توسعه پایدار!
شهروندان:
پنج سال پیش که لستر براون، تلاشگر سرشناس بینالمللی حفاظت از محیط زیست، کتاب برنامه ب 2 را زیر عنوان «رهانیدن سیارهیی گرفتار تنش و تمدنی دچار آشفتگی» منتشر کرد، میلیونها نسخه در دهها نوبت چاپ به مردم عادی و در جوامع و نهادهای امریکایی و بینالمللی به فروش رسید، با اجازه او آن کتاب را ترجمه کردم و برای اینکه به ارزانترین بها در دسترس همگان قرار گیرد به موسسه اطلاعات سپردم.
انتظار داشتم در کشور ما که از یکی از بدترین موقعیتهای زیست محیطی رنج میبرد دستکم با تیراژ دهها هزار نسخه در اختیار کارشناسان و کارگزاران محیط زیست و عموم قرار گیرد.
تلاشی ناکام! در زمان انتشار آن بسیاری از نشانههای وخامت وضع در ایران به این حد نرسیده بود: خشک شدن دریاچهها و رودها، پایین رفتن سطح سفرههای آب زیرزمینی، تشدید آلودگیهای هوا و خاک و آب! فقط به چند نکته اشاره میکنم: توسعه پایدار! این عبارت زیست محیطی که چند سال پیش شعار سالانه سازمان ملل شد از نکاتی است که در ایران غالبا از آن برداشتی از روی ناآگاهی و سوءتفاهم شده است. هر روز در اخبار میبینیم که از سخنگوی فلان شهرداری، تا رییس دادگاه بخش فلان شهر، از مدیر قبرستان فلان، تا سخنگوی بیمارستان بهمان، از توسعه پایدار سخن میگویند. اغلب با این تصور که توسعه پایدار یعنی سرتان را پایین بیندازید، و یک نفس تا جایی که میتوانید در کار خودتان توسعه یابید! تا میتوانید ماهی بگیرید! تا میتوانید شکار کنید! تا میتوانید با پمپ آب بکشید! کاری که با خاویار شد! کاری که با پلنگ شد! و کاری که با گوزن زرد شد! توسعه پایدار یعنی ماهیگیری در هر حوزه با ظرافتی که آن حوزه توانایی بازتولید آن را به طور پایدار داشته باشد! یعنی کشت به میزانی که آب و خاک و بارآوری آن، توان بازتولید آن کشت را به طور پایدار داشته باشد! یعنی نوعی جیرهبندی عقلانی با بهرهبرداری بهینه! یعنی بازیافت آب! یعنی کارشناسی مطلق!
یعنی تولید مصرفکننده یا یعنی آدم، در حد و اندازه ظرفیت تولید! مثال دیگر کاری است که چند سال پیش بعضی دولتها و بامزهتر از آن عربستان برای دستیابی به خودکفایی در قالب سیاسی جهاد گندم انجام دادند! ذخایر فسیلی آب هزاران ساله و متعلق به نسلها را از بین بردند تا نامشان در میان رکوردشکنان جای گیرد! آبی که باید قطرهیی به مصرف میرسید! در کشورهایی که آب ندارند! هر کیلو گندم حدود ۱۵۰۰لیتر = کیلو آب مصرف میکند! وقتی شما یک کیلو گندم وارد کنید یک تن و نیم آب جایزه گرفتهاید، به آن آب نامریی میگویند! یعنی کاشت گردو و زیتون و واردات گندم! یعنی آبیاری قطرهیی و کشت گلخانهیی! یعنی ممنوعیت تولید برنج در رطوبتهای ناکافی!انرژی پاک، حمایت از سیستم کارآمد ریلی سبک و سنگین، و بهای منطقی انرژی! تولید انرژیهای طبیعی خورشیدی، بادی، درون گرمایی، با قابلیت بازتولید! ممنوعیت شکار! جمعآوری هر نوع سلاح تا محیطبانان و پلنگها محفوظ بمانند، و گوزن زرد در همین باغ پردیسان گستاخانه به دست جانیان به قتل نرسد! توسعه اقتصادی و بهرهمندی جهان سوم از امکانات جهان اول ضروری است، و چه مصیبتی است که منابعی برای نیل به چنان حقی وجود ندارد! اکنون سطح زندگی ۲۵۰ میلیون چینی به سطح متوسط اروپایی نزدیک شده است و به همان اندازه از منابع طبیعی استفاده میکنند، و چین باید منابع بسیار را وارد کند.
اگر بیش از یک میلیارد نفر دیگر هم بخواهند از سطح نازل روستایی چینی به سطح مطلوب برسند منابعی در جهان وجود ندارد! تازه هند هم هست و جمعیت آن از چین هم بیشتر است. کیفیت زندگی سیصد میلیون عرب و ایرانی نیز در آستانه تحول بدون منابع لازم، از جمله آب قرار دارد! بدترین مسالهیی که جهان با آن مواجه است و همچنین ایران، مشکل جمعیت اضافی و بدون پشتوانه است.
فریدون مجلسی
اعتماد