به کمک فقهای روشنفکر، بهترین و جامعترین قوانین ر ا برای زنان تصویب کنیم. ما میخواستیم چهره مترقی از زن بر اساس اسلام نشان دهیم، اما رفته بودند دنبال خراب کردن ذهن علما و همین موضوع انرژی ما را میگرفت.
- یعنی میفرمایید در این مساله نوعی سوءگیری سیاسی بود؟
بله، جریان سیاسی که از روی کار آمدن دولت اصلاحات خیلی خوشحال نشده بود، میخواست به مردم نشان دهد که انتخابشان اشتباه بوده و به همین خاطر بخشی از ایرادگیریهای خود را بر حوزه زنان و گزارش ما در سازمان ملل متمرکز کرده بود. آنها گزارش واقعبینانه تدوین و ارایهشده در سازمان ملل را «سیاهنمایی» خواندند و روی آن مانور فراوانی دادند.
- و ماجرای تفحص مجلس هفتم از مرکز زنان نیز در همین چارچوب رخ داد؟
بله؛ درست زمانی که رهبری گفتند بگذارید دولت درماههای آخر کارش را انجام دهد، افرادی با اصرار خواهان تفحص از مرکز بودند. باید بگویم با وجود هفتسال پیگیری و ارجاع به قوهقضاییه، برای این تفحص در مرحله بازپرسی حکم منع پیگیری صادر شد. این یعنی تفحصکنندگان حتی مدارکی که بتواند براساس آن کیفر خواستی صادر شود، نداشتند. البته هر سهعضو کمیته تحقیق و تفحص از مرکز امور زنان در دوره اصلاحات در نهایت پاداش خود را گرفتند و هر کدام در دولت آینده سمتی را در این مرکز عهدهدار شدند.
- با همه رخدادها و ارقام وانتصابها بعد از گذشت این مدت از دولت آقای روحانی چشمانداز پیشرو را چطور میبینید؟
کارنامه گذشته افراد میتواند کمک کند تا نگاهی به آینده داشته باشیم. ما در فعالیتهای گذشته مدیران دولت فعلی چندان عملکرد مثبتی که حاکی از نگرش به توانمندی زنان باشد مشاهده نمیکنیم. بنابراین نمیشود انتظار بیشتری داشت. این دولت در برنامه خود حرفهای قشنگی زده بود اما فکر میکنم نمیدانستند که چه کارهایی باید انجام شود تا این حرفهای قشنگ عملیاتی شود. دیگر اینکه دولت در شرایط سختی است و در مسیر اعتدال باید حرکتی انجام دهد که جریانهای مختلف سیاسی روی آن توافق داشته باشند. حوزه زنان، حوزه پر چالش و دارای طیفهای فکری بسیار متنوعی است. بنابراین میتوانید حدس بزنید که رسیدن به اجماع در حوزه زنان تا چه میزان سخت است. به همین دلیل باید بدون تعارف بگویم که راضی نگهداشتن تمام طیفهای سیاسی در حوزه زنان امکانناپذیر است.
- یعنی ممکن است خیلی از زنهای منصوب شده در سازمان هیچ رویکرد جنسیتی نداشته باشند؟
بله. ترکیب مدیرانی که تا به حال در آمار انتصابها به آنها اشاره شده، نشان از آن دارد که نمیتوان چندان آینده روشن و پر تحرکی را تصور کرد. حجم زیادی از انرژی رییس مرکز باید به هماهنگیسازی مدیران امور زنان صرف شود به جای اینکه صرف همافزایی شود.
- یعنی خانم مولاوردی با چالش زمانبری مواجه است؟
بله. حتی در انتصاب رییس مرکز هم روند به کندی پیش رفت و خیلی طولانی شد. آقای روحانی برای انتصاب رییس مرکز امور زنان خیلی دیر اقدام کرد. شاید عملکرد کارگروه زنان در این تاخیر موثر بود یا اینکه تصمیمگیری متمرکز نبود یا اینکه ایشان میخواست کسی را انتخاب کند که اجماع روی آن باشد؟ یا اینکه چهرهای جدید باشد؟ یا شاخص. درحالی که روی سایر حوزهها این حساسیتها نبود اما آنچه تحویل خانم مولاوردی شده تشکیلاتی ناکارآمد و سنگین با بودجه زیاد است؛ نیروهایی که به علت انتصاب و رابطهها حالا در مرکز امور زنان جمع شدهاند. البته در عین حال که به توان و مدیریت خانم مولاوردی اطمینان دارم اما مسایل محیطی و شرایط درونی و بیرونی را خیلی مناسب نمیبینم. کار ایشان بسیاربسیار سختتر از کار ما در سال ۷۶ است.
آمنه شیرافکن
شرق